محسن امیری از جمله قاریان، مدرسان و پیشکسوتان قرآنی کشورمان است که نزدیک به 39 سال جلسه قرآن خود را در مرکز (چهارراه سیروس) و شرق تهران(نارمک) برگزار میکند.
یکی از جلسات این مدرس قرآن، دوشنبهها در مسجد اخوان اسلامی واقع در چهارراه سیروس، خیابان اخوان اسلامی و دیگری چهارشنبهها در مسجد ثارالله(ع) نارمک واقع در خیابان شهید طاهری(میرفخرایی) برگزار میشود.
این جلسات در تمامی ایام سال به صورت ثابت پس از اقامه نماز مغرب و عشا تشکیل میشود و بانوان نیز با حضور در بخشی از مسجد میتوانند از مطالب ارائهشده در جلسه بهرهمند شوند.
محسن امیری پیش از شیوع اپیدمی کرونا دارای چندین جلسه آموزش عمومی قرآن با قدمت چندین ساله در مسجد شهدا واقع در اتوبان شهید محلاتی، مسجدالرسول(ص) مسعودیه، مسجد جامع ابوذر و مسجد ولیعصر(عج) واقع در بلوار ابوذر بود.
بیشتر بخوانید:
در ادامه گفتوگو با براتعلی (محسن) امیری، مدرس و پیشکسوت قرآنی و فرزند کوچکش، ابوالفضل امیری، را میخوانید؛
ایکنا ـ ورودتان به عرصه قرآن از کجا آغاز شد؟
پدربزرگم حافظ کل قرآن بود، منتها دلی حفظ کرده بود و کلاسیک دوره ندیده بود. پیش از انقلاب اسلامی دست ما را میگرفت و مساجد میبرد. خاطرم هست که به مسجد نوروززاده میرفتیم و با نظارت حاج آقا زرین، آموزش ابتدایی قرآن را فرا گرفتم. حاج آقا زرین هر که را که روخوانیاش خوب میشد به عنوان مربی سایر بچهها انتخاب میکرد تا به آموزش آنها بپردازد. صبح هر جمعه همه بچههای مسجد که آموزش میدیدند در محضر استاد زرین برنامهریزی و تلاوت میکردند، اما از آموزش قرائت نوین بیبهره بودیم.
ایکنا ـ آیا در آن زمان تلاوتی به سبک نوین شنیده بودید که جذب آن شوید؟
بله، در منزل یکی از بستگان میهمانی رفته بودیم، تلویزیون داشتند. دیدم قرائتی از قاری با ریش پروفسوری پخش میشد که من را جذب تلویزیون کرد. در بحبوحه انقلاب با مرحوم حاج حسین داریونی سعیدی از قم(از اساتید بنام کشور) آشنا شدم. هیئت هفتگی در محلهمان داشتیم که ایشان بدون هیچ دعوتی به این هیئت آمده بودند. هنگامی که آیاتی را تلاوت کردند، متوجه شدم که گویا این صدای همان فردی است که در تلویزیون دیده بودم. بزرگترهای هیئت را واسطه کردیم تا از ایشان درخواست شود برای ما جلسه قرآن برگزار کنند و ایشان نیز تقبل کردند و جمعه هر هفته برای آموزش به هشت نوجوان از قم به تهران میآمدند.
ایکنا ـ چقدر از محضر ایشان بهرهمند شدید؟
حدوداً 9 ماه و نیم بود. سپس جنگ تحمیلی شروع شد و فرزندشان پس از اعزام به جبهه به درجه رفیع شهادت رسید. استاد نیز بر سر مزار شهدا دعوت حق را لبیک گفتند.
ایکنا ـ در مقطعی شاگرد استاد مولایی (ابراهیم پورفرزیب) بودید؟
بله، سپس از محضر استاد مولایی (حوالی سال 60) بهرهمند شدم.
ایکنا ـ خاطرتان هست که از چه سالی تدریس قرآن را آغاز کردید؟
به توصیه استاد حاج حسین داریونی سعیدی از سال 60، امر تدریس را آغاز کردم. خاطرم هست سال 63 به دلیل ازدحام، جلسه قرآن را به یکی از مساجد محله منتقل کردیم. البته هنوز ازدحام در جلسه آموزش قرآن من خوب است و از محسنات جلسه قرآنم میتوانم به حضور خانوادگی مستمعان اشاره کنم.
ایکنا ـ پس از این همه سال علت ازدحام و کشش عموم شرکتکنندگان برای حضور در جلسه قرآن شما چیست؟
همواره در جلسه قرآن نشاط را در کنار آموزش قرآن در نظر داشتم؛ به ویژه برای نوجوانان و جوانان. حتی تولد قرآنآموزان را در مسجد جشن میگیریم و گاه در جلسه قرآنم خانوادهها برای ازدواج دختران و پسرانشان به یکدیگر معرفی شده و سرانجام گرفتهاند و این امر موجب تنیده شدن بیش از پیش اعضای جلسه قرآن با یکدیگر شده است.
ایکنا ـ آیا در جلسات قرآن فرزندانتان را با خود همراه میکردید؟
بله، سه فرزند بنامهای حسین، علی و ابوالفضل دارم. دو پسر بزرگم در عرصه مداحی فعال و متأهل هستند، اما پسر کوچکم، ابوالفضل، حافظ کل قرآن کریم است که حفظش را مدیون همراهی خوب مادرش است.
ایکنا ـ درباره نقش همسرتان در طول 39 سال فعالیت مستمر قرآنیتان بگویید.
پس از پدر و مادرم، همسرم نزدیکترین و مهمترین فرد در زندگی بنده و فرزندانم بوده است. ایشان داور قرآن هستند و در جلساتم در بخش بانوان حضور دارند و جلسهداری میکنند. همانطور که گفتم، ابوالفضل نیز با همراهی مادرش حفظ را انجام میدهد و سپس به صورت کلاسیک از محضر اساتید بهرهمند شد و به درجه حفظ کل رسید. البته قطعاً زمینی که این بذر در آن کاشته شده بارور و آماده نمو و رشد بوده و اینگونه به ثمر رسیده است.
ایکنا ـ به نظر شما مسابقات قرآن میتواند زمینه جذب نوجوانان و جوانان را به فعالیتهای قرآنی فراهم کند؟
کمککننده است، اما اینکه فکر کنید مسابقات قرآن اثرگذار است، خیر، چون اثری در کف جامعه ندارد. بیشتر افرادی که در سالن مسابقات چه به عنوان متسابق و چه به عنوان تماشاگر حضور دارند متخصص هستند، هرچند تمامی قاریان و حافظان راهیافته به این مرحله از بطن جلسات قرآن برخاستهاند و به این مرحله رسیدهاند، اما به مسابقات اعتقادی ندارم، چون به قاریان و حافظان زیاد ضربه زده است و این را میان شاگردانم دیدهام. برخی شاگردان در مسابقات شرکت میکنند، اما به دلایلی رتبه کسب نمیکنند یا برخی اوقات داوریها سلیقگی است و...
ایکنا ـ مسابقات زمینهای برای استعدادیابی نیست؟
خیر، برنامه اسراء که در شبکه قرآن و معارف سیما پخش میشد به معنای واقعی شوق را در میان نوجوانان و جوانان برانگیخت، اما این مسابقات برای بچهها خروجی ندارد و گاه از حوصله بچهها خارج است، چراکه نیاز هست تا بچهها در حد مقدور به تلاوت قرآن بپردازند و سپس به دنبال بازی و سرگرمی بروند و فضای بازی برای آنها ایجاد شود. ضمن اینکه همه ما «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» فطرت الهی داریم و دوست داریم که به سمت خدا حرکت کنیم.
ایکنا ـ راهکار شما برای تشویق و ترغیب جوانان به منظور ورود به عرصه قرآنی چیست؟
متأسفانه جاذبه وجود ندارد. باید جنبههای هنری قرآن و فن تلاوت نوین در کف جامعه باشد و از سوی دیگر برنامهها تشویقمحور جلو رود. هیئتها به ندرت به دنبال تلاوت قرآن هستند، درحالی که اماکن خوبی برای جذب جوانان به شمار میآیند.
اگر بخواهیم مسابقات قرآن اثرگذار باشد، باید فضای جذاب برای بچهها مهیا شود؛ به طوری که فرزندان فکر کنند به تفریح میروند. خردسالان از ثواب و عقاب چیزی نمیدانند که بخواهیم بگوییم حضور در سالن مسابقات و استماع تلاوت ثواب دارد. فضای مسابقات برای بزرگسالان است و برای کف جامعه اصلاً اثرگذار نیست. لذا بچهای که میخواهد در فضای قرآنی رشد و نمو کند قطعاً خسته میشود.
ایکنا ـ صحبت پایانی.
اگر میخواهیم خانوادهها و نسل جدید به سمت قرآن بیایند، قدردان پیشکسوتان هر عرصه به ویژه قرآنیان باشیم. همه به من نگاه میکنند که پس از 40 سال تدریس قرآن نه بیمه دارم و نه آینده مشخصی! مسئولان حتی یکبار به جلسه قرآن من نیامدند، جلسهای که در ماه مبارک رمضان از بهترین جلسات قرآن ایران است. تاکنون توانستهایم از جلسات قرآن بیش از 10 هزار شاگرد را در سطوح مختلف تربیت کنیم.
ایکنا ـ آقای ابوالفضل امیری، به عنوان نماینده نسل نوجوان و جوان، به نظرتان مسابقات قرآن زمینهای برای انس با آن است؟
اگر مراد از انگیزه ایجاد حس رقابت است، بله. تلاش میکنم طی سالیان و با تمرینهای متعدد و حضور مستمر در جلسات و بهرهمندی از نظرات صاحبنظران و اساتید بتوانم رتبه اول در مسابقات را کسب کنم، اما هنگامی که متسابقان موفق به کسب رتبه نشوند، ضربه روحی بزرگی به آنها وارد میشود و شاید باعث ایجاد انگیزه برای تمرین بیشتر و ارتقای کیفی شود، اما نمیتوان این نقص را نادیده گرفت.
ایکنا ـ پیشنهادتان برای این امر چیست؟
بستری فراهم شود به مانند مسابقات جهانی المپیک که برای ورزشکارانی که موفق به کسب رتبه نمیشوند مشاورانی را در نظر میگیرند تا به ارتقا و حفظ روحیه آنان بینجامد، تا متسابق پس از حضور در مسابقات و در صورت عدم کسب رتبه، احساس رهاشدگی پیدا نکند. باید بستری فراهم شود تا قاری از لحاظ روحی این احساس را نداشته باشد و به همان بُعد مثبت مسابقات نگاه کند تا انگیزه رقابت در او افزایش یابد.
صدیقه صادقین
انتهای پیام