به گزارش ایکنا از قزوین، محسن حقشناس، استاد نهجالبلاغه، در جلسه تفسیر نهجالبلاغه در ادامه خطبه ۸۳ به علت عدم عبرتگیری انسان از آموزههای اهلبیت(ع) پرداخت و گفت: چرا با وجود اینهمه نشانههای عبرت، ما به خود نمیآییم و برای زندگی تدبیر نمیکنیم، آیا اشکال در آموزههای اهلبیت(ع) است یا مشکل جای دیگری است.
وی در تشریح این موضوع و در بیان ادامه خطبه اظهار کرد: حضرت میفرماید «فَالْقُلُوبُ قَاسِیةٌ عَنْ حَظِّهَا» قلبها از گرفتن بهره این پندها سخت شده است. در خطبه هفتم حضرت پلهپله نفوذ شیطان در قلب انسان و تصاحب آن را شرح داده به طوری که دیگر انسان نمیتواند بر قلب خود مسلط شود.
این استاد نهجالبلاغه تصریح کرد: فرمایشات ائمه همه چیز را در دل خود ذوب میکند اما مشکل آنجاست که بین ما و حرارت کلام اهلبیت(ع) دیواری قرار دارد. قلب چون آینهای است که حقایق را درک میکند. اما این آینه به شرط پاکی از زنگار میتواند حقایق را درک کند.
وی در بیان مراحل حجابگیری انسان از فهم حقایق از منظر قرآن، گفت: اولین اشکال نشستن زنگار بر قلب انسان است. قدم دوم انباشت این زنگارهاست «اَکِنَّه» پوششی که اکثریت قلب را پوشانده است و در قدم سوم «قُلف» است و پس از آن «قساوت» میآید که قلب همچون سنگ سخت میشود که دیگر بیان موعظه از زبان پیامبر(ص) باشد یا هر یک از ائمه معصومین(ع) بر قلب سخت شده اثری نخواهد داشت.
حقشناس خاطرنشان کرد: نتایج قساوت قلب در ابتدا «تهدید» است، دوم قلب بسته میشود، سوم خداوند به پیامبر امر میکند که آنان را در ضلالت خود رها کن، در مرحله بعد از پیامبر خواسته میشود که از آنها روی برگرداند و در مرحله بعد، آتش دوزخ جایگاه آنان خواهد بود.
وی در ادامه خطبه بیان کرد: حضرت امیر میفرماید «فَالْقُلُوبُ قَاسِیةٌ عَنْ حَظِّهَا» عامل اصلی قساوت «گناه» است و هیچ موردی چون گناه قلب ما را مکدر نمیکند و این قلب دیگر روی فلاح و صلاح و رستگاری را نمیبیند. اما بدتر از گناه، اصرار و تکرار بر گناه است.
این استاد نهجالبلاغه اظهار کرد: فرق بین مؤمن و منافق و یا مؤمن و کافر این است که مؤمن در هنگام گناه آنقدر ترسان است که گویی کوه اُحد بر سر او آوار میشود اما کافر و منافق در هنگام گناه گویی پشهای را با دست از صورت خود رد میکند.
وی با بیان اینکه راه نجات توبه است، خاطرنشان کرد: انسان حتی اگر گمان بداند که مجدد ممکن است به گناه بیفتد باز هم باید توبه کند و پشیمان به درگاه خدا بیفتد و حالت انابه داشته باشد و از لطف خدا مأیوس نشود چون قلبهای سخت از هدایت خود مأیوس شدهاند و به لهو میافتند و از هدف اصلی زندگی باز میمانند.
حقشناس تصریح کرد: ضد مسیر «لهو» مسیر «رشد» است، یعنی هدف را بهدرستی شناسایی کرده و به سمت آن حرکت کنی. کسی که از اصل بازمانده و متوجه فرع باشد در مسیر لهو افتاده است. در لحظه احتضار فرد به داشتههای خود نظر میکند و آن زمان است که متوجه میشود آنچه عمری در پی آن دویده است هیچ ثمر و توشهای برای آخرتش محسوب نمیشود و باید همه را گذاشته با دست خالی به سفر آخرت کوچ کند.
وی گفت: امام میفرماید «سَالِکةٌ فِی غَیرِ مِضْمَارِهَا» قرار بود این دنیا «مِضْمَار» و محل تمرین ما باشد تا ورزیده شویم، به سمت خیرات با سرعت برویم و چابک باشیم اما در مسیر دیگری افتادیم و خود را پروار کردیم. بهترین راه سلوک تقواست، و باید با تمام سرمایه در آن تلاش کنیم تا در لحظه مرگ احساس ضرر و پشیمانی نداشته باشیم.
این استاد نهجالبلاغه خاطرنشان کرد: امام به کنایه میگوید «کأَنَّ الْمَعْنِی سِوَاهَا» بلاها فقط برای همسایه نیست بلکه محور این سخن تو هستی، مواظب خودت باش. خداوند میفرماید که همه چیز را برای تو و تو را برای خودم خلق کردهام. آیا انسان گمان میکند که رهاست و بیبرنامه و بیهوده آفریده شده است؟ «کأَنَّ الرُّشْدَ فِی إِحْرَازِ دُنْیاهَا» آدم فکر میکند رشدش در تصاحب بیشتر دنیاست و عمرش را در ساختن و بردن از دنیا و گذاشتن برای فرزندانش سپری میکند. این فرد برای دنیا از شرف و دینش میگذرد.
وی بیان کرد: حضرت از دنیا و برزخ گفتند و حالا به موضوع آخرت میپردازند «وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَکمْ عَلَی الصِّرَاطِ» بدانید گذر همه شما از روی صراط خواهد بود. در طول روز بارها در نماز واجب از خداوند میخواهیم که ما را به صراط مستقیم هدایت کند.
حقشناس اظهار کرد: صراط چیست؟ پل صراط کجاست؟ منظور از صراطی که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر کجاست؟ یک فهم از قرآن درباره چیستی صراط این است که صراط در این دنیاست اما آیا ما در راهیم یا در بیراهه وارد شدهایم.
وی خاطرنشان کرد: در صراط دنیا حق و باطل در هم آمیخته است و باید بین این دو یکی را انتخاب کنیم، بین حق و باطل، بین صفا و جفا که این راه تیز و باریک و پرخطر است. قرآن میفرماید و نیست از شما مگر کسی که وارد صراط میشود و این موضوع حکم قطعی پروردگار توست. خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردند را نجات میدهد و ستمگران را به زانو افتاده وارد آتش میکند. همه وارد آتش میشوید و تنها کسانی که اهل تقوا هستند از آن به سلامت عبور میکنند.
این استاد نهجالبلاغه افزود: همه در خطر رفتن به جهنم هستید و راه نجات شما تقواست. شیخ صدوق میگوید صراط پل جهنم است. شیخ مفید میگوید صراط، راه است و مستقیم تأکیدی بر صراط است که قطعاً راه درست و کوتاهترین راه رسیدن به خدا همین است. در کلام شیخ مفید، صراط به معنای راه ولایت امیرالمؤمنین و ائمه هم آمده است که طریق نجات همین است.
وی اظهار کرد: از این رو به دست میآید که صراط ابتدا و انتهایی دارد. ابتدای آن همین دنیا و پیشروی ماست و انتهای آن بهشت و جهنم است. در بیان حضرت «اهدناالصراط المستقیم» یعنی از خدا بخواهیم توفیقی که برای اطاعتش به ما ارزانی داشته را همچنان در حق ما جاری کند و تا آینده عمر هم بتوانیم خدا را به خوبی اطاعت کنیم.
حقشناس گفت: حضرت در تعریف صراط مستقیم عنوان میکنند که صراط دو تاست، یکی صراط دنیا و دیگری صراط آخرت. صراط مستقیم دنیا آناست که از زیادهروی و غلو کنار کشیده و از کوتاهی و تنبلی عبور کنیم و استوار باشیم و هیچ گرایشی به سمت باطل نداشته باشیم. اما صراط مستقیم آخرت، راه مؤمنان به سمت بهشت است.
وی در پایان گفت: «وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ»، مَزَالِق از زَلَقَ میآید یعنی لغزش، زلیخا هم از همین معناست یعنی به حدی از اوج شوکت و زیبایی بود که هر کسی را به لغزش وامیداشت. دَحض یعنی زوال و در مسیر صراط لغزشگاههای برانداز است. «وَ أَهَاوِیلِ زَلَلِهِ» اَهاویل جمع هول و ترس و اضطراب است. «وَ تَارَاتِ أَهْوَالِهِ» تارات یعنی مرتبه، دفعه، بلاهای مکرر و پیاپی و صراط امور فکری، عملی و نفسانی، مالی، اعتقادی و سیاسی را در برمیگیرد.
سحر محمدعلیخانی
انتهای پیام