عواملی که رفع آن رونق جلسات قرآن را در پی دارد + فیلم
کد خبر: 4145590
تاریخ انتشار : ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۷:۱۸
تحلیل و آسیب‌‎شناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران/ 45

عواملی که رفع آن رونق جلسات قرآن را در پی دارد + فیلم

مدرس و قاری قرآن گفت: در حال حاضر مردم درگیر معیشتشان هستند و در این شرایط باید بر آن بود تا ارتباط مردم را با قرآن، دعا، مسجد و ذکر آسان کنیم و نیز مواردی هست که با رفع آن می‎توان به تشکیل جلسات قرآن رونق بخشید.

نصرت‌الله عارف حسینی/ استودیو مبین ایکنا

در ادامه سلسله گفت‌وگوها درباره «تحلیل و آسیب‌شناسی وضعیت جلسات قرآن در ایران»، این بار با نصر‌ت‌الله حسینی، از قاریان و مدرسان برجسته کشور، گفت‌وگو کردیم که طی آن به محسّنات جلسات سنتی خانگی قرآن طی دهه‌‌های 60 و 70، آسیب‌های کنونی جلسات قرآن و راهکارهای رفع آنها پرداخته شد. در ادامه بخش اول این گفت‌وگو را خواهید خواند:

ایکنا ـ چگونه با جلسات قرآن آشنا شدید و تلاوت قرآن را آغاز کردید؟

صحبت از جلسات قرآن موجب بروز حالت عاطفی و معنوی زیبایی در من می‌شود. جلسات قرآن به مثابه خانه دوم من است. تقریباً از سال‌های اولیه دهه 60، از همان دوره نوجوانی، به جلسات قرآن می‌رفتم و در محضر اساتید بسیاری بودم. از اولین اساتیدم می‌توانم به برادران زکی‌لو به ویژه مجید زکی‌لو اشاره کنم و سپس با استاد سیدمحسن خدام‌حسینی آشنا شدم و در جلسه ایشان حضور یافتم، البته در جلسات اساتید متعددی چون علی‌اکبر حنیفی و سیدمحسن موسوی‌بلده شرکت کردم.

اکنون نیز اگر برنامه‌ای نداشته باشم، اولین جایی که برای حضور به ذهنم می‌رسد، جلسه قرآن است. حتی ممکن است در جلسات قرآنی شرکت کنم که اساتید آن شهرت چندانی نداشته باشند.

ایکنا ـ خاطرتان هست از چه سالی به امر تدریس قرآن پرداختید و جلسه قرآن تشکیل دادید؟

بله، اولین جلسه قرآنم را در سال 67 در مسجد امام حسین(ع) تشکیل دادم و به موازات آن جلسه رسمی‌تری را در منطقه مهرآباد در مسجد صاحب‌الزمان(عج) برگزار کردم که افرادی چون آقایان محمد پورعاشوری، جواد ملازاده و فرهاد مولایی و... از افرادی بودند که در آن جلسات حضور داشتند و اکنون هر یک از اساتید و برجستگان قرآنی کشور هستند.

همچنین در طول دو سالی که استاد مرحوم محمد غفاری بیمار بود، جلسه قرآن ایشان را در منطقه پونک اداره می‌کردم و مدتی نیز جلسه قرآنی را در خیابان ستارخان برگزار کردم. مدتی نیز در فلکه اول صادقیه، جلسه قرآنی را برگزار می‌کردم. جلسه دیگری را سه‌شنبه‌ها پس از نماز مغرب و عشا در مسجد جامع شاداب برگزار می‌کنم که 10 سال سابقه دارد. این جلسه در ایام ماه مبارک رمضان هر شب برقرار است.

پیش از شیوع کرونا جلسه دیگری روزهای جمعه در مسجد امام جعفر صادق(ع) صادقیه برگزار می‌شد که در آن ایام تعطیل شد و تا کنون نیز احیا نشده است، اما در حال حاضر جلسه قرآن مرکزی‌ام، روزهای یکشنبه در خیابان سی‌متری جی، بیت‌الحسین(ع) برقرار است.

ایکنا ـ این مکان همان همان منزل پدری است که مرکز جلسات آموزشی‌تان است؟

بله، پس از درگذشت پدر و مادرم، فروخته و مجدد خریداری شد و در حال حاضر کلاس‌های صداسازی، جلسه قرآن و سایر فعالیت‌های قرآنی در طول هفته در آنجا برگزار می‌شود و به مرکزی برای ترویج آموزه‌های قرآن و برگزاری هیئات مذهبی تبدیل شده است.

ایکنا ـ در صورت تمایل درباره اتفاقاتی که برای خرید و فروش منزل پدری و تبدیل آن به بیت‌الحسین(ع) داشتید، بگویید.

مادرم در سال 83 فوت کرد و پدرم در سال 85 به رحمت ایزدی رفت. از دست دادن پدر و مادر در فاصله زمانی اندک، دوران بسیار سختی را برایم رقم زد. پس از آن خواهرم ازدواج کرد و خانه پدری خالی از سکنه شد. در زمان حیات پدرم، جلسه قرآنی را در حوالی ستارخان برگزار می‌کردم. آن جلسه قرآن را به خانه پدری منتقل کردم. پس از مدتی با خودم فکر کردم که این مِلک فقط متعلق به من نیست، بلکه سایر خواهران و برادرانم نیز در آن سهیم هستند و از آنجا که وصی پدرم بودم، خواهران و برادرانم در این باره حرفی نمی‌زدند.

خلاصه پس از جریانات مفصلی، در ابتدا خودم با پرداخت سهم خواهران و برادرانم اقدام کردم و خانه را خریداری کردم و سپس اتفاقی افتاد که برخلاف میل باطنی‌ام، خانه به شخص سومی فروخته و سند به نام شخص ثالث انتقال داده شد. بعد از مدت‌ها و با توجه به مهیا بودن تمامی شرایط اما به لحاظ روحی حال خوشی نداشتم، به طوری که ذهنم بر روی موضوعی، متمرکز نبود و نمی‌شد و ناراحت بودم. 

نصر‌ت‌الله عارف حسینی از قاریان و مدرسان برجسته کشور

در همین استیصال به خداوند پناه بردم و از ایشان مدد خواستم تا اینکه شبی، طی جریان معنوی در خواب فردی را دیدم که گفت: «چرا ناراحتی؟! دیر نشده. برو آنجا را دوباره بخر و بساط قرآن را مهیا کن». هنگامی که از خواب بیدار شدم، انگار گم‌کرده خود را پیدا کردم. حس خوب و عجیبی داشتم. به دنبال خرید خانه پدری به بنگاه املاک محل رفتم که در آنجا خانه را خرید و فروش کرده بودم. ظاهراً خریدار مِلک، قصد داشت که خانه پدری‌ام را بفروشد. خوشحال شدم، اما بنگاه‌دار به دلیل اخلاق ویژه‌ای که خریدار داشت، پیشنهاد داد که شخص دیگری به صورت صوری برای خرید ملک اقدام کند و معرفی شود، اما چون در نظر داشتم در آنجا جلسه قرآن برگزار کنم، می‌خواستم این کار بدون کلک و شبهه انجام شود. ماه‌ها گذشت. روزی کسی از بنگاه املاکی محل، تماس گرفت. با شادی وصف‌ناشدنی پاسخ دادم، اما فرد بنگاه‌دار گفت: «خریدار، خانه را به فرد دیگری فروخته است». دوباره حالاتم تغییر کرد. به هر حال من به خانه پدری‌ام، وابستگی داشتم و دلم می‌خواست برای پدر و مادرم کار خیری انجام دهم و بساط قرآن را در آنجا برپا کنم.

یک هفته با خودم کلنجار رفتم، اما آرام نمی‌شدم. به بنگاه املاکی رفتم و موضوع را برایشان تعریف کردم. آنها با فردی که خانه را خریده بود، تماس گرفتند و ماجرا شرح داده شد. او پذیرفت که خانه را برای هدفم و برگزاری هیئت و جلسات خانگی به من بفروشد، اما به قیمت 50 میلیون تومان بیشتر(که 10 یا 12 سال پیش این پول مبلغ زیادی بود).

توان مالی پرداخت چنین پولی را نداشتم و از طرف دیگر برایم سخت بود، پول اضافی پرداخت کنم. خاطرم هست شب اول محرم بود. در همان محل قدیمی‌مان هیئتی برپا می‌شد که همراه پدرم به آنجا می‌رفتم. محرم در فصل سرد سال بود و چون بچه‌های هیئت، فضای کافی نداشتند در کوچه نشسته بودند و همانجا از بچه‌های هیئت خواستم که دعا کنند، اتفاقات خوبی بیفتد تا هیئت را در خانه پدری‌ام برپا کنم. سپس شرایط مهیا شد و ملک را معامله کردم. هنگامی که برای انجام امور به اتفاق فروشنده به دارایی رفتیم، فردی که آنجا بود من را شناخت و گفت: «چرا تو را که بساط قرآن را در آنجا برپا کردی، ملک را فروختی و دوباره خریدی؟!» فروشنده بغض کرد و رو به من گفت: «تا الان فکر می‌کردم به دروغ می‌گفتی که می‌خواهی آنجا را به دارالقرآن تبدیل کنی!»

به هر حال بعد از این جریانات، به لطف دعای پدر و مادرم تاکنون این جلسه به صورت ثابت روزهای یکشنبه در بیت‌الحسین(ع) دایر و جلسات صداسازی و تفسیر قرآن در طول هفته و روزهای جمعه با استقبال قرآن‌آموزان برگزار می‌شود.

ایکنا ـ طبق گفته‌هایتان شما از جمله اساتیدی هستید که در جلسات قرآن حضور مستمر دارید.

بله، شرکت در جلسات قرآن حال درونی‌ام را تغییر می‌دهد و موجب نشاط معنوی‌ام می‌شود و به همین دلیل هر زمان که فرصتی پیدا می‌کنم به نزدیک‌ترین جلسه قرآن محله می‌روم.

ایکنا ـ درباره سیر تحول جلسات قرآن توضیح دهید. جلسات سنتی قرآن پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستخوش چه تغییراتی شده است؟

طبیعی است که پیش از انقلاب اسلامی، تعداد جلسات قرآن کم بود. همچنین طی سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب، تعداد جلسات قرآن به دلیل فضای التهابی کشور، کم بود و اساتید قرآن انگشت‌شماری که از پیش از انقلاب شناخته شده بودند، جلساتشان ترویج یافت و شاگردانی را تربیت کردند تا جلسات قرآن را برگزار کنند. این امر تا دهه اول 60 طول کشید یا بهتر بگویم تا سال‌های 67-68.

بنابراین جلسات قرآن با وجود اساتید قرآن که پیش قدم همه آنها، مرحوم استاد محمدتقی مروت بود طی سال‌های 65 تا 67 به شکل قابل توجهی رشد کرد و در امتداد آن جلسات قرآن شاگردان تربیت‌یافته این اساتید قرآن چون خدام‌حسینی، سیدمحسن موسوی‌بلده و محمدرضا ابوالقاسمی و مرحوم استاد غفاری ... توسعه یافت به گونه‌ای که تا دهه 70 به اوج خود رسید و این رشد تا سال 85 ادامه داشت، اما پس از آن شاهد رشد جلسات قرآن نبودیم، به طوری که در نیمه دوم دهه 80 به رقم ثابتی از جلسات قرآن رسیدیم.

ایکنا ـ به نظر شما، علت رشد جلسات قرآن تا دهه 70 چه بود؟

علت این رشد، جریان انقلاب اسلامی و مراکز قرآنی متعدی بود که شور قرآنی غیر قابل وصفی را در مردم ایجاد کرد. شور مردم در برپایی جلسات قرآن، پایدار بود. جلسه‌ قرآن با بودجه کاملاً مردمی در خانه‌ها تشکیل می‌شد و بعضاً سیار بود یا در حسینیه‌ها برگزار می‌شد و مردم، تصمیم‌گیرنده بودند که جلسات قرآن چگونه ادامه یابد. البته نمی‌خواهم نقش دستگاه‌ها و نهادها را در این امر کم‌رنگ یا بی‌رنگ بدانم. معتقدم علل این سال‌های طلایی جلسات قرآن ایران شامل چنین مواردیست؛

1-فضای صمیمی، مهر و قرآن گوش کردن و قرآن تشویق کردن در جلسات قرآن آن زمان حاکم بود و حال آنکه جلسات قرآن امروزه، بیشتر حال و هوای رقابتی مسابقات را دارد. فضای رقابتی مسابقات، افراد را به این سمت سوق داد که چندان به دنبال شنیدن تلاوت‌های سایرین نباشند، اما در جلسات قرآن دهه‌های 60 و 70 و حتی اوایل دهه 80، افراد زمانی را برای شنیدن تلاوت دیگران، آن هم با عشق و علاقه صرف می‌کردند.

2- توجه به امر «آموزش» در جلسات قرآن دهه‌های 60 و 70 بود و همچنان سعی کردم در جلسات قرآنم به ویژه جلسه روزهای یکشنبه(چون زمان جلسه طولانی‌تر است و از ساعت 17 آغاز می‌شود و پس از اذان، نماز مغرب و عشا اقامه و سپس ادامه جلسه برقرار است)، زمانی را به ارائه نکات آموزشی بپردازم و بخشی دیگر به بیان نکات تفسیری و ترجمه‌ای اختصاص داده می‌شود.

بخش آموزش در جلسات قرآن، به مخاطبان و مستعمان کمک‌کننده است، اما اکنون این بخش کمرنگ شده و حال آن که بیان نکات آموزشی به ویژه برای افراد شرکت‌کننده در سطوح پایین‌تر، جذاب است. باید واقع‌بین بود، فردی که در جلسه قرآن حضور دارد، نمی‌تواند در جلسه دیگری برای بهره‌مندی تئوری از نکات صوت و لحن و تجوید و ... حضور پیدا کند.

باور کنیم که هیچ کدام از امکانات جدید، نمی‌تواند جای جلسه قرآن را پُر کند. در جلسات آموزشی قرآن، معنویت و نورانیتی هست که هیچ امکان جدید و نوآوری نمی‌تواند جای آن را بگیرد، بنابراین اساتید قرآن در جلساتشان به امر آموزش بپردازند (کاری که در دهه‌های گذشته انجام می‌شد) و هنگامی که افراد با یکدیگر موضوعی را یاد می‌گیرند و به هم آموزش می‌دهند، صمیمیت قطعا بیشتر می‌شود. 

3- یکی دیگر از علل، صرف زمان برای استماع تلاوت‌ها و قرائت‌های یکدیگر در جلسات قرآن عصر طلایی ایران بود و حال آن که فضای جلسات قرآن، امروزه به مانند فضای مسابقه‌ای شده است.

آسیب‌های جلسات فعلی قرآن

ایکنا ـ درباره آسیب‌های جلسات فعلی قرآن و علت‌های کمرنگ شدن جلسات آموزشی قرآن طی دهه‌های اخیر بگویید. 

جلسات سنتی قرآن در دهه 90 کمرنگ شد و پس از کرونا نیز بسیار کمرنگ‌تر شد، به طوری که برخی از جلسات قرآن، تعطیل شده‌اند و تا کنون احیا نشده‌اند.کمرنگ شدن جلسات آموزش قرآن به چند عامل بستگی دارد؛

1- یک عامل، ترافیک است. افراد برای رسیدن به جلسات قرآن به اندازه‌ای از ترافیک و در مسیر ماندن، خسته می‌شوند که ترجیح می‌دهند در جلسات قرآن حضور پیدا نکنند. معتقدم راهکار آن شناسایی جلسات قرآن و معرفی آن در جامعه است. باید یک سازمان قرآنی و گروهی از فعالان قرآنی (لزوماً نباید سازمان باشند در قالب NGO نیز می‌توان به امر شناسایی جلسات قرآن پرداخت) جلسات قرآن کلانشهری چون تهران را احصا و دائماً به این جلسات سرکشی کنند. این امر موجب معرفی نزدیک‌ترین جلسات قرآن و شناخته شدن اساتید قرآن در هر منطقه خواهد شد و آن هنگام علاقه‌مندان به حضور در جلسات قرآن، نیاز نیست مسافتی را طی کنند و پس از ساعت‌ها ترافیک، خود را به جلسه قرآنی در آن طرف شهر برسانند و خسته از این حضور باشند.

2- از سوی دیگر چه تعداد از نوجوانان مستعد به حضور در جلسات قرآن را می‌شناسیم که امکان پرداخت هزینه کلاس و حتی پرداخت هزینه استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی را برای حضور در جلسه قرآن، ندارند؟ آیا راهکاری برای آن داشته‌ایم؟ مگر تمام خانواده‌ها، موافق قرآنی شدن فرزندان و قاری شدن آنها هستند. شناسایی این نوجوانان و جوانان و حمایت کردن آنها به شور جلسات می‌افزاید.

3- عیار اساتید جلسات قرآن همان عیار اساتید جلسات قرآن دهه‌های 60 و 70 نیست که با عشق از وجودشان برای قرآن هزینه می‌کردند. نمی‌‌دانم اما شاید اساتید قرآن نیازمند یادآوری حال و هوای اساتید جلسات قرآن دهه‌های 60 و 70 هستند یا شاید این امر در زمان‌ کنونی به دلیل عدم در نظر گرفتن حق و حقوقی مشخص برای اساتید است. بنابراین خیلی از مشکلات جلسات قرآن، ریشه اقتصادی دارد و باید آسیب‌شناسی کنیم. حتی امروزه شاهد هستیم که جلسات قرآن با پیشینه و سابقه طولانی اما در زمان کنونی با حضور کم شرکت‌کنندگان برگزار می‌شود و اصطلاحاً این جلسات قرآن خلوت شده است.

4- موضوع دیگر توجه به پذیرایی در جلسات آموزشی قرآن است. قرآن‌آموز خود را با اشتیاق به جلسه قرآن می‌رسانند و پس از چند ساعت حضور در جلسه، نیازمند تجدید قواست. پس باید به موضوع پذیرایی توجه شود.

جذابیت جلسات قرآن کم شده است

5- موضوع دیگر  اهتمام به تشویق و اعطای جوایز به نوجوانان و کودکان حاضر در جلسات قرآن است. این امر تأثیر فراوانی دارد.

6- در حال حاضر مردم درگیر معیشتشان هستند و به دلیل مشغله‌ از معنویت دور شده‌اند. بنابراین باید ارتباط مردم را با قرآن، دعا، مسجد و ذکر آسان کنیم. مثلاً فردی که در جلسه قرآن شرکت می‌کند، اشتباه می‌خواند، استاد باید تشخیص دهد و این فرد را جذب کند و بگوید چه زیبا می‌خوانی و تمام ایراداتش را نگوید. پس ارتباط برقرار کردن معلم مهم است. بسیاری از اساتید تصور می‌کنند که چون پول نمی‌گیرند باید نگاه بالا به پایین داشته باشند. هنگامی که پای رحل قرآن می‌نشینیم، باید تمام مشکلات را فراموش و نقش معلم عاشق و دلسوز قرآن را ایفا کنیم و با مهربانی و عطوفت فراوان و جایزه دادن بچه‌ها را به دور خود جمع کنیم، در حالی که اکثر ما این‌گونه نیستیم و در نتیجه جذابیت کم می‌شود.

نقش‌آفرینی صوت خوب در جلسات قرآن

7- موضوع دیگر، توجه به استفاده از سیستم‌های صوتی مناسب در جلسات قرآن است. تاکنون سازمانی در کشور به حداقل و حداکثر امکانات و تجهیزات سیستم‌های صوتی جلسات قرآن اشاره نکرده است. شاید در جلسه‌ای حداکثر تجهیزات صوتی فراهم باشد، اما به دلیل اینکه فرهنگ استفاده از صوت و تنظیم آن را نمی‌دانیم، نمی‌توانیم به خوبی از آن بهره‌مند شویم.

در جلسه قرآن، صوت خوب نقش‌آفرین است. می‌توانم مواردی از جلسات قرآن را نام ببرم که علت اشتیاق و رغبت قرآن‌آموزان به حضور در آن جلسه‌، امکانات صوتی خوب آن است.

در مجموع باید بگویم، ارگان و اشخاصی به فکر حل این علل و رفع آسیب‌های جلسات قرآن نیستند. اینکه چه کسی و چه ارگانی به لحاظ محتوایی و پشتیبانی، عهده‌دار رصد کردن جلسات قرآن است، اهمیت دارد و این حمایت و پشتیبانی نه تنها در عمل دیده نمی‌شود، بلکه حتی به صورت شفاهی و لفظی نیز انجام نمی‌شود.

ادامه دارد ...

گفت‌وگو از مرتضی اوحدی

تنظیم از سمیرا انصاری

انتهای پیام
captcha