به گزارش ایکنا از قم، گفتوگوی علمی با موضوع «اعجاز قرآن کریم» امروز، 22 خردادماه از سوی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم با حضور حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن جواهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و زهره اخوانمقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم اسلامی و دبیری حجتالاسلام والمسلمین سیدکریم خوببین خوشنظر، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن برگزار شد.
در ابتدای این نشست حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدحسن جواهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بیان سخنان خود پرداخت که در ادامه میآید:
برگزاری اینگونه نشستها به رفع برخی شبهات در زمینه اعجاز قرآن کمک میکند، ما اصلا کاری به لفظ «تحدی» نداریم و علما یک واقعیت را به نظرشان آمد که باید برای یک واقعیت عنوانی انتخاب کنند که این واژه را انتخاب کردند؛ اگر افرادی با این واژه مشکل دارند که معنا را افاده نمیکند سر واژه دعوایی نداریم و میتوانند واژه دیگری جایگزین کنند. برخی تحدی را با مسابقه مقایسه میکنند که این مقایسه نادرست است، چراکه محتوای آیات تحدی مسابقه نیست؛ هماوردطلبی و هماوردجویی را هم قبول ندارید واژه دیگری جایگزین میکنیم، اما مهم این است که تعبیر تحدی را بهدرستی متوجه شویم؛ در خود مسابقه (بهعنوان مثال مسابقات ورزشی) هم شرایط درونی افراد یکسان نیست و شرایط اجمالی میگذارند و براساس آن افراد حضور پیدا میکنند؛ لذا تحدی مسابقه نیست.
ما با قرائن موجود در آیات تحدی کار داریم، چراکه قرائن و سیاق مشکل ما را حل میکند، برخی روایاتی را که در مخالفت با «تحدی» بیان میکنند به نقل از ابن عباس است که ارزش فقهی و تاریخی ندارد و اسنادش خیلی مشکل دارد.
در داستان حضرت موسی(ع)، فرعون به ساحران مراجعه کرد که ساحران تشخیص دادند که این سحر نیست، متخصصان چنین تشخیص دادند و افرادی هم که متخصص نیستند نیز مراجعه کردند؛ در آیه 30 سوره شعرا آمده است: «قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ؛ گفت گرچه براى تو چيزى آشكار بياورم» فرعون منظور را فهمید و گفت اگر راست میگویی بیاور. در گیر و دار الفاظ نباشیم، میتوانیم در نظر بگیریم که کلمه معجزه در قرآن نیامده، اما محتوا که آمده و دلالت معجزه هم به روشنی بیان شده است، مخاطب اولیه یعنی عرب آن زمان کاملاً معنا را درک کرده و سؤالی نکرد که من مثل را نفهمیدم. ما قائل به حقیقت و محتوا هستیم که در قرآن به کار رفته در قید و بند واژه مفسران و متکلمان نیستیم.
هیچکس در هیچ دورانی نتوانست مثل قرآن بیاورد، وقتی برای پیامبر اسلام ندا آمد که رسالتش را علنی کند بر بالای بلندی قرار گرفت و اعلان رسالت کرد و به عذاب هشدار داد؛ ابولهب در آنجا به پیامبر(ص) جسارت کرد و همان روز سوره مسد نازل شد که هجو ابولهب و همسرش بود و اثر بدی بر روی همسر ابولهب که شاعره بود گذاشت و مثل دیوانهها در کوچه دوید؛ شاعران عرب هجو را حتما پاسخ میدادند، اما ابولهب و همسرش که بزرگ قریش بودند و امکانات زیادی داشته و میتوانستند از همه شاعران کمک بگیرند اما نتوانستند جواب درخوری بدهند؛ روزگار نزول سوره مسد ابتدای رسالت بود که حضرت رسول(ص) قدرت زیادی نداشت و آیات تحدی نازل نشده بود و ابولهب ۱۰ سال بعد نیز زنده بود، اما بازهم نتوانست هجو را پاسخ دهد.
در تعریف معجزه نیامده که خداوند تحدی میکند بلکه کسی که ادعا میکند من از طرف خدا مسئولیت دارم او باید در فضای تحدی معجزه بیاورد به خاطر اینکه دلالت معجزه تمام باشد، برای تمام شدن دلالت باید امر خارقالعاده ارائه شود نه فوقالعاده؛ بشر نباید مثل آنرا بتواند بیاورد که بشر باور کند پیامبر(ص) با ائمه ارتباط دارد و غیر این باشد دلالت معجزه ناکام میماند.
بعد از اینکه قرآن از کلام نبی اکرم(ص) برای مردم خوانده میشد قریش فهمید که این کلام از پیامبر(ص) نیست و معجزهای الهی است از همین رو آن را سحر میدانستند؛ قرآن به صراحت تأکید میکند که پیامبر(ص) امی بود و قریش هم این را میدانست و همین سبب شده که قرآن معجزه باشد.
آیه 13 سوره شریفه هود «أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ» در فضایی نازل شد که سیاق آیه در خصوص مذمت دنیاطلبی مشرکان مکه است، زیرا میپرسیدند اگر فلانی پیامبر است چرا خدا برایش گنج نفرستاد؛ این مشرکان اهل هنر شاعری بودند و خدا به آنها تخفیف داد که در محتوا که دچار عجز شدند و فقط در قالب مثل قرآن بیاورید.
ساحتهای قانونگذاری بشر ساحت دیگر را محدود میکند، نظام الهی یک نظام پویا، تغییرناپذیر و هماهنگ است که خداوند ارائه داده؛ از همینرو قرآن ابدی است و اگر کسی بخواهد چیزی مثل قرآن بیاورد باید ابدی بیاورد و هماهنگی داشته باشد.
زهره اخوان مقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم اسلامی نیز در ادامه این نشست مطالبی ارائه کرد که متن آن از نظر میگذرد:
اعجاز قرآن نیازمند بحث علمی دقیق و پژوهشهای عمقی است؛ در مسائل مربوط به حوزه قرآن و حدیث دستهبندی را پذیرفتهایم و نباید در این محتواها تغییر ایجاد کنیم؛ تناقض، موشکافی و واشکافی به پیشرفت علمی کمک میکند.
در مورد واژه تحدی باید بگویم که نه در قرآن آن را داریم و نه در روایات؛ بحثهای اعجاز از قرن سوم بهوجود آمده و در قرآن نیز کلمات تحدی و اعجاز نیست و خدا در قرآن به جای واژه اعجاز از کلمات زیبای «آیه»، «بینه»، «برهان» و «سلطان» استفاده کرده است. آیه یعنی نشانه که اگر میخواهید سعادتمند شوید این تابلو شما را به سعادت میرساند. حالا ببینید که چقدر از فرهنگ قرآن دوریم که واژههای اعجاز و تحدی را برای قرآن بهکار میبریم و بزرگترین ظلم را ناخواسته و نفهمیده به قرآن نسبت میدهیم.
متأسفانه به واژه تحدی بیتوجهی میکنیم و معنای آن را بهدرستی نمیدانیم، واژه ما را به نتیجه منتج میکند و شیخ انصاری میگوید تحدی منسلخ از معنا شده است؛ تحدی از باب تفعل است یعنی مناظره یا مسابقه دهید تا بر فرد روبهروی خویش غالب شوید؛ در این واژه هیچ اختلافی نیست و این مصدر از آن سرچشمه گرفته است که فردی را سوق دهند و برانند که در فضای مسابقه حضور پیدا کند.
منازعه هنگامی تحقق میگیرد که نزاعی در کار باشد و دشمنی در بین باشد، مُتحدی با دوست خودش مسابقه نمیدهد بلکه با دشمن چنین کاری میکند؛ هدف تحدیکننده غلبه است تا با سخنانش فرد را در میدان منازعه شکست و برتری خودش را اثبات کند؛ تحدی در لغت یعنی مبارزهطلبی. قرآن، خدا و پیامبران برای مبارزهطلبی و مبارزه نیامدهاند، بلکه برای دعوت، مهربانی، هدایت و طلب خیر آمدند تا مردم را سعادتمند کنند.
این عرصه گود زورخانه نیست که کسی مبارز بطلبد. مبارز طلبیدن یعنی اینکه کسی بیاید وسط میدان و بگوید چه کسی میتواند با من مبارزه کند. وقتی میگوییم قرآن تحدی میکند یعنی به قرآن تهمت میزنیم و شأن قرآن را به قدری پایین میآوریم که قرآن را، هم سطح مخالفان میکنیم و بعد میگوییم خدا با اینها مبارزهطلبی کرده است، چون هر کس با همسطح خودش مبارز میطلبد و اگر گفتیم قرآن تحدی کرده یعنی به قدری شأن آن را پایین آوردهایم که آنرا هم سطح با مردم و بشر کردهایم.
اگر معتقدیم خدا تحدی کرده باید به این پنج نکته تن دهیم که شرایط این تحدی از نظر عقلی این است که تحدیکننده در حوزه موضوع مهارتش تحدی کند و افراد صاحبنظر را به مبارزه میطلبد؛ تحدیکننده در زمینه موردنظر باید هم قد و اندازه هم باشند، سیر نزول در تحدی رعایت شود، نتیجه تحدی قطعی نیست اگرچه شاید قابل پیشبینی باشد.
تحدی در علوم قرآنی ذیل بحث اعجاز و در تفسیر ذیل آیات موسوم به تحدی و در کلام در نبوت خاصه و هماوردجویی قرآن بهکار میرود که بنده با آن مخالف هستم؛ واژه تحدی در قرآن و روایات نیامده و زمینه دعوا بوده از ریشه تحدی استفاده نکرده است و پایه تحدی منازعه است و خدا با کسی منازعه و دعوا ندارد و در روایات منازعه نهی شده است.
در تعریف اعجاز در مطالب حجتالاسلام والمسلمین جواهری آمده است که «معجزه امری خارقالعاده با ادعای نبوت و تحدی همراه است، اولین آیه تحدی در پنجاهمین سوره قرآن است و فضای تحدی نیز در سوره توحید و مسد آمده است» اما متأسفانه بنده اثبات جدی در این زمینه در مطالب بیان شده ایشان ندیدم.
فضای بحث ما سه لایه دارد؛ ابتدا باید توجه کنیم که تحدی هست یا نیست، دوم اینکه تحدی با اعجاز ارتباط دارد و چرا ما اعجاز را به تحدی متصل میکنیم و اگر تحدی ایراد پیدا کند اعجاز هم مشکل پیدا میکند و سوم اینکه آیا قرآن امر خارق عادت است یا فوق عادت است. در دنیا خیلی موارد هست که مثل آوردن آن سخت است و نمیتوان این را دلیلی برای اوج کلام الهی قرار داد.
خرق عادت پارهکننده نظام علت و معلول است مانند مرده شدن زنده و عصایی که تبدیل به اژدها شد؛ اما قرآن سخن است و خود سخن گفتن خرق عادت نیست و مردم میتوانند سخن بگویند، اما سخن خداوند فوق سخنهای بشری است.
برخی ادعا دارند که وجوب تحدی صریح و علنی در فضای معجزه ضروری است، بنده سؤالم این است که این ضرورت را از کجا میآورید، خدا بنا ندارد به اصرار کسی را هدایت کند خدا همان بینه را به کار میبرد و حجت را تمام میکند.
در آیه 88 سوره اسرا آمده که «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا: بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى (ديگر) باشند» افرادی که به تحدر در قرآن اشاره دارند این آیه را بهعنوان منبعی برای خود در نظر میگیرند.
در آیه 23 سوره بقره آمده است: «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» و از آیاتی است که به آیات تحدی معروف است چرا این شائبه را یافته؟ چون کلمه «فاتوا» یعنی بیاورید در آن است، اما هیچکس نگفته است که چه شد که قرآن گفت بیاورید. باید توجه داشت قبل از این آیات، حرف مشرکان آمده است که به قرآن طعنه زده و میگویند این قرآن حرفی ندارد و اگر میخواستیم میتوانستیم مانند آن را بیاوریم و مفتریات است. اما قرآن میگوید بسیار خوب اگر مفتریات است پس «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ» اگر فکر میکنید راحت است پس یک سوره، مثل مفتریهای قرآن، بیاورید.
قرآن ابتدا به ساکن نگفته است که مانند قرآن را بیاورید که بگوییم تحدی کرده است. وقتی به اولین آیه موسوم به تحدی نگاه کنید میبینید که این آیه در پنجاهمین سوره قرآن است و تا این سوره پنجاهم، هیچگاه قرآن تحدی نکرده است و مشرکان مدام به قرآن طعنه زدند و قرآن در نهایت گفت، اگر اینطور است و کار بشر است مانند آن را بیاورید که نتیجه این بشود تا بفهمید که نمیتوانید بیاورید و بفهمید که کار بشر نیست، پس ایمان بیاورید و این نکته آیهها است و برچسب غلطی روی آنها گذاشتهایم و آبروی آیه و قرآن و پیامبر(ص) را هم زیر سؤال بردهایم.
سوره مسد در جواب حرف ابولهب آمد و خدا جواب او را داد و اینگونه نبوده که خدا سخن بگوید که ابولهب معارضه کند و پاسخ دهد؛ متوجه نمیشوم که چرا در این سوره باید منتظر پاسخ باشیم؛ آیات موسوم به تحدی مشکلاتی به بار میآورد و اختلافاتی دارد و مشترک نیستند که اینها را آیات تحدی به شمار بیاوریم.
استاد جواهری بیان کردند که: «مرز تحدی مشخص است و همراه با تنزل بیان شده است یک سوره در لفظ و محتوا و 10 سوره در قالب»؛ بنده در پاسخ میگویم مگر لفظ بدون معنا باشد و محتوا مدنظر نباشد در حالی که لفظ و محتوا با هم باشند حتی اگر جدا باشند این قید از کجا آمده است.
مژگان فرهنگیان
انتهای پیام