به گزارش ایکنا، نجمه نجم؛ مدرس و پژوهشگر حوزه و دانشگاه، 9 مهر ماه در نشست «ترابط قرآن و علوم انسانی اسلامی با تمدن در نظام معنایی گفتمان تمدن نوین اسلامی»، که از سوی دانشگاه علوم و معارف قرآنی برگزار شد، گفت: برای فهم ترابط قرآن و علوم انسانی لازم است که ابتدا با نگاه تاریخی و برش تاریخی وارد این بحث شویم، زیرا موضوع امروز ایران و جهان اسلام نیست، بلکه بحثی قدیمی است. لذا باید به دوره خلافت و امپراتوری عثمانی بازگردیم. در این دوره این سؤال پیش آمد که چرا مسلمین بعد از رسیدن به اوج قدرت تمدنی بعد از اسلام تا امپراتوری عثمانی، در این دوره دچار انحطاط و فروپاشی شدند.
نجم ادامه داد: اندیشمندان مسلمان دنبال بررسی چرایی این انحاط و عقبماندگی رفتند و پاسخهای مختلفی هم برای آن دارند؛ از جمله برخی معتقدند که چون از ابزار و علوم و فنون نظامی و غیرنظامی مدرن در جهان غرب بهرهمند نشدیم، دچار عقبماندگی شدیم. به همین دلیل امیرکبیر با تأسیس دارالفنون تلاش کرد تا این نقیصه را جبران کند و جامعه را به سمت تمدن اسلامی بازگرداند.
مدرس حوزه و دانشگاه با بیان اینکه در این تحول تاریخی هرقدر جلو میآییم نگاهها دقیقتر میشود، تصریح کرد: در این دوره برخی معتقدند که فقط ابزار و فنون و دستیابی به آن عامل رشد و ایجاد تمدن و پیشرفت نیست، حتی علم هم به تنهایی نمیتواند عامل این موضوع باشد، زیرا گاهی علم مدرن هم وارد جوامع اسلامی شده، ولی دچار گسست فرهنگی شدهایم و یا چون برخی علوم متناسب با ارزشهای جامعه نبوده است جوابگو نشده است. لذا معتقد شدند که باید با توجه به فرهنگ و داشتههای خودمان به حل این مسئله بپردازیم و چالش را حل کنیم. لذا وقتی وارد فرهنگ خودمان شویم هر کسی لایهای از آن را مورد توجه قرار میدهد و پرسش مهم این است که نسبت قرآن، علم و تمدن نوین اسلامی چیست؟ دو کلان گفتمان در این عرصه پدید آمد؛ یکی گفتمان اسلام سیاسی و دیگری اسلام غیرسیاسی؛ کسانی که دنبال اسلام غیرسیاسی هستند معتقدند که دین باید از سیاست جدا شود و برای جلوگیری از عقبماندگی باید این دو از هم جدا شوند، اما در گفتمان دیگر یعنی اسلام سیاسی شاهد چند خردهگفتمان مانند نوگرایی، اصلگرایی و بنیادگرایی هستیم.
نجم با اشاره به اینکه دوری از تعالیم اسلامی در دوره عثمانی یکی از عوامل فروپاشی این امپراتوری بود، اضافه کرد: در خردهگفتمان نوگرایی، حکومت اسلامی مبناست؛ یعنی طرفداران این نظریه معتقدند که برای رشد و پیشرفت تمدن اسلامی باید حکومت اسلامی ایجاد شود. البته در شرایط کنونی مدرنیته وارد جوامع اسلامی شده است و در این شرایط ما چگونه ترابط قرآن و علوم و مدرنیته را بسنجیم؟ این گروه معتقدند که قرآن و علوم جدید و مدرنیته اساسا با هم در تضاد نیستند. بخشهایی با آموزههای دینی متفاوت است و در این وضع کافی است که مطالب ناسازگار را پیرایش و ویرایش کنیم.
استاد حوزه و دانشگاه بیان کرد: گروهی دیگر مانند بنیادگرایان معتقدند که علم مدرن با قرآن در تضاد کامل است و از علوم مدرن به هیچ وجه نمیتوانیم استفاده کنیم؛ یعنی باید علوم غربی و مدرنیته را به صورت کامل کنار بگذاریم، زیرا جاهلیت مدرن است و همانطور که غرب وارد جاهلیت مدرن شده است ما هم وارد جاهلیت مدرن خواهیم شد و راه حل این است که علوم باید متأثر از قرآن، حدیث و سیره سلف صالح باشد. گفتمان تمدنگرا معتقد به میانه و بینابینی دو رویکرد شرحداده شده است؛ اینها قائل به تفکیک و تفصیل هستند یعنی میان علم مدرن در دو شاخه تفاوت قائلاند؛ علوم تجربی، فنی و مهندسی و دیگری علوم انسانی و بین این دو تفاوت میگذارند. بنده به همه دانشجویان توصیه میکنم که حتما اخلاق ناصری خواجه نصیرالدین طوسی را مطالعه کنند. این کتاب سه بخش اصلی سیاسی، اقتصادی و اخلاقی دارد و در این کتاب دو کلیدواژه صناعات و طبیعت زیاد دیده میشود.
نجم تصریح کرد: متأسفانه در جامعه خودمان به رویکردهای سختافزاری به مراتب بیشتر از رویکردهای نرمافزاری بها میدهیم؛ البته منظور بنده این نیست که نباید به سختافزار بها بدهیم، بلکه باید نگاه و رویکرد نرمافزاری غلبه داشته باشد. صناعات نشانه ساختار و قانون است و در کشور به ساختارها و قوانین توجه زیادی میکنیم و با تغییر دولتها این مسئله بیشتر دیده میشود، ولی به طبیعت و مسائل نرمافزاری اجتماعی کمتر توجه میشود. مادامی که اولویت را به ساختار و قانون بدهیم، ولی مباحث فکری و تولید محتواهای عمیق در عرصههای مختلف را جدی نگیریم، به رشد و تمدن نوین اسلامی نخواهیم رسید.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه چرا باید در علوم حوزوی و اسلامی بتوانیم با آداب و تعاملات روشی در عرصه بینالمللی آشنا شویم و ارتباط برقرار کنیم، اظهار کرد: گاهی مطالعات عمیقی داریم، ولی چون از روشهای بینالمللی و اصطلاحات جهانی کمتر استفاده میکنیم نمیتوانیم تولید محتوای خودمان را جهانی کنیم و به نظر میرسد ما شیعیان و دغدغهمندان علوم انسانی اسلامی باید بیشتر به این موضوع توجه کنیم.
نجم با بیان اینکه از اشکالات ما این است که تبادل و تعامل میان مباحث نظری با کاربردی را خوب شکل نمیدهیم، اضافه کرد: در دورهای شعار میدهیم که باید تحقیقات کاربردی فاخر داشته باشیم، ولی آیا تا زمانی که بنیادهای فکر اسلامی را تولید نکرده و زیربنای فکری و نظری تمدن اسلامی را مورد توجه قرار ندادهایم میتوانیم پژوهشها و تحقیقات کاربردی متناسب با علوم انسانی داشته باشیم؛ این مسئله را جدی نگرفتهایم. به همین دلیل اگر تولیداتی هم باشد مفید نخواهد بود.
وی افزود: اشکال دیگر این است که فقط نگاههای معرفتی، تفسیری، گاهی تاریخی و معناشناسی داریم، در حالی که باید شبکهای از این علوم را در اختیار داشته باشیم تا با نگاه جامعی به حل مسائل بپردازیم و در این رویکرد، مباحث کلامی، فلسفی، تفسیری، تاریخی و فقهی و... مورد نیاز است. گاهی اوقات پژوهشگران فقط رویکرد کلامی، برخی برش تاریخی، برخی رویکرد تفسیری و... را بیان میکنند و این مشکل ما را حل نخواهد کرد. با توجه به سرعت تحولات اجتماعی باید سرعت پردازش ما در این عرصه بیشتر شود و پیوستگی رابطه فرد، خانواده، گروهها و اجتماعات و جامعه را با هم ببینیم تا بر مشکلات جهان اسلام فائق شویم.
نجم با بیان اینکه باید به مسئله بازتاب و صدور انقلاب اسلامی توجه لازم را داشته باشیم، اظهار کرد: اگر در صدور و بازتاب ارزشهای اسلامی موفق نباشیم نخواهیم توانست ارزشهای اسلامی را رواج دهیم؛ در کنار نظریهپردازانی چون مقام معظم رهبری از نظریات اندیشمندان دیگری در جهان اسلام مانند العطاس، بن النبی و... هم باید بهره ببریم، زیرا اگر هر اندیشمندی در یک گوشه از جهان اسلام بدون اطلاع از یکدیگر و همافزایی و شبکهای کار خود را بکند فقط نگاه تک بعدی توسعه خواهد یافت و از نگاه جامع و جهانشمول به تمدن اسلامی پرهیز داریم، در حالی که وضعیت جهان اسلام و دنیای امروز طوری است که باید در پرتو تعامل و همکاری به حل مسئله مشترک جهان اسلام بپردازیم.
استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به دو تعبیر مفصلبندی و دال مرکزی در بحث تحلیل گفتمانی در توضیح نسبت میان قرآن، علم و تمدن، گفت: هر عملی که بین عناصر پراکنده یک گفتمان ارتباط مؤثر و شبکهای برقرار کند مفصلبندی گفته میشود یا به تعبیر دیگر هر عملی که منجر به پیوند روشمند و منسجم میان اجزای مختلف شود تا هویت این عناصر تبیین شود مفصلبندی نام دارد. مثلاً عملی که بتواند بین شورا، مدرنیته، جمهوری اسلامی، انتخابات و... نظم منسجمی را ایجاد کند مفصلبندی نام دارد و در این تعابیر اسلام دال مرکزی خواهد بود؛ یعنی نشانهای که سایر عناصر را حول خودش نظم میبخشد.
وی با ذکر اینکه بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی شاهد اشغال برخی کشورهای جهان اسلام هستیم که این کشورها را وارد بیقراری مستمر اجتماعی کرد، افزود: مسلمین بعد از سقوط امپراتوری عثمانی به مشکلات و گرفتاریهای عمیقی رسیدند و برعکس، کشورهای غربی رشد کردند و سنتها و ارزشهای اسلامی کمرنگ شد و اندیشمندان مسلمان به فکر افتادند.
نجم با بیان اینکه دو گفتمان اسلامگرایی و غیراسلامگرایی یا سکولاریسم ایجاد شد، گفت: در گفتمان اول، اسلام دغدغه اصلی حکومت اسلامی است. لذا در این گفتمان، که به نوگرایی هم مشهور است، عناصر آن عقلانیت، اصلاح، مبارزه با استبداد و استعمار، ایجاد مدرنیته اسلامی، مردم و شورا و فلسفه و مبارزه با تحجر، ضرورت اجتهاد، آزادی و قانون است. از منظر نوگرایان احیای تمدن اسلامی با مدرنیته اسلامی قابل تحقق است. لذا باید فکر دینی احیا و از علوم روز استفاده شود و سیدجمالالدین و اقبال لاهوری در زمره این افرادند. همچنین مبارزه با مظاهر نادرست تمدن غربی در سایه این گفتمان امکانپذیر است.
انتهای پیام