محتوای هنر نسبت بین تولی و ولایت است
کد خبر: 4210692
تاریخ انتشار : ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۶

محتوای هنر نسبت بین تولی و ولایت است

هنر وسیله مهمی در ارتباط بین انسان‌هاست که محتوای آن نسبت بین تولی و ولایت است پس قدرت ارتباطی و ‏جایگاهی او که تعریف کننده قدرت اجتماعی است، پس کیفیت ارتباط به وسیله هنر صورت می‌گیرد و سازماندهی روابط هم ‏از کلمات آغاز شده، یعنی کلمات به گونه‌ای به هم نظم پیدا می‌کنند که می‌توانند مانند وسایل ارتباط جمعی وسیله رابط قرار ‏گیرند و تمام اینها مرهون فلسفه هستی شناسی است که قبل از ‏فلسفه هنر مطرح می‌شود.

شهلا فلاح، نویسنده و مؤلف لرستانیبه گزارش ایکنا از لرستان، فلسفه و هنر چیزی غیر از فلسفه هستی‌شناسی است همانگونه که هنر از روانشناسی جدا نیست ‏زیرا هنر طبی است که به وسیله ابزارشناسی، کیفیت بروز اختیار انسان را جهت می‌دهد بنابراین دیدگاه فکری و نظام فکری ‏نسبت به همه مفاهیم نظر داده و آنها را هم جهت با مقصد خویش معرفی می‌کند، برای نمونه اگر نسبت به تلقی از جهان و ‏انسان به صورت مادی نگریسته شود هنر هم یکی از موضوعاتی خواهد بود که در مسیر و موضوعات مادی تعریف و ‏شناخته خواهد شد، اگر از یک هنرمند غربی که هنر را از زاویه فکری شناخته است پرسیده شود هنر چیست؛ قطعاً هنر را ‏از زاویه اصالت ماده معرفی می‌کند که هر چه به این دستگاه مادیت‌نگری کمک کند مطلوب و در غیر آن منفور است.‏

شهلا فلاح، نویسنده و مؤلف لرستانی در کتاب «هنر بررسی ادله حلیت و حرمت هنر با تکیه بر غنا و ‏موسیقی از دیدگاه فقها» آورده است:

توجه به فلسفه هستی‌شناسی مقیاسی است تا بتوان هنر مطلوب و غیرمطلوب را از هم تشخیص داد، اگر حقیقت امر اینچنین ‏است که دیدگاه مادی، غیر از توجه‌دادن به امیال دنیوی و توسعه آن سوغاتی برای بشریت نداشته و ندارد آیا حساسیت و ‏دقت مناسبت‌های هنری این ضرورت را نمی‌طلبد که در نحوه حرکت و شاخصه‌های هنری با دقت و تأمل بیشتری عمل ‏کنند؟ آیا صدا و سیما که امروزه از قوی‌ترین ابزارهای هنری محسوب می‌شود تا چه اندازه توانسته به فرموده امام ‏خمینی(ره) «مشام جان زیبا پسند طالبان جمال حق را معطر نماید؟» آیا این کلام ایشان در حقیقت زنگ خطری نیست که ‏‏«تقلید از غرب و شرق با رادیو و تلویزیون اسلامی نمی‌سازد، یکی از مهمات همین قضیه رادیو و تلویزیون است که از ‏همه چیز اهمیتش بیشتر است، این دو دستگاه است که باید اسلامی بشود»  آیا اسلامی شدن کار رادیو و تلویزیون با تعویض ‏مدیریت بخش هنری آنت تحقق می‌یابد با این که باید در شیرازه هنر و هنرپروری تأمل نمود و آن‌را در صحنه عمل و اجرا ‏پیاده نمود؟ ‏

هنر طبق یک تولی و ولایت و سپس مقصدی مقدس صورت می‌گیرد و امروز شاهد هستیم که نظام مادی کفر جهانی ‏‏«اسارت فرد» را به «اسارت سازمانی» مبدل کرده، یعنی امروزه زبان تبدیل به اسارت مغزها و دل‌ها شده و این از ‏حیله‌گری و کید ابلیس است که وجدان‌های بشری را به اسارت کشانده و فطرت پاک مردم را در حجابی غلیظ قرار داده است، ‏در مصادیق هنری که مطلوب امام را محقق نمی سازد می‌توان این ناهماهنگی را مشاهده کرد، به عنوان مثال هنر مذموم را ‏می‌توان در بسیاری از حرکت‌های هنری دید که از جمله آن‌ها دعوت به دنیا را اصل قرار داده است.‏

چون هنر وسیله مهمی در ارتباط بین انسان‌هاست که محتوای آن نسبت بین تولی و ولایت است پس قدرت ارتباطی و ‏جایگاهی او که تعریف کننده قدرت اجتماعی است، پس کیفیت ارتباط به وسیله هنر صورت می‌گیرد و سازماندهی روابط هم ‏از کلمات آغاز شده، یعنی کلمات به گونه‌ای به هم نظم پیدا می‌کنند که می‌توانند مانند وسایل ارتباط جمعی وسیله رابط قرار ‏گیرند که یا باعث ضیق شدن یا توسعه امکان پرورش اجتماعی است و تمام اینها مرهون فلسفه هستی شناسی است که قبل از ‏فلسفه هنر مطرح می‌شود لذا بر این اساس است که در دانشگاه، هنر را با تحولات اقتصادی بررسی می‌کنند و تحول در هنر ‏به عنوان اولین هجوم فرهنگی دشمن بعد از انقلاب صنعتی اروپا است و فرم هنر امروزی در حقیقت بر این مبنا دستور ‏زبان سوغاتی از غرب است و لذا فلسفه هنر در حقیقت همان مبانی و اصول موضوع مادی خواهد بود و اینجاست که باید ‏دستور زبان هنر اتخاذ شده از دین تولید شود و بر این اساس است که امروزه زیباشناسی در تمام زمینه‌ها متخذ از غرب است ‏و تمام این‌ها در جوهره، فرم، شکل و محتوای فرآورده‌های غربی هستند.‏

براساس تعاریفی که از مقوله هنر ارائه شده، جایگاه هنر هم مشخص می‌شود، بنابراین جایگاه هنر در جامعه و اجتماع دعوت ‏عمومی و ایجاد انگیزه و پرورش روانی خاص و هدایت تمایلات و عواطف جمعی در جهتی معین است، از این رو از ‏مهم‌ترین ابزار مدیریت سیاسی قرار می گیرد زیرا محور اصلی تمام مدیریت‌ها، مدیریت بر روان انسان‌ها و هماهنگ کردن ‏نظام ارزشی و زیبا پسندی آنان با مقاصد ولایت و پرورش روحی انسان کارآمد در آن مسیر و ایجاد «سعه صدرهای ‏اجتماعی» و «للایمان یا للکفر» است، بنابراین بر این اساس توسعه قدرت ولایت الهی و یا الحادی در میدان فعالیت‌های ‏سیاسی، فرهنگی و اقتصادی رهبری هنروری هماهنگی هنرمندانی است که در مسیر رهبری رهبران الهی یا الحادی، جوامع ‏بشری صورا می‌پذیرد، این نکته را امام راحل(ره) در کلام نورانی خویش بسیار زیبا بیان نموده‌اند که «رادیو و تلویزیون ‏دستگاهی است که اگر فاسد باشد یک ملت را فاسد می کند».‏

انسان فطرتاً زیبایی خواه آفریده شده است و حواس او آنچنان با محیط اطرافش هماهنگی یافته که نغمه دلنشین و بوی خوش، ‏منظره دل فریب، لطافت و سرسبزی، برای او لذت‌آور و فرحبخش بوده و از طرفی وقتی روح کمال جویی با این حس در ‏می‌آمیزد از او انسانی آفرینش‌گر و خلاق می‌سازد، پدیده‌های جهان را گزینش کرده با احساس خود آن‌را بازآفرینی می‌کند و از ‏مدد نیروی خیال از پدیده‌های هستی مقوله هنر راه به نمایش می‌گذارد چنین کوششی که به آفرینش یاثری زبیا می‌انجامد هنر ‏و آفریننده آن هنرمند نامیده میی‌شود، هنر تجلی احساس انسان است در قالب محسوس، زبان درون است با مخاطبانی اهل دل، ‏حقیقت می‌نمایاند بدون آنکه به وعظ و استدلال بپردازد، زبانی دردمند، زیبابین و پرشور که همه آدمیان را با هر ملیت و ‏نژادی به یکدیگر پیوند می‌دهد.‏

تکنولوژی و تمدن به هنر توانایی می‌بخشد و آن‌را فراتر از مرزهای جغرافیایی به اقصی نقاط جهان انتقال می‌دهد.‏

هنری که در مسیر تکامل بشری حس خداپرستی و خلقیات انسانی است هنر متعهد و دینی است و هنری که جامعه را فساد و ‏ابتذال و گمراهی می کشاند هنر مبتذل و منفی است، اینجاست که تکلیف سر بر می‌آورد و فقیه در بیان آن به تکاپو می‌افتد و ‏فقه میان بایدها و نبایدها مرز می‌سازد، گرچه پیچیدگی هنر، بیان دقیق مصادیق احکام تکلیفی، حرما‌ها و حلیت‌ها را دشوار ‏ساخته است و اگرچه کتب فقه سنتی برخی از مصادیق موجود در زمان خود را مانند خرید و فروش مجسمه و ساخت و یا ‏نگهداری آن و تصویرگری و موسیقی و خرید و فروش آلات موسیقی و .... مورد بحث قرار داده اند که می‌تواند دست مایه ‏خوبی برای دوران حاضر باشد، اما امروزه جلوه‌های هنر به اندازه‌ای گسترده شده است که هنوز صدها پرسش در هنر ‏فراروی مجتهد و مقلد است و تغییرات و مقتضیات زمانی و مکانی بازنگری جدیدی را در موضوع هنر می‌طلبد.‏

منبع: کتاب «هنر بررسی ادله حلیت و حرمت هنر با تکیه بر غنا و موسیقی از دیدگاه فقها» 

انتهای پیام
captcha