
به گزارش ایکنا، به نقل از روابط عمومی مؤسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج)، تحولات سیاسی معاصر و رخدادهای منطقه خاورمیانه، بهویژه وضعیت فلسطین که یکی از مهمترین کانونهای ژئوپلیتیک جهان به شمار میرود، صحنه بروز نبردی کهن میان دو جبهه حق و باطل است. از این منظر، درگیریهای کنونی، تجلی عینی تقابلی عمیق است که ریشه در تحریف تاریخ، حسادت قومی بنیاسرائیل و هدایت جبههای شیطانی برای جلوگیری از تحقق اراده الهی در ظهور تمدن نهایی توحیدی فرزندان بنیاسماعیل و یگانه منجی عالم، مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد. شناخت این لایههای پنهان، برای تحلیل دقیقتر رویدادهای جاری و پیشبینی رخدادهای آینده ضروری به نظر میرسد.
اسماعیل شفیعی سروستانی در یکصد و هفتاد و هفتمین نشست از سلسله نشستهای ماهانه «فرهنگ مهدوی» با عنوان «بنیاسرائیل، بنیاسماعیل و آخرالزمان» به واکاوی ریشههای تاریخی این تقابل کهن پرداخته و چگونگی کینهتوزی یهود و اولاد اسرائیل علیه اولاد اسماعیل را بررسی کرده است. در ادامه، بازخوانی صیرورت قوم یهود و نحوه شکلگیری این نزاع تاریخی- فرهنگی ارائه میشود.
بهرهبرداری همه جانبه غرب و یهود از موضوع آخرالزمان
شفیعی سروستانی در طلیعه سخن اظهار کرد، قوم یهود با تحریفهای مکرر در کتاب مقدس و عهد عتیق، تلاش کرده است تمامی وقایع و مباحث مرتبط با آخرالزمان را دگرگون جلوه دهد تا از این طریق، ساکنان مسیحی غرب را فریب داده و مفهوم منجیگرایی را در راستای اهداف صهیونیستی مصادره کند. به گفته او، این تحریف و مصادره سبب شده است تا غرب مسیحی ـ بهویژه ایالات متحده آمریکا ـ در ابعاد اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی در جهت منافع صهیونیسم بهطور گسترده مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
وی تأکید کرد این برداشت دستکاریشده از متون مقدس، دکترینی را برای یهود و غرب شکل داده است که گویی همه ملتها باید در خدمت یهود باشند تا آنچه «دریغ تاریخی» بر این قوم رفته جبران شود. این در حالی است که بنا بر تعالیم دینی، اقدامات کفرآمیز بنیاسرائیل موجب شد این قوم از جایگاه «قوم برگزیده» خلع شده و در طول تاریخ به عنوان قومی مطرود شناخته شود.
سیر مواجهه قوم یهود با انبیاء الهی از حضرت آدم(ع) تا حضرت عیسی ابن مریم(ع)
شفیعی سروستانی با اشاره به سیر تاریخی قوم یهود بر اساس منابع تاریخ انبیاء گفت: تاریخ حضور انبیاء بر زمین، بسته به منابع مختلف، حدود هفت هزار سال از زمان حضرت آدم تا دوران معاصر برآورد میشود و این تاریخها در قالب زمان و مکان فانی در عالم خاکی قابل بررسی است. به گفته وی، طوفان نوح نقطه عطفی در سیر تحول انبیاء به شمار میرود و پس از آن، محوریت تاریخ به نقش حضرت ابراهیم خلیلالله و بعثت ایشان منتقل میشود؛ حضرت ابراهیم حدود چهار هزار سال پیش در منطقه بینالنهرین و بابل زندگی میکرده است.
شفیعی سروستانی اهمیت داستانهای مربوط به حضرت ابراهیم، هاجر و اسماعیل را مورد تأکید قرار داد و گفت که این وقایع، به ویژه واقعه جوشش چشمه زمزم، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری تمدن و قبیلهای بزرگ در منطقه حجاز داشته است. وی همچنین به سایر رخدادهای مهم زندگی ابراهیم اشاره کرد؛ از جمله آتش افکنده شدن او در بابل، مهاجرت به کنعان و داستانهای مرتبط با ساره و هاجر که از جمله وقایع سرنوشتساز در تاریخ این قوم محسوب میشوند.
انتقال مرکزیت نبوت و ریشه خصومت یهود
شفیعی سروستانی با اشاره به چگونگی مواجهه بنیاسرائیل با انبیاء خود یادآور شد که سلسله پیامبران این قوم از حضرت اسحاق و یعقوب و سپس حضرت یوسف(علیهمالسلام) آغاز شده و تا حضرت عیسی بن مریم(ع) ادامه مییابد. به گفته وی، در مجموع پیامبران بسیاری در تاریخ بنیاسرائیل ظهور کردهاند که بخش قابل توجهی از آنان به قتل رسیدهاند. این قوم در طول تاریخ دچار شرک، فساد و انحرافات اخلاقی شده است.
وی همچنین بیان کرد که یهودیان و مسیحیان از طریق کتابهای مقدس خود از آینده ظهور پیامبر آخرالزمان در حجاز آگاه بودهاند و حتی تلاشهایی برای قتل ایشان صورت گرفت، اما این اقدامات ناکام ماند.
به گفته شفیعی سروستانی، انتقال مرکزیت نبوت از بنیاسرائیل به بنیاسماعیل، ریشه حسادت و تقابل تاریخی میان این دو قوم است.
نویسنده کتاب «بنیاسرائیل، بنیاسماعیل و آخرالزمان» در ادامه با تأکید بر تحریفهای موجود در عهد عتیق گفت: بنیاسرائیل همواره در طول تاریخ با تحریف و تغییر مسیر تاریخ تلاش کردهاند تا مسیرهای اصلی تحقق اراده الهی را دگرگون کنند و بتوانند تاریخ آینده را به نفع خود رقم بزنند. قرائن نشان میدهد که در بیش از سه هزار سال گذشته، دو مسیر تاریخی شکل گرفته است؛ یکی ارابه بنیاسماعیل که به سوی پایان زمان و ظهور منجی بزرگ جهانی در حرکت است و دیگری ارابه بنیاسرائیل که در مسیری دیگر قرار دارد و تلاش دارد با مقاومت و اعمال مذبوحانه، بنیاسماعیل را از مسیر مقدر الهی باز دارد.
تأسیس دولت جهانی یهود و تصرف سرزمینهای اسلامی
شفیعی سروستانی با اشاره به نقشه راهبردی غرب و صهیونیسم بینالملل و تحریف گذشته تاریخی و عناصر کلیدی ادیان وحیانی، اظهار داشت: هدف از این تحریفها، جعل و مصادره آینده به سود قوم یهود است. وی پرسید: «چگونه ممکن است مهمترین عناصر تاریخی ادیان وحیانی همگی در خدمت قوم یهود قرار گیرد؟»
به گفته وی، تحریفهای تاریخی در موضوعات مهمی مانند؛ قربانی حضرت اسماعیل در سرزمین منا و جایگزین ساختن حضرت اسحاق (علیهالسلام) و تغییر قربانگاه از منا به بیتالمقدس، کاملاً هدفدار و با انگیزه طراحی دکترینهای خاص صورت گرفته است.
وی افزود: این تحریفها بخشی از تلاش گستردهای برای تأسیس حکومت جهانی در منطقه فلسطین و اورشلیم است که ریشه در فعالیتهای یهودیان صهیونیست، مسیحیان صهیونیست و فراماسونری جهانی دارد.
شفیعی سروستانی اظهار کرد این سه جریان، بهصورت موازی و هماهنگ، اهداف استراتژیک خود را دنبال میکنند؛ از جمله؛ انعدام مسلمانان، تصرف سرزمینهای اسلامی و اعمال سلطه کامل بر منطقه.
به گفته وی، در میان سرزمینهای اسلامی، فلسطین نقش حیاتی دارد؛ این منطقه حلقه اتصال شرق و غرب جهان است و جایگاه مقدس و استراتژیک ویژهای دارد. علاوه بر این، فلسطین سابقه تمدنی طولانی و نقش تعیینکنندهای در شکلگیری فرهنگها و تمدنها و محل نزول پیامبران دارد. بنابراین، فتح فلسطین تنها به معنای تصرف یک سرزمین نیست، بلکه فتح تاریخ آینده به شمار میرود.
ابعاد متافیزیکی نبرد یهود با ملل اسلامی
پژوهشگر مطالعات غربشناسی و مهدویت با تأکید بر اینکه مبارزه یهود و صهیونیسم بینالملل با دیگر ملل تنها محدود به مواجهه فیزیکی نیست، یادآور شد؛ یهود در تعامل با دیگر اقوام، همواره از تمامی ابزار ممکن برای مقابله با ساکنان ملل اسلامی استفاده میکند.
وی افزود، بخشی از این مسئله به پیشینه تاریخی قوم یهود در فراگیری علوم فرامادی باز میگردد و بخشی دیگر نیز ناشی از جایگاه خاص منطقه بیتالمقدس است.
سروستانی بیان کرد، مکانهای مقدس مانند بیتالمقدس به دلیل ویژگیهای قدسی و آسمانی خود، بهعنوان معابر ارتباط انسان با عالم غیب و آسمان عمل میکنند. این مکانها نقش تسهیلکننده در عبادت و دعا دارند و هر رکعت نماز در آنها برابر با هزار رکعت در سایر مکانها محسوب میشود.
وی تأکید کرد بیتالمقدس به دلیل جایگاه ویژهاش در تاریخ، دین و اهمیت استراتژیک، همواره مورد مناقشه و هدف اصلی تلاشهای استعماری و توطئههای جهانی بوده است. بنابراین، تسلط بر این معابر راهبردی و فرامادی برای یهود اهمیت بالایی دارد و آنها همواره در تلاشاند از ظرفیتهای متافیزیکی غیررحمانی علیه دیگر ملل بهرهبرداری کنند.
سروستانی در پایان بخش نخست سخنان خود خاطرنشان کرد؛ اتکا به علوم فرامادی و علوم غریبه در این مسیر، به صورت انفرادی نیست، بلکه یک دستگاه سازمانیافته جهانی است که در رأس آن ابلیس لعین با شبکهای از جنود و ارواح شیطانی فعالیت میکند.
به گفته وی، این جنود قادرند به ذهن، افکار، خیالات و نیات انسان نفوذ کنند و از این طریق، افکار و اعمال بشر را تحت تأثیر قرار دهند. بسیاری از اختراعات مرگبار و ویرانگر مانند سلاحهای اتمی و ویروسهای کشنده، طبق نظر وی، ناشی از همین تأثیرات و القاها به دانشمندان جاهطلب است.
سروستانی ریشه این فسادها را به حسد اولیه ابلیس لعین نسبت به حضرت آدم (علیهالسلام) بازمیگرداند و تأکید کرد این حسد، خاستگاه اصلی تمام فسادها، کشتارها و توطئههای تاریخ بشر بوده است.