
به گزارش ایکنا،
محسن مسعودیان؛ استادیار
پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی(سمت)، 9 آذرماه در نشست علمی «
فرهنگ عاطفی قرآن؛ مطالعه جامعهشناختی احساسات جمعی» با بیان اینکه ایده اصلی سخنانش این است که قرآن تنها یک فرهنگ عقاید و مجموعهای از دستورات اخلاقی و شرعی ایجاد نمیکند، گفت: قرآن همچنین احساسات انسان را در کنار اخلاق و عقاید سازماندهی میکند و نشان میدهد کجا باید مهربان باشیم، کجا خشم بورزیم، چه زمانی شرم داشته باشیم و در چه شرایطی نباید شرم کنیم. به این ترتیب، متن مقدس نقش نهاد تنظیمکننده احساسات را برای انسان ایفا میکند.
وی با بیان اهمیت این ایده گفت:
احساسات تنها تجربهای فردی نیستند، بلکه رفتار جمعی را نیز جهت میدهند. احساسات هویت گروهی و
نظم اجتماعی را شکل میدهند؛ بنابراین قرآن جامعه اولیه مسلمین را بر اساس الگوی مشترک احساسی شکل داد که در روانشناسی مدرن با عنوان «
فرهنگ عاطفی» شناخته میشود.
مسعودیان با طرح این پرسش که چگونه قرآن این فرهنگ عاطفی را میسازد، اظهار کرد: اولین مسئله، تنظیم ترس و امید به عنوان موتور اخلاق و کنش جمعی در قرآن است. در قرآن، ترس، خوف، امید و رجا تنها تجربهای شخصی نیستند، بلکه ابزارهایی اجتماعی برای هدایت رفتار، تقویت انسجام درونی و توانمندسازی مؤمنان در شرایط دشوار محسوب میشوند. امیل دورکیم و برخی دیگر از پژوهشگران غربی، عواطف جمعی را پیشران نظم اجتماعی دانستهاند و قرآن نیز رفتار جمعی را بر اساس همین عواطف هدایت میکند
استادیار پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی با تأکید بر اینکه
آیاتی درباره حساب و کتاب و
پیامد اخلاقی کنشها و مسئولیتپذیری فردی و جمعی وجود دارد که ترس را در انسان ایجاد میکنند و
آیاتی نیز مایه رجا و امید برای انسان هستند، گفت: ترس و خوف بازدارنده رفتارهای مخرب و امید، تقویتکننده کنشهای سازنده و مشارکتی است و در قرآن هر دو در کنار هم عمل کرده و از افراط در هر یک جلوگیری میشود. کارکرد این دو صفت نیز
مدیریت بحرانهای اجتماعی است.
وی افزود: در صدر اسلام، جنگها، شعب ابیطالب و فشارهای قبیلگی وجود داشت و قرآن، پیامبر و همراهان را به صبر، امید و توکل به خدا دعوت کرده است؛ این دعوت در حقیقت نقش
امیدآفرینی و
مدیریت رفتار احساسی را ایفا میکند. آیات مربوط به صبر و پایداری،
عاملیت جمعی ایجاد میکنند و مؤمنان خود را عامل تغییر میبینند، در حالی که آیات مغفرت فشارهای بیرونی را کاهش میدهد.
مسعودیان با بیان اینکه کارکرد دیگر این دوگانهها پشتوانه علمی است و موتور عاطفی اخلاق جمعی را توصیف میکند، اظهار کرد: در سنت عربی نیز، در آثاری مانند «تربیت عاطفی در قرآن»، این دوگانهها به عنوان مکانیسم تعلیم و تربیت عاطفی اجتماعی محسوب شدهاند.
تبدیل هنجاری فردی به اجتماعی توسط قرآن
این پژوهشگر درباره نقش محبت، رحمت و شفقت اظهار داشت که این عواطف پایههای اخلاق اجتماعی همدلانه را شکل میدهند. محبت و رحمت در سطح اجتماعی موجب ایجاد همدلی، تقویت انسجام گروهی، افزایش سرمایه اجتماعی و عملکرد اخلاقی تربیتی میشوند. قرآن نیز محبت و رفتار انسانها را از یک احساس فردی به یک هنجار اجتماعی تبدیل کرده و بر گذشت، بخشش و رفتار عاطفی در روابط انسانی تأکید دارد.
مسعودیان بیان کرد که یکی دیگر از کارکردهای اجتماعی رحمت و محبت، تقویت انسجام گروهی است، چرا که عواطف مشترک موجب پیوند و وحدت میان اعضا میشوند. آیات مربوط به اخوت اسلامی و رحمت، فضایی عاطفی ایجاد میکنند که انسجام و وحدت اجتماعی را تقویت میکند. محبت و همدلی قرآنی نیز موجب افزایش اعتماد، تقویت شبکههای یاریرسان و کاهش تعارضات درون گروهی میشود.
استادیار پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی اظهار کرد که آیات قرآن موجب تقویت سرمایه اجتماعی میشوند و محبت و رحمت، کارکردی دوگانه دارند؛ هم تربیتی و عاطفی و هم سیاسی و اجتماعی. این عواطف در واقع نظامی از اخلاق اجتماعی ایجاد میکنند که میتوان آن را با سازوکارهای روانشناسی مدرن تحلیل کرد. برای نمونه، آیات «رحمت للعالمین» چارچوبی اخلاقی برای تعاملات بینگروهی فراهم میکنند، آیه «تعاونوا علی البر...» الگویی برای همکاری اجتماعی ارائه میدهد و آیات مربوط به اخوت اجتماعی نیز وحدت و همبستگی گروهی را تقویت میکنند.
وی با اشاره به هوش هیجانی مبتنی بر قرآن، بیان کرد که تربیت عاطفی در قرآن نشان میدهد محبت و همدلی نه تنها قابل اندازهگیری کمی هستند، بلکه میتوان آنها را آموزش داد. به طور کلی، قرآن نظامی عاطفی ایجاد میکند که از طریق ترس، خوف و امید، کنترل اجتماعی، پایداری جمعی و اخلاق مسئولانه را تقویت میکند و از طریق دوگانه محبت و همدلی، انسجام، اعتماد و اخلاق اجتماعی مثبت را شکل میدهد. این نظام عاطفی بهطور دقیق با نظریههای معاصر درباره ساخت اجتماعی از طریق احساسات و عواطف همراستا است.
مسعودیان با اشاره به نقش خشم و شرم در تنظیم رفتارها، اظهار کرد: در قرآن، خشم و شرم صرفاً حالات روانی نیستند؛ بلکه قرآن از آنها برای
مدیریت اجتماعی و تنظیم روابط درونگروهی بهره میگیرد، موضوعی که در ادبیات علمی جهان با عنوان «حکمرانی عاطفی» شناخته میشود.
وی افزود: خشم در قرآن بهعنوان یک سازوکار کنترل معرفی شده است. خشمِ بدون مهار میتواند پیامدهایی مانند خشونت، رفتار تلافیجویانه و گسست اجتماعی به همراه داشته باشد، اما قرآن آن را با چند عامل قابل مهار کرده است. نخست، کظم غیظ؛ مطالعات نشان میدهد آیات مربوط به کظم غیظ ساختاری مشابه مدلهای رفتاری و شناختی دارند. مداخله دیگر قرآن در مورد خشم، نهی از تلافی و انتقام فردی است؛ یعنی خشم فردی به یک سازوکار قانونی سپرده میشود. همچنین قرآن خشم را به مسئولیت اخلاقی هدایت میکند، بهگونهای که خشم نسبت به ظلم و فساد به حس مسئولیت اجتماعی تبدیل میشود. بدین ترتیب، قرآن خشم را از انرژی تخریب به انرژی اخلاقی تبدیل میکند.
شرم و کنترل اجتماع
استادیار پژوهشکده تحقیق و توسعه علوم انسانی با اشاره به نقش شرم، گفت: شرم یک مهارکننده اجتماعی است و از بنیادیترین سازوکارهای کنترل اجتماعی به شمار میرود. در متولدین دهههای اخیر در ایران، میزان این شرم نسبت به گذشته کاهش یافته است. قرآن شرم را نه صرفاً به عنوان یک احساس، بلکه به عنوان آگاهی از پیامدهای اجتماعی معرفی میکند و آن را از سطح فردی به سطح اجتماعی منتقل میکند.
وی افزود: قرآن با استفاده از شرم، مانع رفتارهای مخل نظم عمومی میشود و فرد را نسبت به پیامدهای اجتماعی کنش خود آگاه میکند و در نتیجه، مسئولیتپذیری اجتماعی را تقویت میکند. این دیدگاه مشابه نظریات غربی است که شرم را به عنوان یک عامل هنجارساز میشناسند. شرم اجتماعی در قرآن، که در خدمت انسجام جمعی است، از اشاعه فساد، فخرفروشی و رفتارهای ضد اجتماعی جلوگیری میکند و بر حفظ آبرو تأکید دارد.
وی با طرح این پرسش که چرا عواطف مهمترین ابزار قرآن برای نظم اجتماعی است، تصریح کرد: در جامعهشناسی معاصر، قدرت، قانون و عاطفه سه عامل کنترل اجتماعی محسوب میشوند، اما قرآن بر عاطفه تأکید بیشتری دارد. وقتی قرآن از امید سخن میگوید، به پایداری اجتماعی توجه میکند و وقتی از نظم صحبت میکند، هدف آن جلوگیری از هرج و مرج است.
وی با بیان اینکه قرآن چگونه احساسات فردی را به هنجار اجتماعی تبدیل میکند، اظهار کرد: این تبدیل چند مرحله دارد. نخست، نامگذاری عاطفه، مانند غضب، خوف، رحمت و وفا. در مرحله بعد، چارچوب اخلاقی مشخص میشود؛ قرآن به شرم اخلاقی اعتبار میدهد و شرم بیمارگونه را نقد میکند. در مرحله سوم، ارائه الگوهای اخلاقی، مانند نمونههای گذشته، انجام میگیرد و در مرحله چهارم، این احساسات به آموزههای اجتماعی تبدیل میشوند. بدین ترتیب، عاطفهای مشترک به هنجار مشترک و در نهایت به نظم اجتماعی میانجامد.
وی با اشاره به جامعهشناسی احساسات گفت: در دهههای اخیر میانرشتهای به نام جامعهشناسی عواطف و احساسات شکل گرفته است، که نشان میدهد احساسات صرفاً زیستی نیستند، بلکه اجتماعیاند و باید در ساختارهای اجتماعی نهادینه شوند. به این معنا که یک حس همیشه «حس من» نیست، بلکه اغلب «حس ما» است و در مناسک و شبکههای ارتباط جمعی ظهور پیدا میکند. به همین دلیل، مناسک و تعالیم مانند نماز جماعت یا تجمعات مدنی زنجیرهای از آگاهی مشترک ایجاد میکنند که نتیجه آن تولید انرژی عاطفی است و این انرژی عاطفی انسجام جمعی را تقویت میکند.
مسعودیان با بیان اینکه دورکیم معتقد است تجمعات آئینی و تجربههای شعف جمعی — مانند شادی مردم ایران پس از پیروزی تیم ملی مقابل یک تیم دیگر — تجربهای ایجاد میکنند که هنجارها و همبستگی اجتماعی را تقویت میکند، گفت: احساسات میتوانند به قضاوت اخلاقی و کنش اجتماعی تبدیل شوند؛ بنابراین، رژیمهای عاطفی، خود باعث تولید و تقویت رژیمهای عاطفی میشوند.
وی با بیان اینکه نامگذاری یک رویداد به عنوان مصیبت یا آزمون الهی مسیر عاطفی انسان را تعیین میکند، اضافه کرد: برای مثال، نیامدن باران ممکن است بهعنوان نشانه معصیت یا ابتلا و آزمون الهی تفسیر شود. مرحله بعدی، قواعد و قوانین هستند که باعث درونیسازی احساسات میشوند. مکانیزم دیگر، آئینهای ملی و مذهبیاند که انرژی عاطفی تجمعی تولید کرده و انسجام اجتماعی را بازتولید میکنند.
وی افزود: برای مثال، در جنگ دوازده روزه، انرژی عاطفی تولید شد و سرود «ای ایران» اجرا گردید، و حتی از اشعار برخی آوازها در سینهزنیها بهره گرفته شد؛ این فرآیند همدلی و رحمت اجتماعی را تقویت کرده و به کاهش تعارضات درون جامعه کمک کرد. البته نباید همه پدیدهها را تنها با عاطفه توضیح داد؛ عوامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز تأثیرگذار هستند.
وی با تأکید بر اینکه قرآن تنها عواطف را توصیف نکرده بلکه به مهندسی عاطفه نیز پرداخته است، گفت: متون دینی قادرند قانون و نهادهای عاطفی ایجاد کنند و اگر این فرآیند در سطح یک ملت انجام شود، هنجار عاطفی شکل میگیرد. قرآن با تولید مناسک و عواطف، فرهنگ عاطفی ایجاد میکند و مجموعهای پایدار از ارزشها، هنجارها و قواعد اجتماعی به وجود میآورد. این نگاه به قرآن و دین، صرفاً برای منبر و موعظه نیست، بلکه به مثابه یک نظم اجتماعی قابل مطالعه و تحلیل است.
مسعودیان همچنین با بیان اینکه
خشیت، برخلاف خوف، صرفاً یک ترس غریزی و واکنشی نیست، افزود: خشیت سه مؤلفه مهم دارد؛ نخست ادراک معرفتی، دوم ترکیب هیجان و اراده، و سوم ترس اخلاقی. خشیت زمانی شکل میگیرد که فرد عظمت و پیامدها را درک کند؛ یعنی خشیت برآمده از شناخت است و با هیجان صرف فاصله دارد.
خشیت؛ ترکیب ترس و شرم
وی بیان کرد: ترس، شرم و مراقبت با هم خشیت را ایجاد میکنند. بنابراین خشیت در قرآن، ترس اخلاقی است، نه ترس از دیو و غول و امثال آن. در حالی که در اسطورههای ایتالیایی ترس از موجودات افسانهای مطرح است، در قرآن ترس ناشی از مسئولیت و پیامد رفتارها در برابر خدایی است که بر همه چیز علیم و آگاه است. قرآن خشیت را عاملی برای مهار هوس میداند.
وی افزود: خشیت باعث تقویت ایثار و گذشت اجتماعی، کاهش هزینههای نظارت بیرونی و تقویت مرزهای اخلاقی میشود. خشیت در جهان قرآن یک سازه چندلایه است که هم خودمهارگری فردی و هم مسئولیت اجتماعی را ایجاد میکند و نمونهای روشن از نهادینه شدن عاطفه است؛ این سازه نظم اخلاقی را تقویت کرده و جامعه را حول محور احساس مشترک هدایت میکند.
این پژوهشگر تأکید کرد: امید، رحمت، شفقت و مهربانی در قرآن اضطراب را کاهش داده و بهمثابه موتور بازگشت عمل میکنند. امید، توبه و اصلاح را قابل تصور و ممکن میسازد. بنابراین، امید و رحمت هم شناختی و هم عاطفی هستند. قرآن مرتباً پس از انذار، بشارت ارائه میدهد؛ تجربه گناه میتواند سرخوردگی ایجاد کند و امید و رحمت، سازوکاری برای خروج از این سرخوردگی فراهم میکنند. به همین ترتیب، شرم فلجکننده به شرم اخلاقی تبدیل میشود. برخی آیات رحمت را مقدم بر عذاب قرار داده و امید به آینده را در افراد تقویت میکنند.
وی در پایان تأکید کرد: قرآن امید را صرفاً در سطح فردی نگه نمیدارد، بلکه آن را به عرصه اجتماعی میکشاند؛ بدین معنا که جامعهای امیدوار و توبهکننده شکل میدهد و این فرآیند به انسجام اجتماعی میانجامد.
انتهای پیام