
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی مراسم سالروز میلاد پر برکت حضرت فاطمه زهرا(س) ضمن بر شمردن فضائل و مناقب بانوی دو عالم فراتر از فهم و درک، بر ناکامی دشمن در تغییر هویت دینی، تاریخی و فرهنگی ملت ایران تأکید کردند و فرمودند: مقاومت ملی عامل اصلی عبور کشور از فشارهای همهجانبه نظام سلطه است.
مقام معظم رهبری با اشاره به انتقال میدان تقابل از جنگ نظامی به جنگ تبلیغاتی و رسانهای، بر ضرورت آرایش هوشمندانه دفاعی و هجومی در این عرصه تأکید کردند؛ مسیری که به گفته ایشان، با وجود مشکلات و کمبودها، حرکت رو به جلوی ایران اسلامی را متوقف نخواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
در همین راستا ایکنا با بیژن مقدم، کارشناس مسائل سیاسی گفتوگو کرد که در ادامه میخوانیم:
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب «مقاومت ملی» را مفهومی فراتر از مقاومت نظامی تعریف میکنند. این نگاه چه الزامات عملی برای مدیریت کشور در شرایط فشارهای اقتصادی و رسانهای دارد؟
مهمترین عنصری که میتواند در ساختارمند کردن و تحقق مقاومت ملی مؤثر باشد، کارآمدی مسئولان است. هر کسی در هر جایگاهی که قرار دارد باید وظایف خود را به بهترین و کارآمدترین شکل انجام دهد، به نحوی که رضایت مردم را به دنبال داشته باشد. رضایت مردم، خود به یک سرمایه اجتماعی تبدیل میشود و میتواند فاصله بین ملت و دولت را کاهش دهد. متأسفانه در بخشهای مختلف کشور این کارآمدی لازم را نمیبینیم؛ یک حلقه مفقوده وجود دارد و آن همان کارآمدی است.
این مسئله محدود به دولت نیست؛ بلکه در همه قوای کشور، حتی در بخشهای قضایی، اقتصادی و اجتماعی مشاهده میشود. بسیاری مواقع، مسئولان نه تنها کارآمد نیستند، بلکه حاشیهساز هم هستند؛ به این معنا که به اولویتهای اصلی مردم توجه نمیکنند و به جای پرداختن به مسائل مهمی مانند ارز، معیشت، اقتصاد، طلا و سکه، بر موضوعات کماهمیت تمرکز دارند. نتیجه این میشود که مردم پاسخگو نیستند و احساس میکنند کسی مسائل واقعی آنها را نمیبیند.
برای مثال، زمانی میگفتند تغییرات نرخ ارز تأثیری بر بازار داخلی ندارد اما امروز مشاهده میکنیم که حتی بسیاری از موارد و سایر کالاها تحت تأثیر قرار میگیرد. گویی که دولت غایب در این صحنههاست و سایر صحنههایی که مردم با آن مشکل دارند و حس خوبی را نمیتوان از این تغییرات لحظهای قیمتها گرفت. این نشان میدهد که مسئولان باید پاسخگو باشند و با اقدامات عملی، اعتماد و رضایت مردم را جلب کنند.
در نهایت، مقاومت ملی محدود به نیروهای نظامی نیست؛ این مقاومت مربوط به بدنه اجتماع است. اگر بخواهیم مردم مقاومت ملی داشته باشند، باید سازوکارهایی ایجاد شود که رضایتمندی آنها حاصل شود. تنها در این صورت است که مفهوم واقعی «مقاومت ملی» محقق میشود؛ در غیر این صورت، صرف شعار یا تعریف نظامی از مقاومت، بدون پشتوانه اجتماعی، اثربخش نخواهد بود.
ایکنا ـ چقدر لازم است «مقاومت ملی» در حوزه روانی و نرم در میان افکار عمومی تقویت شود تا جامعه از درون دچار فروپاشی نشود؟
اصل مسئله، امروز این است که بخش عمدهای از جنگها، دیگر جنگ نظامی کلاسیک نیست، بلکه جنگ روانی و جنگ نرم است؛ جنگی که مستقیماً با ذهنیتها، افکار، عقاید و باورهای مردم سر و کار دارد. حتی یک عملیات محدود نظامی، بلافاصله با حجم گستردهای از عملیات رسانهای و روانی در سطح جهان همراه میشود و اثرگذاری آن بر افکار عمومی تا مدتها ادامه پیدا میکند. یعنی ماجرا به همان یک عملیات ختم نمیشود و اثراتش در ذهنها باقی میماند.
بنابراین تأثیرگذاری بر افکار عمومی و مدیریت جنگ روانی، یک کار مقطعی نیست؛ بلکه یک فرآیند مستمر و دائمی است. به همین دلیل هم رهبر معظم انقلاب تأکید دارند که در این حوزه باید هوشیار بود، دشمن را شناخت و صرفاً منفعل و پدافندی عمل نکرد. ما علاوه بر دفاع، نیاز به بخش آفندی و تهاجمی هم داریم.
این حمله تهاجمی باید متوجه نقاط ضعف دشمن باشد؛ همانطور که در جنگ نظامی، نقاط ضعف طرف مقابل شناسایی و از همانجا ضربه وارد میشود، در جنگ نرم و رسانهای هم باید دقیقاً همین کار انجام شود. این میدان، میدان رسانه و جنگ نرم است و ابزار اصلی آن، روایتسازی و مدیریت افکار عمومی است.
در این شرایط، ما باید رسانههای داخلی را تقویت کنیم. رسانهها در این نبرد، ژنرالها، افسران و سربازان این جنگ هستند و حکم خط مقدم را دارند اما متأسفانه در برخی موارد، نهتنها تقویت نمیشوند، بلکه به دلایل مختلف تضعیف هم میشوند و برخی مدیران هنوز بهدرستی درک نکردهاند که این حوزه، یک میدان واقعی نبرد است.
در حالی که ما باید به سمت شناسایی، تربیت و بهکارگیری نیروهای حرفهای، متخصص و میداندیده در حوزه رسانه حرکت کنیم، گاهی اوقات شاهدیم که نهتنها چنین مسیری طی نمیشود، بلکه موانعی هم در مسیر فعالیت و رشد این نیروها ایجاد میشود. این در حالی است که بدون حضور رسانههای قدرتمند و نیروهای توانمند در جنگ نرم، تقویت مقاومت ملی در افکار عمومی عملاً امکانپذیر نخواهد بود.
ایکنا ـ امروز جنگ تبلیغات و رسانه، کانون اصلی تقابل با دشمن است، همانطور که مقام معظم رهبری نیز بر آن تأکید میکنند. این تغییر میدان نبرد چه پیام و توجهی برای نهادهای فرهنگی و تبلیغی کشور دارد و ورود به این میدان تا چه حد ضروری است؟
باید توجه داشت که رسانهداری و حضور فعال در این میدان، بخشی از مبارزه برای حفظ کشور، تمامیت ارضی و ارزشها و باورهای مردم است. امروز هزینههای زیادی برای فعالیتهای رسانهای صرف میشود، حتی در شرایطی که کشور با محدودیتهای مالی و درآمدی مواجه است لذا این هزینهها باید صرف تقویت رسانهها و جریانهایی شود که همسو با منافع ملی عمل میکنند و در میدان مقابله با دشمن حضور دارند.
منظور از «همسو» نیز نه لزوماً همراهی سیاسی یا خطی، بلکه تمرکز بر تقویت ارزشها، باورها و تمامیت ارضی کشور است. رسانهها باید بدانند که نقششان بسیار حیاتی است و بدون آنها، موفقیت در این جنگ تبلیغاتی ممکن نخواهد بود.
یکی از نکات کلیدی، پیوست فرهنگی و رسانهای هر اقدام یا پروژه است. هر طرح یا پروژهای که بدون توجه به ابعاد رسانهای و اطلاعرسانی صحیح اجرا شود، اثرگذاری مورد انتظار را نخواهد داشت. رسانهها باید از قبل مطلع و توجیه شوند و همراهی کنند تا انعکاس اقدامات، درست، دقیق و مؤثر باشد. اگر رسانهها ضعیف عمل کنند یا ناآگاهانه رفتار منفی داشته باشند، حتی میلیاردها تومان هزینه نیز بیاثر خواهد شد.
متأسفانه بخشی از کوتاهیها در این حوزه ناشی از عدم اطلاع یا ندانستن مسئولان رسمی است؛ برخی به اهمیت رسانه و مدیریت جنگ تبلیغاتی پی نبردهاند و این خلأ، در عمل دست ما را در مقابله با دشمن خالی میکند. بنابراین، تقویت رسانههای داخلی، تجهیز نیروهای متخصص و داشتن برنامه دقیق رسانهای، یک الزام برای موفقیت در جنگ نرم است.
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب چندین بار بر «لزوم تغییر آرایش دفاعی و هجومی» در حوزه رسانه و تبلیغ دقیقاً تأکید کردهاند. این تأکید چه معنایی دارد و چرا تغییر آرایش دفاعی و هجومی در این حوزه تاکنون بهطور کامل محقق نشده است؟
لزوم تغییر آرایش دفاعی و هجومی درباره تمام حوزههای اعتقادی و فکری مطرح است. واقعیت این است که اغلب اقدامات ما در حوزه رسانه و تبلیغ حالت دفاعی دارد؛ یعنی وقتی شبههای علیه اعتقادات یا سیاستهای کشور مطرح میشود، ما صرفاً در مقام پاسخگویی قرار میگیریم. در این مدل، طرف مقابل فعال است، نقاط ضعف ما را شناسایی میکند و از دل آنها شبهه ایجاد میکند، سپس مجبوریم در مقام دفاع به آن پاسخ دهیم. حتی اگر پاسخ ما مؤثر باشد، باز هم همیشه عقبتر از ابتکار عمل دشمن هستیم.
آنچه در واقع لازم است، شناخت نقاط آسیبپذیر جریان مقابل و ایجاد شبهه در آن نقاط است؛ به این معنا که ابتکار عمل را در اختیار خودمان بگیریم و موضع هجومی و فعال داشته باشیم. این مسئله محدود به حوزه اعتقادات نیست و در سیاست هم مصداق دارد؛ مثلاً بسیاری از اخبار مهم کشور ابتدا از زبان رسانههای خارجی منتشر میشود، نه از رسانههای داخلی. به این معنا که ما اطلاعات اولیه را در اختیار دیگران قرار میدهیم و آنها با نگاه خودشان افکار عمومی را میسازند و گاهی حتی مطالب را تحریف میکنند.
یکی از مشکلات دیگر، عدم دسترسی و بهکارگیری اطلاعات داخلی است. بسیاری از مسئولان، اطلاعات را بهصورت شخصی نگه میدارند و منتشر نمیکنند، در حالی که این اطلاعات میتواند ابزار بسیار مؤثری برای مقابله با دشمن باشد. نمونههایی از مذاکرات و جلسات داخلی وجود دارد که اخبار درست اولیه اما با جزئیات غلط، توسط رسانههای خارجی منتشر میشود و اثرگذاری زیادی روی افکار عمومی دارد حتی به دروغ و با انتشار اخبار ناصحیح؛ بنابراین برای داشتن یک جنبه عملیاتی در رویکرد عملیاتی و هجومی در رسانه و تبلیغ، لازم است که:
1- اطلاعات در اختیار رسانهها و نهادهای مسئول قرار گیرد.
2- رسانههای داخلی بهصورت فعال و متمرکز عمل کنند و ابتکار عمل را در دست بگیرند.
3- برنامهریزی رسانهای و تبلیغاتی بهگونهای باشد که نه تنها واکنش به شبهات دشمن بلکه ایجاد و پیشبرد روایتهای مثبت و تأثیرگذار در دستور کار قرار گیرد.
اینها بخشی از سلاحهایی است که در اختیار داریم اما در این حوزه استفاده نمیکنیم به عبارت دیگر این موارد از الزامات تغییر آرایش دفاعی به هجومی در حوزه رسانه و تبلیغ هستند و بدون آن، ما همچنان در جایگاه پاسخدهنده منفعل باقی خواهیم ماند و دشمن ابتکار عمل را در دست خواهد داشت.
ایکنا ـ رهبر معظم انقلاب بر تمرکز جبهه خودی بر تبیین معارف اسلامی و انقلابی با تکیه بر استناد به زندگی و سیره ائمه اطهار(ع) تأکید دارند. این استنادات چه راهبردی را برای فعالان فرهنگی و رسانهای ترسیم میکند؟
این موضوع کاملاً روشن است. انقلاب اسلامی بر پایه چند «بال» اصلی شکل گرفته و حرکت کرده است؛ از سال ۱۳۵۷ تا امروز استمرار داشته و بدون این مؤلفهها اساساً امکان تداوم نداشت. اولین بال، خود اسلام است؛ یعنی احکام اسلامی، مبانی اسلام و ارزشهای دینی که مردم مسلمان و شیعه جمهوری اسلامی به آن باور دارند. دوم، مردم؛ سوم، امام؛ و چهارم، ولایتفقیه که استمرار همان خط امام به شمار میرود.
اینها اصول بنیادینی هستند که انقلاب اسلامی بر اساس آنها شکل گرفته است. کافی است به سخنان امام خمینی(ره) مراجعه کنیم؛ ایشان بنیانگذار جمهوری اسلامی بودند و هم انقلاب را تا سال ۵۷ به پیروزی رساندند و هم تا سال ۶۷ رهبری کردند. بنابراین، هم در دوران پیش از پیروزی انقلاب و هم پس از آن، این چهار مؤلفه نقش محوری داشتهاند.
امروز اگر مسئولان ما، چه در حوزههای فکری و اعتقادی و چه در بخشهای اجرایی، همین چهار بال را حفظ کنند، میتوان گفت انقلاب هم تداوم پیدا میکند، هم حفظ میشود و هم از بسیاری از آفتها مصون میماند. یکی از راههای اساسی جلوگیری از آسیبها همین است که این اصول بنیادین همواره مورد توجه قرار گیرد.
نکته مهم این است که هر چهار محور؛ اسلام، مردم، خط امام و ولایت فقیه، همواره مورد هجمه دشمن بودهاند و امروز بیش از گذشته هدف حملات قرار دارند. اگر در هر یک از این مؤلفهها خدشه یا ضعفی ایجاد شود، طبیعی است که انقلاب دچار مشکل خواهد شد؛ چه در بخش اسلامی آن، چه در پیوند با مردم و چه در مسئله ولایت فقیه.
از سوی دیگر، کارآمدی نظام نیز اهمیت بسیار زیادی دارد. نظام جمهوری اسلامی باید نشان دهد که توان اداره یک جامعه انسانی ۸۰ تا ۹۰ میلیونی را دارد و میتواند الگویی موفق ارائه کند. این کارآمدی، در کنار حفظ آن چهار اصل بنیادین، میتواند مسیر تداوم، پایداری و تقویت انقلاب اسلامی را هموار کند و برای فعالان فرهنگی و رسانهای نیز یک راهبرد روشن و قابل اتکا ترسیم کند.
انتهای پیام