میهمانی شهدا در یادمان هویزه
کد خبر: 3569592
تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۷
ایکنا، همگام با راهیان نور؛ فصل سوم

میهمانی شهدا در یادمان هویزه

گروه معارف: مهمانی شهدا، در یادمان هویزه و مزار شهیدانی که در آنجا آرام گرفتند، ادامه داشت و در طلائیه، وقتی یزیدیان زمانه با تانک از اجساد شهدا گذشتند، انگار تاریخ، تکرار عاشورا را به خود دید.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، همگام با دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد عازم مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس در جنوب کشور شدیم و با کاوران راهیان نور، تا دهلاویه رفتیم، «هویزه»، مقصد بعدی ما در این مسیر است.
میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود


میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود
یادمان هویزه و مزار شهید که همدمش «قرآن» بود

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود

در اینجا، پیش از آنکه اختیار اشک‌هایت سلب شود، باید شهدای هویزه را طوری دیگر دید. در میان تربت شهدای هویزه که هر یک محل تجمع افرادی است که با آن شهید دست دوستی داده‌اند، مزار شهید گمنامی خودنمایی می‌کند؛ با خود می‌گویم: ای شهید، جرم تو گمنامی است که کسی به واسطه نامت، دنبال نشانت نیست و سراغت را نمی‌گرد؟! شاید هم این گمنامی، تمنای دلت بوده تا محل توجه مادر سادات، حضرت فاطمه(س) شوی...؟!

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود


میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود

نماز را که در یادمان شهدا خواندیم، به قتلگاه شهدای هویزه قدم گذاشتیم و 16 دی ماه 59 را در ذهن‌مان تجسم کردیم، وقتی عراق با پاتک سنگینی، جواب عملیات «نصر» 15 دی ماه را داد.
 عراق با محاصره رزمندگان، آسمانی‌شان کرد و ایشان، آنچنان مظلومانه به خاک و خون کشیده شدند که احراز هویت‌شان به سادگی میسر نبود و حسین علم‌الهدی، دانشجوی رشته تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد را از یار و همدم همیشگی‌اش؛ قرآن جیبی‌اش شناختند.

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود

می‌گویند: «شرف المکان بالمکین»؛ به راستی آنان که در این خاک‌ها آرام گرفته‌اند و میزبانی می‌کنند، چه زیبا به این خاک‌ها قرب و عزت بخشیده‌اند.

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود

از هویزه هم می‌گذریم و طلائیه، مقصد بعدی است. منطقه‌ای که تا سال 69 در دست دشمن بود. زمینی که وجب به وجبش قتلگاه بود و با اینکه چند بار تفحص شده اما شاید هنوز هم هستند کسانی که در آن آرمیده‌اند.

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود

عبور از سه راهی شهادت در غروب طلائیه

رسیدیم به طلائیه؛ شاید عده‌ای به احترام خون‌های ریخته شده بر این خاک است که به کفش‌هایشان اجازه ورود نمی‌دهند و با وضو و پای پیاده  وارد می‌شوند؛ من اما، از صدای مداحی و گریه‌های زائران این سرزمین، فاصله می‌گیرم، می‌خواهم با دیده منطق طلائیه را بنگرم و بعد ببینم آخر این سفر، به کجا می‌رسم؟!

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود

در طلائیه، سه راهی شهادت معروف است؛ آنجا که آتش دشمن بسیار سنگین می‌شد و گذر از آن دشوار. اینجا، عملیات‌های رمضان و بدر و خیبر را به خود دیده‌ است، رمضان؛ همان که به قول صدام، یوم‌الجنازه بود. اینجا گذرگاه شهید همت است، همان جایی که حسین خزاری دست‌هایش را جاگذاشت و در کربلای 5، به مولایش پیوست.
هجوم یزیدیان بر پیکر شهدای طلائیه

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود

چهار راه خندق را می‌شناسی؟ همان جا که یزیدیان بر بدن‌های بی‌جان و نیمه‌جان تاختند و تانک‌های عراقی از روی اجساد شهدا و بدن‌های مجروحان گذشتند. در اینجا باید حماسه‌های عبدالحسین برونسی، ولی‌الله چراغچی، آزادی، عامل، برونسی، رضا پروانه، همت و باکری‌ها و... را سرود.

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود

حتما نام‌شان برای تو هم آشناست؛ میشناسی‌شان؟! یا فقط چراغچی و برونسی و عامل و... نام کوچه و خیابان و بزرگراه‌ها را برایت تداعی می‌کند؟! چند بار از این بزرگراه‌ها عبور کرده‌ای، اما به راستی، بر معبری که این شهیدان برجای گذاشتند وارد شده‌ای؟ جدا از احساس و شعار و کلیشه، خودت چقدر شرمنده شهدایی؟

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود
اینجا که بیایی، محاصره، تشنگی، گرما و سرمای طاقت فرسا برایت معنی پیدا می‌کند؛ هر چند از خود بپرسی مگر می‌شود طی 24 ساعت، 800 هزار گلوله بر سر انسان ببارد...؟! به گمانم این را روایت‌گری می‌فهمد که سال‌هاست چشم سرش نمی‌بیند و برایت از لحظه‌ای سخن می‌گوید که همزمان یک تیر و ترکش، بر چشمانش نشستند تا دنیا را طوری دیگر ببیند.

میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود
می‌گویند: «عجب حال و هوائیه، غروب‌های طلائیه»؛ وقتی خورشید می‌رود و با خاک‌هایی تنها می‌گذاردت که با تو سخن می‌گویند و پرچم‌هایی که آزاد از همه چیز، خود را به دست باد سپرده‌اند.
میهمانی شهدا در یادمان هویزه/وقتی جریان عاشورا در طلائیه تکرار می شود
حال و هوای حاکم در آن لحظات، گفتنی نیست، چگونه قلم از لحظه‌ای بگوید که عده‌ای سر بر خاک گذاشتند و ناله‌شان، در ناله باد گم شد، رو به کربلا سلامی به امام حسین(ع) فرستادند و ندبه کنان، دعای فرج را زمزمه کردند. کم‌کم زمان رفتن فرا می‌رسد و باز هم شهدا می‌مانند با آسمان پر ستاره طلائیه.
مقصد بعد دشت ذوالفقاری، شلمچه و اروند رود است، با ما همراه باشید؛ ادامه دارد...
captcha