به گزارش ایکنا از خوزستان، تأمل در آیات قرآن کریم به فرموده حضرت علی(ع) حتما بهرهای از روشنایی برای انسان خواهد داشت؛ این بهره یا پیدا کردن راه است، یا رقیقتر شدن پردههای تاریکی و سردرگمی.
قرآن کریم تنها منبعی است که دقیقترین و ظریفترین حالات قلب و روح انسان را گزارش میدهد، در ادامه مصاحبههایی که با موضوع قلب در قرآن کریم پیگری شد، متن زیر با محوریت آیه شریفه 37 سوره مبارکه «ق» تنظیم شده است که میفرماید:
«إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ»: در این هلاک پیشینیان پند و تذکر است آن را که قلب هوشیاری داشته باشد یا گوش فرا دهد و توجه کامل کند و گواهی دهد.
در داستانهایی که در قرآن کریم درباره پیشینیان مطرح شده است؛ پند و تذکری وجود دارد؛ اما همگان این پند و تذکر را در نمییابند به فرموده این آیه شریفه یکی از شرایط رسیدن به این پند و درک آن داشتن قلب است: «لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ»؛ مراد از قلب چیست و چرا متذکر شدن به داشتن قلب منحصر شده است؟
حجتالاسلام عبدالرحیم رضاپور مدیرگروه کلام و فلسفه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در گفتوگو با ایکنا از خوزستان در پاسخ به این سؤالات گفت: برای اینکه معنای قلب را در این آیه بفهمیم، باید قلب را از دیدگاه قرآن و روایات ببینیم. در قرآن شریف، قلب عبارت از نیرویی است که به وسیله آن ادراک صورت میگیرد و انسان به وسیله آن تعقل میکند و حق را از باطل تشخیص میدهد.
وی اظهار کرد: منظور از آیه این است که حقایقی که در داستانهای امت پیشین گفتیم برای کسانی که قلب دارند، تذکار و یادآوری است؛ در اینجا مراد از «لمن کان له قلب» داشتن قلب سلیم است. یعنی کسانی که نیروی درونی تعقل دارند؛ چنین کسانی میتوانند از گذشته درس و عبرت بگیرند؛ این عبرتها برای کسانی است که دارای قلب سلیم هستند، قلبی که منشأ تفکر و تعقل باشد؛ چنین قلبی درس میگیرد. در مقابل منافقان کسانی هستند که قلبشان کور و امکان هدایت و عبرت گرفتن را از دست دادهاند.
رضاپور گفت: اگر منشأ یک رودخانه یا قنات، فاسد باشد، آبی که از آن خارج میشود نمیتوان سالم باشد. وقتی دانستیم اندیشیدن و تشخیص حق از باطل از قلب سرچشمه میگیرد، اگر قلب را با اخلاق فاسد، نفاق و ... آلوده کردیم و زنگار روی قلب را گرفت، جلوی تفکر و تعقل آن گرفته میشود. وقتی چنین پیش آمد قلب دیگر نمیتواند وظیفه اصلی خود که تذکار و یادآوری است را انجام دهد و دیگر نمیتواند خالص باشد. از این رو باید مبدأ تعقل را پاک و سلیم نگه داریم و آن قلب است.
این مدرس حوزه در توضیح قلب سلیم گفت: قلب سلیم قلبی است که غیر خدا چیزی در آن نباشد، قلب سلیم قلبی است که از محبت دنیا برهد و دنیا را برای دنیا نخواهد.
چطور میتوانیم مشمول آیه شریفه باشیم؟
مدیرگروه کلام و فلسفه مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم گفت: وقتی متوجه شدیم صاحبان قلب سلیم میتوانند متذکر شوند، باید ببینیم چه چیزهایی مانع این سلامت هستند؛ موانع را برداریم. اگر توانستیم موانعی که جلوی عواطف سالم، ادراک سالم، احساسات سالم میشود برداریم و سرچشمه را پاک نگه داریم، بقیه موارد درست میشود و این محقق نمیشود مگر با اینکه انسان قلبش را برای خداوند خالص کند. از این رو امام صادق(ع) فرمود: «کل قلب فیه شرک او شک فهو ساقط» شرک فقط این نیست که بگوییم همراه خدا، خدا دیگری هست، اگر من در جایگاهی قرار دارم و نماز اول وقتم را برای اینکه رئیسم ببیند، بخوانم یا روضه میروم تا دیگران بدانند یا کارهای دیگر... همه نوعی شرک است؛ یعنی در کنار خدا به شخص دیگری توجه دارم.
این محقق حوزوی اظهار کرد: تمام چیزهایی که به معصیت و گناه مربوط میشود، به عنوان یک مانع برای ادارک قلب محسوب میشوند، اگر بخواهم مشمول آیه باشم ـ البته این موضوع شدت و ضعف دارد ـ آن کسی که قلبش پاکتر یعنی گناهان او کمتر باشد، تعقل و یادآوری و درسآموزی و عبرت او بیشتر است؛ یعنی رابطه معکوسی بین گناهان و درک است؛ اگر گناهان و بیمارهای روح بیشتر باشد، قوه تعقل و درک و تذکر کمتر میشود؛ از طرف دیگر اگر گناهان کمتر شود، تعقل و یادآوری بیشتر میشود.
انتهای پیام