کمال الدین غراب در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از خراسان رضوی اظهار کرد: در یک نگاه به تاریخ میبینیم که رهبران و بنیانگذاران ادیان همواره با حاکمان زمان خود در مبارزه بودند. علت این مبارزه هم این بود که همیشه با مخالفت و فشار و ظلم و ستم حکومتها و مخالفان خویش روبرو میشدند. شریعتی تلاش کرد تا این بخش از دین را که توجه به دنیا و مبارزه با حاکمان جور دارد، پررنگتر کند و همه آنچه را که یک ایدوئولوژی لازمه خود میدانست با نگاه جدیدی به اسلام تببین کند.
آیا تفاوت شهادت حمزهای و شهادت حسینی که شریعتی بیان میکند درست است؟
غراب با بیان اینکه این تقسیمبندی را نخستین بار از زبان دکتر شریعتی در کتاب «حسین وارث آدم» میشنویم، گفت: بر اساس دیدگاه شریعتی منظور از شهادت حسینی آن شهادتی است که امام برای رسوا کردن حکومت جائر قیام میکند نه برای پیروزی بر او. شهید در این دیدگاه از شهادت خود ابزاری برای رسوا کردن چهره حکومت جائر میسازد. براساس این دیدگاه امام حسین(ع) چنانکه گفتیم برای پیروزی بر خصم و پیروزی بر حکومت جائر قیام نکرد، بلکه برای رسوا کردن آن بود که برخاست. و روشن است که در انتهای این مسیر، شهادت نهفته است. بر این اساس هدف از شهادت امام رسوا کردن حکومت جائر بود.
این پژوهشگر دینی افزود: اما شهادت حمزهای به تعبیر دکتر حرکتی است برای پیروزی بر خصم و برپایی حکومت عدل. در حقیقت در این مسیر شهید برای شهادت حرکت نمیکند بلکه برای پیروزی میجنگد. البته ممکن است در فرایند کسب پیروزی، شهادت نصیبش شود. حمزه سیدالشهدا(ع) در جنگ احد برای شهادت نجنگید بلکه برای غلبه بر دشمن که به مدینه حمله کرده بود جنگید و شهید شد.غراب تاکید کرد: البته پذیرش این تقسیم بندی در گرو پذیرش دیدگاه شریعتی است. تقسیم شهادت به این دو نوع کاری است که شریعتی کرده و لزومی ندارد که با این تعبیر شهادت را تفکیک کنیم. البته این تفکیک نه با دیدگاه دینی و نه با دیدگاه سیاسی هیچ منافاتی ندارد.
زمینی نگریستن به پشوایان دین کار نادرستی نیست
وی با اشاره به دیدگاههای دکتر شریعتی در خصوص امام حسین(ع) و نگاه انسانی به مقام ایشان عنوان کرد: زمینی نگریستن به پشوایان دین کار نادرستی نیست. اگر ما خلاف این را بپذیریم و معتقد باشیم زمینیکردن زندگی و حرکت آنان با آموزههای دینی در تعارض است، روش و مشی آنها دیگر قابل تقلید نخواهد بود.
غراب تصریح کرد: یکی از ارکان زندگی و رفتاری توصیهشده برای ما سنت پیامبر(ص) است؛ چه در رفتار و حکومت و چه در زندگی، باید سنت پیامبر(ص) جاری باشد؛ بر این اساس احکامی که از رفتار و گفتار آن بزرگان به ما رسیده، شالوده نطام اجتماعی و سیاسی ما را پیریزی می کند؛ در حقیقت زمینیکردن این شخصیت ها لازم است. نه تنها اشکالی ندارد بلکه امری ضروری است. وگرنه رفتار و گفتار ایشان قابل الگوپذیری نخواهد بود. در حالی که ما به سرمشق قراردادن آنان نیاز داریم. همانطور که در قرآن زندگی پیامبرانی چون یوسف(ع)، عیسی(ع)، موسی(ع) و ... از این جهت بیان می شود که بشر بتواند از بخشهایی از آن درس بگیرد.
آیا شهادتطلبی امری پسندیده است؟
یک پژوهشگر دینی اظهار کرد: شهادت طلبی اگر به این معنا باشد که فرد با آگاهی تمام و ایمان خالص، بر مبنای ارزشهای انسانی و الهی زندگی کند و آمادگی داشته باشد که برای احقاق حق از جان خویش بگذرد، امری پسندیده است. ولی اگر بدون آگاهی باشد و فرد در زندگی خود و جامعه به دنبال ارزشهای الهی نباشد، چنین مرگی نوعی خودکشی و ناآگاهانه است. آنچه شریعتی درباره امام حسین(ع) می گوید، یک فراز کاملا استثنایی در تاریخ است. از دیدگاه وی امام در عصر نتوانستن قیام میکند تا با شهادت خود حاکم جائر را رسوا کند؛ آن هم فردی مثل حسین(ع). در حقیقت اگر افرادی دیگر که آن جایگاه را نداشتند، چنین قیامی میکردند، آن تاثیری را که شهادت امام حسین(ع) داشت نمی توانستند ایجاد کنند. بنابراین شهادت امری است که باید با آگاهی رخ دهد، در غیر این صورت با خودکشی و تن به کشتن دادن تفاوتی ندارد.
وی با اشاره به برخی نظراتی که مطرح می کنند شریعتی از قیام امام حسین(ع) سوءاستفاده کرد، عنوان کرد: شریعتی در ابتدای انقلاب نسخهای نمیپیچید؛ در واقع کار او نوعی توجیه و تفسیر از شهادت امام حسین(ع) و شیعیان عصر ایشان است. با تفسیر شریعتی، او امیدی را به مبارزان و خانوادههای آنان در آن زمان میداد که خون شما پایمال نخواهد شد و جان شما مانند جان امام حسین(ع) ارزشمند است؛ هرچند ممکن است نتوانید رژیم طاغوت را دگرگون کنید اما ستمکاری او را رسوا کردهاید.
شریعتی متفکری تکلیف گراست
وی در خصوص تفاوت تکلیفگرایی و نتیجهگرایی در دیدگاه شریعتی اظهار کرد: شریعتی نتیجهگرا نیست بلکه تکلیفگراست و به عنوان یک ایده پرداز عاشق، ارزش انسانی را در نتیجهگرایی نمیداند. چراکه نتیجهگرایی ممکن است به حرکتهایی منجر شود که با آموزههای انسانی و اسلامی سازگاری نداشته باشد.
این پژوهشگر دینی اضافه کرد: نتیبجهگرایی گاه ممکن است به این اندیشه منجر شود که افراد برای رسیدن به هدف خود، از هر وسیلهای استفاده کنند؛ هرچند آن وسیله مشروع یا اخلاقی نباشد.
وی ادامه داد: اما اینکه تکلیفگرایی به نیازهای امروز جواب میدهد یا خیر و اینکه تکلیف چیست، به سادگی قابل استنباط نیست. برای پیبردن به تکلیف خود باید کار کارستانی کرد . هرکسی با توجه به شرایط دینی، آموزههای فرهنگی، زمینههای اجتماعی و سیاسی، و نیز تواناییهای جنسی و فردی خود تکلیف خود را باید بشناسد و به آن عمل کند. معنی آیه قرآن که میفرماید: «لایکلف الله نفسا الا وسعها» همین است. ما نمیتوانیم حرکت خود را به داوریهای دیگران بسپاریمباید توجه داشت یکی از تکالیف ما در برابر اعتقاد ماست. تکلیف ما در برابر اعتقادمان این است که انسانی باشیم آنگونه که دین، مکتب و خداوند از ما میخواهد. اما اینکه اعمال ما در برابر قضاوت دیگران چگونه ارزیابی شود و اینکه آیا حرکت ما در عمل به تکلیف با عمل پیامبر(ص) یا امام(ع) مقایسه شود یا نشود، مسالهای است که از آن گریزی نداریم. چون ما نمیتوانیم حرکت خود را به داوریهای دیگران پسپاریم. اگر فردی به حقیقتی میرسد، باید به آن عمل کند و به نفرین و آفرین دیگران توجهی نداشته باشد.
گفت و گو از حوریه جمالی پور؛ خبرنگار ایکنا
انتهای پیام