حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا صالح، نماینده جامعةالمصطفی(ص) العالمیه در هندوستان در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به بیان خاطراتی از دوران حضورش در میان مسلمانان کشور چین پرداخت و گفت: طی مدتی که در کشور چین از سال 84 تا 90 مأموریت داشتم، البته در حال حاضر نیز رفت و آمد دارم، مسلمانهای چین ر اینگونه یافتم که علاقه خاصی به قرائت قرآن به ویژه قاریان ایرانی دارند و در مراسم مختلف مساجد، تلاوت قرآن انجام میشود. یکی از آداب و رسوم چینیها این است که در مراسم مذهبیشان حتماً بخشی از آن را به تلاوت قرآن اختصاص میدهند مثلا در اعیاد فطر، قربان، بعد از نمازها و هحتی روزی بنام حضرت فاطمه(س) که روزی خاصی است که در بین تمام مساجد چین مراسم ویژهای بنام حضرت زهرا(س) گرفته میشود و مردم نذورات زیادی را برای این امر میآوردند.
معاون سابق فرهنگی ـ تربیتی جامعةالمصطفی(ص) العالمیه با اشاره به اینکه بیشتر مسلمانان چین اهلسنت هستند، اظهار کرد: تلاوت قرآن جزئی از مراسم مذهبی مردم چین است و در یکی از سفرهایی که یکی از قاریان برتر ایرانی به چین داشت، ردایی که بیشتر قاریان مصری از آن استفاده میکنند، روی دوشش انداخته بود و آنجا به ذهنم رسید که چرا نباید با برنامهریزی واحد و هماهنگ، لباسی ویژه در نظر گرفته شود. قاریان ایرانی نامشان در همه جهان درخشیده است.
وی با تأکید بر اینکه نمادها در ذهن افراد باقی میماند، عنوان کرد: در حال حاضر در تمام دنیا بِرندها، نمادها و آرمها خودش مقولهای قابل توجهای در انتقال فرهنگ است که همین خودش میتواند برای قاریان قرآن ایرانی، معرفی از ایران و هنر ایرانی و باورهای فرهنگی ـ دینی ایرانی باشد. لذا آن موقع به نظرم رسید که اگر ایکنا به عنوان تنها خبرگزاری تخصصی قرآنی، پیشگام در پیگیری این امر باشد، سازمانها و نهادهای مسئول در این زمینه و حتی قسمتهایی که در ایران مسئول طراحی لباس هستند و بخشهای قرآنی ـ فرهنگی به دنبال لباس قاریان خواهند رفت، لباسی که نشاندهنده فرهنگ ایرانی با گرایشهای اسلامی باشد.
متن نامه ارسالی حجتالاسلام محمدرضا صالح، نماینده سابق جامعةالمصطفی(ص) العالمیه در چین با عنوان «ضرورت طراحی نماد و لباسی برای قاریان بینالمللی ایران به عنوان نماد ملی و مذهبی ایران در سطح بینالملل» به حجتالاسلام اعرافی، رئیس وقت مرکز جهانی علوم اسلامی و رئیس جامعةالمصطفی(ص) العالمیه که همان زمان خبرگزاری ایکنا در سال 87 نیز آن را منتشر ساخت در ذیل میخوانید؛ این نامه در پیگیری بحث لباس قاریان توسط ایکنا و سپس دیگر نهادهای قرآنی بیتأثیر نبوده است.
متن نامه
«یکی از فعالیتهای بسیار مؤثر فرهنگی و دینی پس از انقلاب اسلامی، اعزام قاریان برجسته قرآن کریم به کشورهای دیگر برای اجرای تلاوت قرآن است. حقیقتاً انسان باید از نزدیک شاهد باشد که یک برنامه کوتاه تلاوت قرآن کریم در میان مسلمانان دیگر کشورها چه تأثیرعمیقی در جذب آنان به قرآن کریم دارد و آنان را نسبت به مؤانست و مجالست با قرآن کریم تشویق میکند.
در ایام ماه مبارک رمضان سال 86 در کشور چین شاهد حضور بسیار موفق یکی از قاریان خوب کشورمان در جمع مسلمانان بودم. بدون شک این برنامه از جهات مختلف قابل تحلیل و بررسی است وهمه تأثیرات آن را نیز نمیتوان با چشم مشاهده کرد. هرگز نمیتوان میزان معنویت و ایجاد انگیزه قرآنی را که با هر تلاوت در افراد ایجاد میشود، اندازهگیری و گزارش کرد.
در این میان یک نکته توجه مرا به خود جلب کرد و مدتها درباره آن فکر میکردم. مسئله از این قرار است که این قاری خوش صدا و توانمند ایرانی، هنگام تلاوت در میان مسلمانان یک شنل به سبک قاریان مصری روی دوش خود میانداخت و به تلاوت قرآن کریم میپرداخت و در تمام فیلمها، مجلات و روزنامههایی که خبر تلاوت ایشان را منعکس کرده بودند، ایشان با همین لباس دیده میشد. به دنبال این رویداد، تصمیم گرفتم در کنار خدمات ارزشمند خادمان قرآن در کشورمان به خدمتی کوچک ساحت قرآن کریم انجام داده و پیشنهادی را مطرح کنم.
در این نوشتار، پس از ارائه بحثی کوتاه در زمینه ضرورت، تأثیرات و اهمیت داشتن نمادهای ملی و دینی، پیشنهاد طراحی یک پوشش یا لباس ملی برای قاریان قرآن کریم در جمهوری اسلامی را به نهادهای مسئول اعم از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سازمان تبلیغات و سایر نهادهای مرتبط ارائه کنم. لازم به ذکراست این نوشته به هیچ وجه از ارزشهای معنوی و توانمندیهای فنی این قاری عزیز کشورمان نمیکاهد بلکه گامی در جهت تکمیل زحمات و فعالیتهای قرآنی به حساب میآید.
نقش نمادها در معرفی فرهنگها و باورها، شعائر و نمادهای یک ملت برای سایر ملتها بسیار جذاب و مورد توجه است. ملتها بدون آگاهی از زبان یکدیگر و بدون ارتباط کلامی با یکدیگر از راه نمادها یکدیگر را میشناسند و با هم ارتباط بر قرار میکنند.
یکی از بارزترین و فراگیرترین نمادها در هر جامعه لباس و نوع پوشش است. لباس انسان علاوه بر تأثیرپذیری جغرافیایی، تابع فرهنگ و باورهای جامعه بوده و نشانگر سلیقه و ابتکار افراد آن جامعه نیز است. هیچ لباسی بدون توجه به ارزشها و شرایط فرهنگی جامعه انتخاب و طراحی نشده است. وقتی فردی وارد کشوری میشود، نخستین چیزی که او را معرفی میکند، لباس او است. هرکس با انتخاب نوعی لباس، هویت خویش را معرفی میکند که به چه فرهنگی وابسته است و از کدام ارزشها پیروی میکند.
به راستی چه سرّی در این نهفته است که دنیای غرب با برنامهریزی هدفمند، با بهرهگیری از پیچیدهترین تکنیکها و ابزارهای تبلیغاتی و صرف بودجههای بسیار هنگفت، سعی در جهتدهی نوع پوشش ملتها و ترویج مدلهای لباس در قالب مجلات، کانالهای تلویزیونی و برگزاری شوهای لباس دارد؟ آیا میتوان با یک نگاه سطحی پذیرفت که این فعالیتها صرفاً جنبه اقتصادی و سودآوری مادی دارد؟ پاسخ این پرسش از مطالب گذشته به خوبی روشن میشود. در واقع آنها جهانبینی و تفسیر مادی خود از انسان را در قالب یک نماد بیرونی و در قالب لباس به مخاطبان جهانی خود معرفی کند.
در فرهنگ جدید غرب، معنویت رو بنا است و مادیت، حقیقت و اساس زندگی را تشکیل میدهد و انسان در این فرهنگ با همین معیار تعریف میشود و براساس همین معیار، اخلاقیات، فرهنگ و گرایشات جدیدی در همه عرصهها برای او پدید میآورند. از جمله این عرصهها نوع پوشش، چگونگی حضور اجتماعی و روابط انسانی است. اما در اسلام کاملاً بر عکس آن است؛ اسلام با یک نگاه تکاملی به انسان او را در اوج میبیند و در عین توجه به فطرت و بُعد مادی او معنویت را اساس حیات انسانی و تشکیلدهنده حقیقت و غایت زندگی او می داند. بدون شک قالب، مد و رنگ لباس از جهانبینی، ارزشها، تمایلات درونی و باورهای افراد حکایت میکند و به نحوی معرف فرهنگ و باورهای ملی و مذهبی افراد است.
در بسیاری از اوقات، تفاوت یک فرد معتقد به آخرت با فرد غیرمعتقد در نوع لباسشان کاملاً قابل مشاهده است.آن چیزی که امروزه در غرب مشاهده میشود بیشتر ارائه و ترویج مدلهای متنوع لباس است و اکثریت الگوهای ارائه شده مبتنی بر خود نمایی، لذت مادی ونفی ارزشهای الهی، معنوی و اخروی است. مدلهای ارائه شده به گونهای طراحی شدهاند که تمام ارزش انسان را در تن و زیبائیهای جسمانی او تعریف کند و به معیارهای انسانی نظیر حیا و سایر معیارهای معنوی و انسانی در مدل لباس توجهی نمیکند و بیشتر بر انحصار زندگی و ارزشها در جهان مادی تأکید میکند. اما در اسلام، گرچه ابعاد معنوی ومادی انسان به صورت متوازن و متعادل مورد توجه قرار گرفته و هیچ یک از این دو حیطه در مقابل دیگری قرار نگرفته است و فرد برای رسیدن به معنویت مجبور به نابود کردن نیازهای مادی خویش نیست؛ اما بر این نکته تأکید میشود که آنچه اصالت دارد معنویت است و خواستهها و نیازهای مادی باید با جهتگیری معنوی و انسانی تأمین شوند.
در متون اسلامی بر استفاده از آراستگی و زیباییهای مادی تأکید فراوان شده است چنان که أمیرالمؤمنین(ع) فرمودهاند «إن الله جمیل یحب الجمال، ویحب أن یرى أثر نعمه على عبده»؛ خداوند زیباست وزیبایی را دوست دارد و همچنین دوست دارد آثار نعمتهایی که به بندگانش عطا فرموده در آنان ببیند. رنگها در بسیاری از جوامع به عنوان یک نماد، انتخاب و معرفی شدهاند در میان ادیان، اقوام و ملتها، تیمهای ورزشی و گروههای اجتماعی، رنگ خاصی انتخاب شده و به عنوان نماد آن دین یا گروه و قومیت مورد استفاده قرار میگیرند و در بسیاری ازموارد مقدس شمرده میشود.
درمتون دینی و روایات اسلامی نیز رنگهای مختلفی را برای استفاده در زمانهای خاص توصیه شده است به عنوان مثال پوشیدن لباس سفید در نماز استحباب دارد؛ بلکه در هر حال استفاده از چنین لباسى سنت است. پیامبر(ص) فرموده است «هیچ رنگى در لباسهایتان بهتر از سفید نیست». در اسلام از رنگ سبز تعریف و تمجید شده است در خبرى آمده است که رسول خدا(ص) قبایى از سندس داشت. وقتى آن را مى پوشید رنگ سبزش به همراه سپیدى رنگ آن حضرت، به وى جلوه خاصى مىبخشید.
تقلید از لباس دیگران، بسیار آسان و در یک نگاه اقتصادی بسیار کم هزینه است؛ اما این تقلید در لباس در یک نگاه عمیقتر، پیام آور یک نوع تغییر و پذیرش فرهنگ غیر است. فرهنگ هر گروه مذهب یا قومیتی بر تار و پود لباس آنان حک شده است و این چیزی نیست که به آسانی قابل تغییر باشد. هرکس در آن لباس وارد شود به نوعی جزو همان ملت و گروه شمرده میشود و در درازمدت همین پوشش منجر به تغییر دیدگاههای فرد و پذیرش ارزشها و معیارهای آنان میشود.
شاید همین مسئله، حکمت این آموزه اجتماعی و بسیار دقیق اسلام باشد که تشبه به کفار را در لباس و پوشش ممنوع میداند؛ چرا که پذیرش این لباس مقدمهای برای پذیرش فرهنگ و اندیشه آنان است و گرایش فرد را به دنبال خواهد داشت. در روایتى از امام صادق ـ علیه السلام آمده است «ایاک ان تزین الا فى احسن زىّ قومک؛ خود را تزیین مکن جز به مثابه و فرم کسانى که با آنان زندگى مى کنى».(وسایل الشیعه، ج 3، ص342)
براساس مباحث گذشته، پیشنهاد مشخص ما این است که طراحان زبردست و متعهد ما با طراحی یک لباس زیبا ویژه قاریان قرآن ایرانی، علاوه بر رعایت معیارهای معنوی و اسلامی بخشی از فرهنگ و هنرغنی و کهن ایرانی را به سایر ملتها ارائه کنند.
ازسوی دیگر کشور ایران با سابقه بسیار کهن در زمینه تولید رنگهای طبیعی میتواند با بهرهگیری از آموزههای اسلامی و سنتهای ملی در زمینه رنگهای طبیعی، یک الگوی مناسب اسلامی ـ ایرانی مبتنی بر روانشناسی رنگها برای لباس قاریان قرآن طراحی کند. تا مخاطبانی که در مدت زمان نسبتاً طولانی با یک قاری ارتباط بصری برقرار میکنند، علاوه بر استماع صوت دلنشین قاری از طراحی، رنگ و پیامهای نهفته در لباس او نیز تحت تأثیر قرار گرفته و لحظات لذتبخشی را داشته باشند. طراحی مدل لباس ویژه آقایان و بانوان قاری قرآن به عنوان یک نماد بیرونی، بیانکننده فرهنگ ملی و باورهای اعتقادی و مذهبی ما در طول سفرهای بینالمللی به نقاط مختلف دنیا باشد».