
سرویس اندیشه و معارف ایکنا برای مخاطب فهیم خود در عرصه علوم دینی، قرآنی و فلسفی با پوشش اخبار حوزه، دانشگاه، جامعه المصطفی، معرفی کتاب و مجلات و پوشش جلسات تفسیری و اخلاقی، بستهای را تهیه کرده تا مخاطب در پایان هفته با مرور آن به مهمترین اخبار و رویدادهای اندیشهای در فضای علمی کشور آگاه شود.
هفتهای که گذشت بسیاری از محافل دانشگاهی و پژوهشی برنامههایی پیرامون روز حکمت و فلسفه و بزرگداشت فارابی داشتند، همچنین در این هفته به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) سرویس اندیشه ایکنا به گفتوگو با اهل معرفت و سیرهپژوهان پیرامون مقام و سیره حضرت فاطمه(س) پرداخته و آن را پیشکش اهل خرد کرده است.
در ادامه نگاهی داریم به مهمترین رویدادهای اندیشهای در هفتهای که گذشت.
در بخش جلسات تفسیر قرآن، به پوشش این جلسات پرداخت.
آداب معاشرت اسلامی؛ راهکار نفوذ روحانیت در بین مردم

آیتالله العظمی جعفر سبحانی از مراجع معظم تقلید، در ادامه سلسله جلسات اخلاق خود به موضوع اخلاق و معاشرت پرداخت و گفت: در کتب اخلاق دو باب وجود دارد؛ یکی اخلاق و دیگری معاشرت، فرق این دو چیست؟ اخلاق به چیزی میگویند که ریشه در آفرینش و خلقت انسان دارد و خدا خود را در آفرینش انسان نهادینه کرده است؛ راستگویی و نفرت از ظلم و ستم مسائلی نهادی است ولی آداب معاشرت یعنی اینکه چیزی در یک منطقه ادب است ولی در منطقه دیگر ادب نیست.
وی افزود: مثلا در گذشته اگر کسی بدون کلاه در مجلس علما بود عیب حساب میشد ولی در بین افراد مکلا برای خوش و بش کردن با هم کلاه برمیداشتند لذا در اسلام هم یک مجموعه آداب معاشرت داریم که جنبه اخلاقی هم دارد.
آیتالله سبحانی با بیان اینکه رسول گرامی اسلام(ص) با برهان و دلیل با مردم سخن میگفت، اظهار کرد: جاذبه پیامبر(ص) در سایه برهان و دلیل بود؛ از جمله در آیه شریفه فرموده است: الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ گاهی اوقات هم ایشان با عقل عملی و آداب معاشرت رفتار میکردند که البته الزامی نیست ولی امر خیلی مهمی است که بدانیم ایشان با دوست و دشمن چگونه رفتار میکرد.
در بخش خبرهای حوزه شاهد رویدادهای ذیل بودیم.
برگزاری همایش جهادگران حوزوی و راهاندازی جایزه ملی طلاب جهادگر

حجتالاسلام ابوالفضل علیخانی، مدیر گروههای جهادی حوزههای علمیه، از برگزاری همایش ملی طلاب جهادگر میان ایام فاطمیه در مشهد خبر داد که با حضور ۴۰۰ طلبه و ارائه خدماتی چون درختکاری و پذیرایی زائران امام رضا(ع) برگزار شد. وی ضمن اشاره به صدمین سال بازتأسیس حوزه علمیه و پیام رهبر انقلاب درباره ضرورت پیوند حوزه با جامعه و وظیفه جهاد در همه عرصهها، گفت: همایش «یکصد سال خدمات جهادی حوزه» و نمایشگاه سیره علما در این زمینه برپا شده است. علیخانی با انتقاد از کمتوجهی رسانهها به فعالیتهای طلاب، از راهاندازی قرارگاه ملی جهادگران حوزوی در خوزستان و برنامهریزی برای راهیان نور جهادی و تأسیس قرارگاه جهادی در جنوب لبنان خبر داد. همچنین از ایجاد جایزه ملی جهادگران حوزوی در محورهای علمی، رسانهای و تجربیات میدانی خبر داد و اعلام کرد اختتامیه این جایزه در دهه فجر امسال در قم برگزار خواهد شد.
برپایی مراسم بزرگداشت سالروز ارتحال آیتالله العظمی فاضل لنکرانی

مراسم سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) و بزرگداشت سالروز ارتحال احیاگر فاطمیه، حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی شامگاه دوشنبه سوم آذرماه همزمان با سوم جمادی الثانی، با حضور جمع کثیری از علما، فضلا، اساتید، نمایندگان بیوت مراجع تقلید و عموم عاشقان و شیفتگان اهل بیت(ع) در حسینیه دفتر آن عالم ربانی برگزار شد.وی با اشاره به لزوم بزرگداشت علما و فقهای دین، اظهار کرد: روایت شده که حضرت امیرالمومنین (ع) فرمودند: «من وقر عالما فقد وقر ربه» ؛ هرکس عالمی را تکریم کند پروردگارش را تکریم کرده است، لذا اگر ما مجالس تکریم برای بزرگان علمی و فقهی برگزار میکنیم تعصب صنفی نیست بلکه چون علمای ربانی با خداوند متعال ارتباط داشته اند آنان را تکریم میکنیم.
فاضل کاشانی با اشاره به ورثه انبیاء بودن علما تاکید کرد: علمایی که ما طرفداری میکنیم کسانی هستند که در روایات ویژگیهای آنان مشخص شده است لذا اگر عالمی از خودش حرفی بزند حرفش خریداری ندارد بلکه باید راوی احادیث اهل بیت(ع) باشد؛ عالم باید به دنبال قرآن و روایات باشد نه اینکه دنبال به کرسی نشاندن حرف خودش باشد.
سرتیتر اخبار مهم این حوزه:
برگزاری مراسم عزاداری فاطمیه دوم در دفتر آیتالله العظمی فاضل لنکرانی
برگزاری بیست و یکمین سالگرد ارتحال آیتالله سعادتپرور در قم
در بخش دانشگاه شاهد رویدادهای ذیل بودیم.
جایگاه زن در اسلام و چالش خشونت علیه زنان در جوامع غربی

زهرا انصاری؛ استاد دانشگاه آزاد اسلامی تهران شمال، چهارم آذرماه در نشست علمی «نگاه فقه اسلامی و حقوق ایران به خشونت علیه زنان» که از سوی دانشگاه امام صادق(ع) برگزار شد، به بررسی خشونت علیه زنان در فقه اسلامی و حقوق ایران پرداخت. او ابتدا انواع تعاریف خشونت را توضیح داد و تأکید کرد که خشونت علیه زنان در جهان، بهویژه در غرب، بسیار گسترده است؛ از جمله قاچاق زنان، بهرهکشی جنسی، تبعیض در کار، و خشونتهای خانگی.
انصاری نمونههایی از خشونت شدید در کشورهای غربی مانند بوسنی، ایتالیا، انگلیس، فرانسه و آمریکا ارائه داد و گفت که علیرغم ادعای دفاع از حقوق زن، این کشورها با آمارهای بالای تجاوز، قاچاق و خشونت مواجهاند؛ در حالی که هیچ کشور اسلامی در فهرست ۲۰ کشور دارای بالاترین خشونت علیه زنان نیست.
او توضیح داد که اسلام برای کاهش خشونت، بر محبت در خانواده تأکید دارد و طبق روایات، مرد حق کتکزدن همسر را ندارد و «ضرب» قرآنی نیز مربوط به شرایط بسیار خاص و بدون آسیب جسمی است. همچنین به دیدگاه رهبر انقلاب درباره مصادیق خشونت خصوصی و اجتماعی علیه زنان اشاره کرد؛ مانند ازدواج اجباری، تبعیض کاری، تحمیل نقشها، نبود امنیت محیطی، و تبدیل زن به ابزار لذتجویی.
به گفته انصاری، خشونت علیه زنان میتواند نرم (روحی و روانی) یا سخت (جسمی) باشد و عوامل آن شامل ضعف معنویت، فساد اخلاقی، فروپاشی خانواده، نگاه غلط به زن، تجملگرایی و خیانت است. او تأکید کرد که برای کاهش خشونت، باید عوامل آن شناسایی و اصلاح شوند.
نجفقلی حبیبی از «فلسفه اشراق» میگوید

سلسله نشستها و گفتارهایی در باب فلسفه اشراق با محوریت بازخوانی اثر شیخ شهابالدین سهروردی به همت استاد نجفقلی حبیبی از سوی مؤسسه مفتاحالحجب برگزار میشود. نخستین دوره از این طرح علمی با عنوان گفتار «حکمةالاشراق» در قالب چهار جلسه حضوری، از روز دوشنبه، ۱۰ آذرماه، با ارائه استاد نجفقلی حبیبی آغاز خواهد شد. این سلسله درسها با هدف بازشناسی بنیادهای فلسفی «اشراق» و تبیین پیوند عقل و شهود در سنت اسلامی طراحی شده است؛ شبکهای از گفتارهای تخصصی که سعی دارد مفهوم «نور»، «وجود مثالی» و «ادراک اشراقی» را از منظر اندیشه سهروردی بازتفسیر کند و بر تأثیر این فلسفه بر اندیشههای متأخر ایرانی و اسلامی تمرکز نماید.
نشستها به صورت حضوری در روزهای دوشنبه از ساعت ۱۳ تا ۱۵ برگزار خواهد شد و هزینه ثبتنام برای هر دوره ۲۸۰ هزار تومان تعیین شده است.همچنین، علاقهمندان به فهم و تأمل در فلسفه اشراق، میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر و نامنویسی از طریق شماره تماس ۰۹۹۱۸۱۹۶۰۵۱ اقدام کنند.
بازخوانی مفهوم «عشق» در قلمرو فلسفه، عرفان و هنر اسلامی

«مدرسه مجازی عشق» با رویکرد چندرشتهای دورهای علمی ـ معنوی را به بررسی مفهوم عشق در افق فلسفه، عرفان، اخلاق، روانشناسی و هنر اسلامی برگزار میکند.
اساتید نام آشنای این دوره و موضوع نشست هر یک عبارتند از: آرش آبائی(مفاهیم عشق در یهودیت)، محمدابراهیم باسط(عشق از نگاه شلایر ماخر)، انشاالله رحمتی(عشق در تفاسیر عرفانی)، رسول رسولیپور(رنجوری عشق)، امیرحسین ساکت(عشق و فلسفه یونان)، مهدی سپهری(عشق در عرفان عملی)، میثم سفید خوش(عشق از نگاه هگل)، محمدمهدی سیار(عشق در ادبیات معاص)، سیدحسن سیدعرب(عشق از نگاه سهروردی)، سیدعلی سیدیفر(عشق در علوم اجتماعی)، رامتین شهبازی(عشق در سینما)، داریووش عزیزیان(عشق از نگاه مسیحیت)، امیرعباس علیزمانی(عشق در اندیشه مولانا)، محمدکاظم فرقانی(عشق در نگاه حکمت متعالیه)، مهدی فلاح(آگاپه نزد فیلسوفان ژاپنی)، قاسم کاکایی(عشق در عربان نظری)، فرشاد محسنزاده(عشق از نگاه روانشناسی)، رضا محمدزاده(عشق در اندیشه ابن سینا)، مریم نصراصفهانی(بازسازی عشق در عصر اقتدار)، محمدامین هاشمی گلپایگانی(عشق از نگاه علوم شناختی) و حسین هوشنگ(عشق و فرهنگ) است.
علاقهمندان میتوانند جهت ثبتنام در این دوره، تا ۱۳ آذرماه اقدام کنند. همچنین تمامی کلاسها بهصورت مجازی و رایگان از ۱۵ آذر ماه برگزار خواهند شد.
فراخوان همایش علمی «اندیشه صلح در گفتمان انقلاب اسلامی؛ مبانی، ظرفیتها و چالشها»

همایش علمی «اندیشه صلح در گفتمان انقلاب اسلامی؛ مبانی، ظرفیتها و چالشها» به همت معاونت پژوهشی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی برگزار میشود.فراخوان همایش مزبور در چهار محور اصلی به شرح ذیل اعلام رسمی و عمومی شده است:
۱. «مبانی نظری صلح در گفتمان انقلاب اسلامی» که شامل موضوعاتی چون: مطالعه صلح در قرآن و سنت، واکاوی مفاهیم جهاد و دفاع، تبیین ارکان صلح، و مقایسه تطبیقی صلح عادلانه اسلامی با نظریههای دیگر و ... میشود.
۲. «ظرفیتها و تجلیهای عینی صلح» که به موضوعاتی چون: تحلیل گفتمان جهان عاری از خشونت، نقش دیپلماسی فرهنگی، ابتکارات جمهوری اسلامی ایران در عرصه صلحسازی و نقش سازمانهای مردمنهاد و... میپردازد.
۳. «جامعهشناسی صلح در ایران معاصر» که موضوعاتی چون: تحلیل گفتمان صلح در نهادهای اجتماعی و بررسی رابطه عدالت اجتماعی و صلح پایدار را شامل میشود.
۴. «چالشهای فراروی اندیشه صلح» که به موضوعاتی چون: بررسی چالشهای درونی و بیرونی از جمله نظام سلطه، تحریمهای ظالمانه، اسلامهراسی سیستماتیک و تحلیل شکاف ادراکی میپردازد. تاریخهای مهم این همایش به این شرح است: آغاز ثبتنام و ارسال مقالات ۱ آذر ۱۴۰۴ و آخرین مهلت ارسال مقالات ۲۵ اسفند ۱۴۰۴ است.
در بخش کتاب و مجلات در هفتهای که گذشت، آثار متفاوتی در حوزه فلسفه، تاریخ، کلام و عرفان اسلامی معرفی و گفتوگو درباره ابعاد کتابها با نویسندگان آثار انجام شد که در ادامه مرور میکنیم.
درسنامهای از زندگی حضرت زهرا(س) برای طلاب و پژوهشگران حوزه

یکی از کتب منتشر شده پیرامون شخصیت و سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(س)، کتاب «تاریخ و سیره حضرت زهرا(س)» نوشته حجتالاسلام و المسلمین محمدجواد یاوری؛ استاد حوزه و دانشگاه است؛ این کتاب از سوی انتشارات جامعهالزهرا(س) منتشر شده است.
حجتالاسلام و المسلمین محمدجواد یاوری در گفتوگو با ایکنا، گفت: در مورد تاریخ و سیره حضرت زهرا(س) کتب زیادی در دورههای گذشته، میانی و معاصر از سوی علمای شیعه و اهل سنت با رویکرد تاریخی و روایی نوشته شده است. مرحوم علامه مجلسی یکی از مجلدات خود را به حضرت زهرا(س) اختصاص داده و تلاش کرده است تا تمامی روایات مرتبط با آن حضرت را جمعآوری کند. اکثر کتب معاصری که نوشته میشود مبتنی بر همین نوشتههای علامه مجلسی است که دستهبندی و موضوعبندی شده است. بنده دنبال این بودم که ترسیم کاملی از زندگانی حضرت زهرا(س) ارائه کنم که ضمن داشتن یک الگوی مناسب برای جامعه شیعی امروز، به همه ابعاد زندگی امروز معاصر ما نیز توجه کرده باشد؛ لذا در دو محور تاریخ و سیره مطالب را تنظیم کردم تا جامع و کامل باشد و از طرفی ضمن الگو بودن بتواند به شبهات مردم نیز پاسخ دهد.
«هزارتوی باور»؛ کاوشی میان فلسفه و روانشناسی برای بازسازی نظام اندیشه و رفتار

«هزارتوی باور» نوشته مصطفی اعلایی اردکانی کتابی است با دغدغه فهم ریشهایِ یکی از بنیادیترین پدیدههای ذهن انسان یعنی باور.
نویسنده در این کتاب با ترکیب روشهای فلسفی و روانشناختی، سطوح مختلف باور را از کارکردهای ذهنی و شناختی تا تأثیرات اجتماعی و فرهنگی آن بررسی کرده است.
اعلایی اردکانی در این مجموعه با طرح پرسشهایی بنیادین همچون «باورها چگونه در ذهن شکل میگیرند؟»، «چه نیروهایی موجب پایداری یا تغییر آنها میشوند؟» و «چگونه میتوان از خلال اصلاح باورها دست به بازسازی رفتار و تصمیمهای انسان زد؟» تلاش کرده است تا پلی میان علوم شناختی، فلسفه ذهن و روانشناسی کاربردی برقرار کند.
او در کنار تحلیلهای نظری، راهکارهای عملی برای تغییر باورهای نادرست و ریشهدار ارائه داده است؛ از خودآگاهی و مراقبه ذهنی گرفته تا بازاندیشی در طرحوارههای فکری و تعاملات اجتماعی. بر این اساس، «هزارتوی باور» صرفاً اثری علمی نیست، بلکه در عین عمق نظری، سویهای راهبردی در جهت رشد فردی و تحول فرهنگی دارد.
کتاب «مباحثاتی در تفسیرپژوهی معاصر»؛ گفتوگویی تازه میان سنت و علوم نوین منتشر شد

کتاب «مباحثاتی در تفسیرپژوهی معاصر» نوشته زهرا اخوان صراف که بهتازگی از انتشارات کرگدن منتشر شده، با رویکردی تحلیلی و نقادانه به بررسی مبانی نظری، روشهای معناشناختی و دلالتشناختی و نظریههای هرمنوتیکی در تفسیر قرآن میپردازد.
نویسنده در این اثر تلاش میکند نسبت میان متن، مؤلف، مفسر و مخاطب را از زاویهای تازه تحلیل کند و امکان فهمی چندلایه و چندمعنایی از متن مقدس را مطرح سازد.
در فصلهای کتاب، از تأثیر مطالعات زبانشناسی، معناشناسی و تحلیل گفتمان بر تفسیر سخن رفته و چالشهای تعامل میان سنت تفسیری و پرسشهای معاصر روشن شده است.
این اثر همچنین بر ضرورت گفتوگو میان سنت دینی و علوم انسانی جدید تأکید دارد؛ زیرا تنها از رهگذر این گفتوگو میتوان به بازخوانی خلاقانه و روزآمد از میراث تفسیری دست یافت.
«مباحثاتی در تفسیرپژوهی معاصر» منبعی کارساز برای پژوهشگران علوم انسانی، مطالعات قرآنی و هرمنوتیک بهشمار میآید و چشماندازی تازه برای فهم تعامل معنا در جهان امروز فراهم میآورد.
در بخش اندیشه به مناسبت روز جهانی فلسفه شاهد نشستهایی چون: فلسفه و زندگی، نشست فهم در علوم انسانی، نشست ابعاد حکمت عملی نزد فلیسوفان مسلمان و نشست خردورزی؛ رسالت جاودان فلسفه در حیات بشری بودیم.
چگونه فلسفه میتواند راهنمای زندگی باشد

نشست «فلسفه و زندگی» با حضور استادان فلسفه برگزار شد و هادی وکیلی در سخنرانی خود به رابطهٔ فلسفه و زندگی از زاویهای عملی و اگزیستانسیالیستی پرداخت. او تأکید کرد که زندگی ظرف فلسفه است و پیش از سنجش نسبت این دو باید معنای آنها را دوباره فهمید.
وکیلی فلسفه را راهنمای «زندگی خوب» دانست و آن را در پاسخ به سه پرسش اصلی خلاصه کرد: معنای زندگی چیست؟ چگونه باید اخلاقی زیست؟ و ماهیت وجود انسان چیست؟ به گفتهٔ او، فیلسوف میتواند معنا را کشف یا خلق کند یا صرفاً ناظر باشد. او به آرای سارتر درباره آزادی و معناسازی و دیدگاه فرانکل درباره یافتن چرایی زندگی اشاره کرد.
در بخش اخلاق، وکیلی با اشاره به مکاتب مختلف، فلسفه را تقویتکننده توان انتخاب اخلاقی انسان دانست. او مسئله وجودی «بودن یا نبودن» را صرفاً معطوف به خودکشی ندانست، بلکه مربوط به نوع مواجهه فعال یا منفعل انسان با زندگی معرفی کرد.
در پایان تأکید کرد که راه رهایی از گرفتار شدن در زندگیِ بیمعنا، توجه به خویشتن و حرکت در مسیر معنا و اخلاق است؛ جایی که آزادی، مسئولیت و اضطراب وجودی آشکار میشوند.
فلسفه، بازآفرینی فرهنگ و زبان هم سخنی با جهان امروز

طاهره کمالیزاده عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و مطالعات فرهنگی در نشست «فلسفه و زندگی» که به مناسبت روز جهانی فلسفه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، با اشاره به بحران بیکاری و بهرهوری پایین فارغالتحصیلان فلسفه گفت: علوم انسانی و فلسفه رشتههایی هویتساز و تمدنسازند، اما آموزش ما به نحوی بوده که دانشآموختگان این حوزه برای حضور فعال و اثرگذار در جامعه مهارت لازم را کسب نکردهاند؛ فلسفه هنوز در زندگی ایرانیان نهادینه نشده است.
کمالیزاده با اشاره به اینکه فلسفه صرفاً یک رشته دانشگاهی نیست، بلکه سرمایهای معنوی برای تکامل فرد و جامعه است، گفت: در این نشست، موضوع سخنرانی خود را «مهارت کارآفرینی در حوزه علوم انسانی بهویژه رشته فلسفه» انتخاب کردم و با ارجاع به آثار پژوهشی پیشین خود، به بررسی مواجهه تاریخی فلسفه اسلامی با فلسفه غرب پرداختم؛ مواجههای که در برهههای حساس تاریخ معاصر ـ بهویژه در عصر قاجار ـ آغاز شده، اما هرگز به گفتوگویی مستمر و نهادینه منجر نشد.
کمالیزاده با نقد وضعیت دانشگاهها، یادآور شد: در جهان، بیش از یک قرن است که دانشگاههای «نسل سوم» با رویکرد مهارتمحور فعالیت میکنند، اما دانشگاههای ایران ـ از سال تأسیس رسمی در ۱۳۱۲ تاکنون ـ همچنان آموزشمحور مانده و حتی به مرحله پژوهشمحوری نیز نرسیدهاند. این وضعیت موجب شده فلسفه در فرهنگ روزمره و حیات اجتماعی ما جایگاه عمیق و پایدار پیدا نکند.
آرامش خردمندانه در پرتو فلسفه زندگی

محمدامین شاهجویی، استاد و پژوهشگر فلسفه در نشست «فلسفه و زندگی»، که به مناسبت روز جهانی فلسفه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، گفت: تأمل بر جایگاه فلسفه در کاربستهای زیست انسانی، بحث خود را با پرسشی بنیادین آغاز میکند: «از زندگی چه میخواهیم؟»
وی در ادامه تصریح کرد: این پرسش، کلیترین سؤال انسانی است و فرهنگ عمومی ما کمتر مجال اندیشیدن بدان را فراهم کرده است، زیرا جامعه معاصر، بیشتر سرگرمی فراهم میکند تا تفکر؛ در نتیجه بسیاری از انسانها هرگز درنگی جدی نکردهاند تا از خود بپرسند هدف اصلیشان از زندگی چیست.
شاهجویی افزود: داشتن «هدف اصلی در زندگی» نخستین جزء از فلسفه زندگی است؛ زیرا بدون چنین هدفی، هیچ نظام منسجم فکری برای زیستن شکل نمیگیرد و اگر فلسفه زندگی نداشته باشیم، خطر آن وجود دارد که عمر را صرف اموری کمارزش کنیم و از جستوجوی آنچه واقعاً ارزشمند است بازما نیمایی کنیم.

نشست روز جهانی فلسفه در دانشگاه بینالمللی مذاهب اسلامی با سخنرانی منوچهر صانعی درهبیدی استاد و پژوهشگر فلسفه و همچنین رونمایی از کتاب «تاریخ فلسفه» اثر خولیان ماریاس و ترجمه سیدمحمدتقی شاکری عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی ادیان مذاهب اسلامی برگزار شد.
منوچهر صانعی درهبیدی، استاد فلسفه و مترجم آثار فلسفی، در سخنرانی خود با عمقی فلسفی و روایی دقیق کوشید نشان دهد که در علم طبیعی ما با واقعیتهای بیرونی روبرو هستیم، اما در علم انسانی، خودِ ما موضوع شناخت میشویم. او ذهن مخاطب را از دایره دانستن به گستره فهم رهنمون کرد؛ فهمی که نه در آزمایشگاه، بلکه در میان عواطف، تجربههای زیسته و تاریخ انسانی رخ میدهد.
این گفتار، از افلاطون تا دیلتای، از منطق ارسطویی تا هرمنوتیک، سیر تاریخی و فلسفی «فهم» را دنبال کرد تا به مخاطب یادآوری کند که علوم انسانی نه صرفاً مجموعهای از دانشها، بلکه آیینهای است که انسان در آن خود را میبیند، میپرسد و میفهمد.
وی تفاوت معرفت در دو قلمرو طبیعی و انسانی را چنین توضیح داد و گفت: در علوم طبیعی، انسان دانایی میجوید اما فهم نمییابد؛ در علوم انسانی، انسان میفهمد، زیرا با رفتار و عواطف انسانی طرف است، نه با پدیدههای بیرونی.
دوران بینیازی از خرد دوران عجیبی است

همزمان با ایام روز جهانی فلسفه، مرکز نشر دانشگاهی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، نشست تخصصی با عنوان «خردورزی؛ رسالت جاودان فلسفه در حیات بشری» را چهارم آذرماه با حضور و سخنانی از اساتید نامی فلسفه برگزار کرد. رضا داوری اردکانی، غلامرضا اعوانی، نجفقلی حبیبی و نصر الله پور جوادی از سخنران این نشست بودند.
رضا داوری اردکانی استاد فلسفه و رئیس سابق فرهنگستان علوم ایران یکی از سخنرانان این نشست علمی بود که با پیامی مبسوط درباره «اکنون و فلسفه» نکاتی قابل تأمل را به جامعه ایرانی یادآور شد.
ما وارث فلسفه دوره اسلامی هستیم و کم و بیش با فلسفه اروپایی هم آشنا شدهایم، اما روزگارمان میل و رغبتی به فلسفه ندارد و گردش امور چنان است که حتی به خرد و دانایی نیز احساس نیاز نمیشود.
دوران بینیازی از خرد دوران عجیبی است. این دوران هرچه باشد مجال مناسبی برای روکردن به فلسفه نیست. هرچند که وقتی این احساس به نهایت شدت برسد میتوان به روشن شدن چراغی امید بست که به ظلمت شب تاریک پایان دهد و نگذارد که جانها به ستوه آید؛ ولی چنین حادثهای کمتر پیش میآید و اگر پیش آید شاید با آن عهد و دوران دیگری آغاز شود.
فراموشی حکمت ایرانی و استقبال از غرب زدگی

استاد غلامرضا اعوانی در پیامی به مناسبت روز جهانی فلسفه گفت: ایران نهتنها در جهان اسلام بلکه در کل جهان در فلسفه بینظیر است. کتابهای تاریخ فلسفه امروز در جهان فصلهایی درباره ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا دارند اما متأسفانه بزرگان ما به این موقعیت توجه شایسته ندارند. در هیچ کشور اسلامی حکمت مستمر وجود ندارد. فلسفه و حکمت در ایران هزار و سیصد سال سابقه زنده دارد؛ منظور ایران فرهنگی است؛ از خراسان و اصفهان تا تبریز، مراغه، شیراز و تهران که شهر حصار حکیمان است.
در هیچ جای دنیا دغدغه تدریس حکمت وجود نداشته است جز ایران، به همین خاطر باید گفت که ضعف فلسفه، ضعف خود فرهنگ ایرانی است؛ زیرا روح فرهنگ ایران حکمتی است که اگر برداشته شود، جای آن غربزدگی مینشیند.
رنج ابن سینا برای کاهش رنج بشر

استاد نجفقلی حبیبی اولین مصحح انتقادی «قانون» با ابراز تأسف از بیتوجهی به «قانون» در دانشگاههای ایران گفت: امروز باید در دانشکدههای طب سنتی، سواد خواندن «قانون» پیدا شود. اکنون در تعداد بسیاری از دانشگاههای ما در تهران، مشهد، قم، اصفهان، شیراز، کرمان، تبریز و ... رشته طب سنتی وجود دارد، این همه دانشجو تربیت میشوند ولی متأسفانه باید گفت خواندن چند خط از «قانون» برایشان ساده نیست، در حالی که این وضعیت در دنیا بسیار متفاوت از ایران است و این غم است!
میراث تفکر ایرانی؛ فلسفهای از جنس عشق و وحدت

استاد نصرالله پور جوادی بنیانگذار مرکز نشر دانشگاهی، با اشاره به نقش فلسفه در شکلگیری مرکز نشر دانشگاهی و اهمیت بازخوانی میراث فلسفه ایرانی، گفت: ما باید به فلسفه ایرانی توجه کنیم، چرا که فلسفهای است که از درون فرهنگ ما برخاسته، نه از بیرون و تا وقتی آن را نشناسیم، خود را درست نمیشناسیم.
ما باید فلسفه ایرانی را بشناسیم؛ نه به عنوان نوعی میهندوستی، بلکه برای خود فلسفه، برای شناخت اندیشه، برای درک زیبایی و نیکی که در فرهنگ خودمان نهفته است.
وی افزود: خیلیها میگویند ایران فلسفه نداشته و من فقط از ایشان این سؤال را دارم که آیا کتاب «دینکرد سوم» را دیدهاید؟ اگر دیده باشید، محال است بگویید ایران فلسفه نداشته است.
پورجوادی با تأکید بر ضرورت بازگشت به میراث تفکر ایرانیِ گفت: ما باید به جای آنکه همیشه بپرسیم یونانیها چه گفتند، غربیها چه گفتند، به خودمان بنگریم؛ به فلسفهای که در عرفان، اشراق، هنر و زیبایی ما جاری است. ایرانیان آفرینش را تجلی حسن میدیدند و این نگرش، فلسفه است؛ فلسفهای از عشق، از تجلی، از نیکی و از وحدت.

مدرسه علوم انسانی «لُباب» به مناسبت روز جهانی فلسفه و بزرگداشت حکیم فارابی با همکاری «جهاددانشگاهی» و «نشر فلات»، نشست علمی «حکمت عملی و فیلسوفان مسلمان» را با حضور جمعی از اساتید اهل اندیشه و خرد در خبرگزاری ایکنا برگزار کرد.
در این نشست منوچهر صدوقی سها، انشاءالله رحمتی، مهدی فدایی مهربانی و حامد علیاکبرزاده حضور داشته و همچنین دبیری علمی این نشست را محمد حسین مطهری بر عهده داشت.
محور فلسفی نشست در این باره بود که آیا ساحت حکمت عملی در فلسفه اسلامی محدودتر از حکمت نظری است؟ در این داوری، گمانهای گوناگون وجود داشت که به آن پرداخته شد: برخی ریشه این ضعف را در خود فلسفه اسلامی و نزد فیلسوفان مسلمان میبینند، برخی در علل بیرونی و فرهنگی ـ اجتماعی و سیاسی. گروهی دیگر این داوری را اساساً نادرست میدانند و معتقدند حکمت عملی در فلسفه ما غنی و ریشهدار است.
حامد علیاکبرزاده در تبیین خود از فارابی، از پرسش آغاز کرد که آیا حکمت عملی در اندیشه فیلسوف بزرگ اسلامی به «امر دینی» فروکاسته شده یا در کلیت فلسفه جای دارد و وحی را به گونهای عقلانی بازتفسیر میکند؟ او نشان داد که در درون دستگاه فارابی، نه حذف عقل دیده میشود و نه حذف دین، بلکه پیوندی استوار میان عقل، اراده و سعادت برقرار میگردد؛ پیوندی که سراسر بر برهان، نه بر تقلید استوار است.
انشاءالله رحمتی، پژوهشگر و مترجم فلسفه و عرفان گفت: بنیاد اختلاف در نظامهای اخلاقی، تصویر ما از انسان است. در فلسفه اسلامی، انسان به معنای «نوع منطقی» نیست، بلکه هر فرد انسانی جهانی قائم به خود دارد و در مراتب معنوی، به یک معنا «نوع منحصر به فرد» است. آرای شیخ اشراق و مولوی نشان داده که حیات اخلاقی انسان جز در پیوند با عقل قدسی و اولیای الهی تحقق پیدا نمیکند.
وی سپس توضیح داد: ما در فلسفه اخلاق با مفهومی کلی از انسان مواجهیم؛ همانگونه که ارسطو انسان را حیوان ناطق دانست، اما این تعریف یک مفهوم منطقی است، مفهومی که در ذهن ما وجود دارد. اگر چنین مفهومی را بپذیریم، آنگاه انسانها افرادِ آن کلی خواهند بود و اخلاق نیز تنها میان این افراد معنا پیدا میکند.
منوچهر صدوقیسها، محقق برجسته فلسفه اسلامی سخنانی به نقد لایههای مغفول در تلقی فیلسوفان مسلمان از حکمت عملی اختصاص داد و گفت: بخش مغفول فلسفه اسلامی همان جنبه کوشش انسانی و ضامن اجرایی عمل اخلاقی است و متأسفانه تلقی عمومی از فلسفه عملی تا حد درس، دانشگاه و مباحث نظری تقلیل یافته، در حالی که فلسفه عملی باید در متن عمل ایمانی، اجتماعی و تربیتی تحقق یابد. نماز و روزه و سلوک عملی، نه واجب عبادی صرف، بلکه تجسد عینی حکمت عملیاند، زیرا همان ضامن اجرای اخلاق در حیات انسان هستند.وی در ادامه گفت: تمام تلاش فلسفه در جهان اسلام باید این باشد که انسان را در مقام عمل ببیند، نه در مقام نظری. تقسیم مشهور میان فلسفه نظری و فلسفه عملی بر پایه مرز میان موجوداتی است که در اختیار انساناند و موجوداتی که در اختیار او نیستند؛ اما باید دید آیا این تقسیم، خود از مبنای درستی برخوردار است یا نه.
مهدی فدایی مهربانی، استاد و پژوهشگر فلسفه، در ادامه این نشست تأکید کرد که وجود اجتماعیِ حکمت عملی همان بُعدِ فراموششده فلسفه اسلامی است؛ زیرا فلسفه، اگر به اخلاق و زیست روزمره مردم نرسد، از معنا تهی میشود.
فدایی مهربانی سخنان خود را با این نکته آغاز کرد که در تقسیمبندی کلاسیک حکمت، «حکمت عملی» همواره بهعنوان بخشی از فلسفه مطرح بوده اما در واقعیت اجتماعی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
وی در ادامه گفت: اگر از منظر فلسفی و عرفانی نگاه کنیم، میبینیم فلسفه طبیعتگرا است؛ پس از آن، اخلاق و در نهایت رفتار عملی یا جوانمردی در اخلاق قرار میگیرد و اینجاست که اخلاق فتوت، دانش آغازینِ حکمت عملی است.
وی خاطرنشان کرد: در نامههای اخلاقی و متون فتوتنامهها، ردی از مدینه آرمانی فارابی دیده میشود؛ اما برخلاف ساختار مجرد مدینه فاضله، در فتوتنامهها مدینه عملی برای مردم و اصناف وجود دارد.
همچنین به مناسبت روز حکمت و فلسفه، گفتوگوهای اختصاصی ایکنا با صاحبان خرد و اندیشه را در ادامه ببینید:
معنای زندگی؛ پرسش بی پاسخ مسافران جهان جدید

سید محمدرضا بهشتی در گفتوگو با ایکنا، به مناسبت روز جهانی فلسفه، با اشاره به پیامدهای علم و تکنیک در زندگی انسان معاصر گفت: آنچه قرار بود با علم و تکنولوژی مایه رفاه و سعادت بشر شود، امروز خود به تهدیدی برای زیستمحیط و حیات انسانی بدل شده است. وی با یادآوری تجربه تاریخی شکلگیری «کلوب رم» در دهه ۱۹۷۰ و هشدارهای ناشی از آن درباره آینده زمین، تأکید کرد که انسان مدرن بار دیگر با حیرت درمییابد مسیر فعالیتهای علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامیاش به کجا انجامیده است.بهشتی افزود: سامانهایی که در دهههای گذشته برای زیست جمعی بشر شکل گرفته بود، اکنون فرو ریخته یا در حال بازتعریفاند و ما در دورهای از آشفتگی و گذار به سر میبریم که تصویر آینده در آن روشن نیست. در این وضعیت، پرسشهای جدی و بنیادینی در سطح اجتماعی، اقتصادی و علمی پدید آمده است: بشر معاصر در نهایت به کدام سو حرکت میکند؟

حکمتالله ملاصالحی، پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت امنای بنیاد ایران شناسی، در سخنی با محور «دهریگری و دهرزدگی انسان معاصر» به تحلیل یکی از عمیقترین بحرانهای انسان در دوران مدرن پرداخت؛ بحرانی که در آن، انسان فرهنگی و تاریخی از «انسان وجودی» خود گسسته و در گرداب ابژکتیوسازیِ عقلانیت جدید غرق شده است.
ملاصالحی با ترسیم سیر تاریخی گونه انسان «خردمند»، یادآور شد که بقاء ما بر کمربند نازک جغرافیای زمین با عبور از چالشهای مرگبار طبیعی و تاریخی ممکن شده است اما، به تعبیر او، همین موجودی که از فراز «قلمرو طبیعت» به «جغرافیای فرهنگ» قدم نهاد، در فرآیند تاریخِ نو، بار دیگر در خطر انقراضی دوباره گرفتار آمده است؛ این بار نه زیستی، بلکه وجودی.
هنرمند دهر زده و دهریمشرب روزگار ما از بیرون و در بیرون چیزها را میآموزد و با ذهن و فکر و عقل و هوش و فهم و وهمی تلنبار شده از آموختهها و دستی گشاده و دامنی پر از مواد و ابزارها و علوم و فناوریهای پیچیده، پدیدآورنده خلاق آثاریست که تصویرهای تکهتکه شده را نوآورانه کنار هم چیده است تجربههای زیسته درهموبرهم و آشفته و آشوبناک و ذهن بیمار و روانشناسی و رفتارهای پریشانش را در برابر ما به تماشا میگذارد. تصویرهایی که بازنمایی و بیان و روایت هنرمندانه از فشار سنگین و زمخت و ملالانگیز سرگشتگی و از خویش بیگانگی موجودیت و فردانیت انسان له و لتوپار شده زمانهای است که چونان شئ در میان دیگر اشیاء فروغلتیده است و مصرف کننده منفعل انواع و اطوار فرآوردههای رنگارنگ و لوکس و ماهرانه بستهبندی و بزککاری شدهای است که دستاورد عقل و هوش و هنر و هنرمندی اوست.
فلسفه ایرانی در دو راهی سنت و مدرنیته

محمد فنائی اشکوری، از صاحبنظران در فلسفه اسلامی، اخلاق و فلسفه دین، در گفتوگویی مفصل، چشماندازی روشن و در عینحال نقادانه از وضعیت فلسفه در ایران معاصر ترسیم میکند. او از گسستهای ناپیدا در سنت فلسفی ایران سخن میگوید، از شکاف میان «آموزش فلسفه» و «تفکر فلسفی» و از اینکه چگونه فلسفه، از ساحت نخبگان باید به زیست عمومی جامعه بازگردد.
در تحلیل او، بحران فلسفی جهان معاصر بیش از آنکه نظری باشد، بحران در خودِ اندیشیدن است. از نگاه اشکوری، فلسفه ایرانی در نقطه تلاقی دو میراث ایستاده است: حکمت اسلامیِ درونزای سنت و فلسفه مدرنِ وارداتی غرب. نسبت این دو هنوز به طور روشن تعیین نشده است. او بر آن است که بدون گفتوگوی انتقادی و فهم عمیق متقابل، نه سنت میبالد و نه مدرنیته درست درک میشود.
فنائی با نگاهی دردمندانه به آموزش فلسفه در دانشگاههای کشور، بر لزوم عبور از «آموزش حافظهمحور» به «تفکر انتقادی و مسئلهمحور» تأکید میکند و معتقد است تا زمانی که فلسفه در مدرسه و دانشگاه صرفاً به بازگویی آراء افلاطون، ارسطو یا ملاصدرا فروکاسته شود، نه تفکر نو پدید میآید و نه فیلسوف جدید. او فلسفه را نه «درس»، بلکه «تمرینِ اندیشیدن» میداند و میگوید: «فلسفه اگر به زندگی نیاید، از جوهر خود تهی میشود؛ باید آن را از عرش به فرش آورد تا در میان مردم تنفس کند».
اشکوری در پایان گفتوگو از مسئولیت نسل جدید فیلسوفان سخن میگوید؛ نسلی که باید هم ریشه در خاک حکمت ایرانی ـ اسلامی داشته باشد و هم چشم به افقهای نوین عقلانیت انسانی بدوزد.
از شرق خاموش تا گفتوگوی سنتهای فکری

روز جهانی فلسفه فرصتی است برای بازاندیشی در مسیرهای تاریخی و معرفتی که اندیشه بشر در جستوجوی حقیقت پیموده است؛ راهی که از یونان تا هند، از چین تا ایران امتداد یافته و در هر منزل آن، صورتی نو از تفکر و شهود پدیدار شده است.
در این میان، فلسفه تطبیقی بهمثابه یکی از شاخههای جوان و در عین حال بنیادین فلسفه معاصر، تلاشی است برای برقراری گفتوگویی اصیل میان این سنتهای فکری؛ گفتوگویی که نه بر محور مشابهتهای سطحی، بلکه بر بنیان حضور معنوی و شهود حقیقت در هر فرهنگ بنا میشود.
زهرا حاجی شاهکرم پژوهشگر فلسفه و نویسنده کتاب «فلسفه تطبیقی»، در یادداشت اختصاصی، با نگاهی تحلیلی به تکوین فلسفه تطبیقی در اندیشه پل ماسون - اورسل و نقدهای بنیادین هانری کربن بر آن، کوشیده تا خلأ معرفتشناختی و روششناسی این جریان را در نسبت با حکمت اسلامی و فلسفه ایرانی آشکار سازد.
این تحلیل، از خلال سیر تاریخی شرقشناسی اروپایی تا بازخوانی جایگاه متفکران مسلمان چون فارابی و ابن سینا، تصویری عمیق از مسیر تعالی فلسفه تطبیقی عرضه میدارد؛ مسیری که از قیاسهای پوزیتیویستی اورسل به سوی افق معنوی و پدیدارشناختی کربن گذر میکند و در نهایت، باز به سرچشمههای حکمت مشرقی باز میگردد.
پروند فاطمیه با عنوان(راز خدا) بخشی از رخدادهای تولیدی و پوششی این هفته سرویس اندیشه به شمار میآید.
مبارزه حضرت زهرا(س) در دفاع از ولایت

در ادامه سلسله گفتارهای معرفتی به مناسبت ایام فاطمیه، سرویس اندیشه ایکنا اینبار پای سخنان حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین حسینی قمی نشسته است. ایشان با بازخوانی این سلسله مبارزات، تأکید میکند که هر حرکت حضرت زهرا(س) — از گریههای علنی و خطبههای تند تا مخفی ماندن قبر شریفشان — یک «کنش اعتراضی» سنجیده علیه غصب خلافت و تلاش برای محو نام و یاد اهل بیت(ع) بوده است.
وی در ادامه به تببین مبارزات حضرت فاطمه زهرا(س) در ده محور پرداخت: از همراهی با امیرمؤمنان(ع) در امتناع از بیعت آغاز شد و با پیگیری حق غصبشده ولایت از منازل مهاجرین و انصار ادامه یافت. اوج این حرکت در خطبه تاریخی مسجدالنبی تجلی یافت و پس از آن، خطبهای در خانه با زنان مهاجر و انصار ایراد کردند. حضرت(س) سپس با تحریم حاکمان غاصب، گریههای اعتراضی در بیتالاحزان و کنار قبر حمزه، و در نهایت با دفن شبانه برای جلوگیری از نماز خلیفه بر پیکرشان، مسیر اعتراض خود را تداوم بخشیدند. پنهان بودن قبر شریف حضرت(س)، واپسین نماد ماندگار این مبارزه است که تا امروز نشانه مظلومیت و مقاومت آن بانوی بزرگوار مانده است.

آیت الله کریمی جهرمی استاد درس خارج از فقه در گفت وگو با ایکنا به مناسب شهادت حضرت زهرا(س) بیان کردند که حضرت در سیره خویش، مهر را از حد عاطفه به مرتبه وظیفه رساند. عشق او به علی(ع) نه احساس، که ایمان بود؛ نه فقط وفاداری خانوادگی، که تجلی ولایت در زیست روزمره. از دفاع شجاعانه در مسجد تا شبگردی با پهلوی شکسته در میان مهاجران، از اشک در محراب نیمهشب تا دعا برای دیگران—«الجار ثم الدار»—همه نشانه است از آنکه محبت نزد فاطمه(س) مساوی است با مسئولیت. اشفاق او نسبت به امت، همان روح عدالتِ رحمت است که در قرآن میدرخشد؛ «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ، وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ»فاطمه(س) این آیه را نه تلاوت، که زندگی کرد. در لحظات پایانی عمر نیز، در اندیشه یتیمان و دختر ابوذر غفاری بود؛ گویی دل فاطمه، صندوق همه دردهای جهان است. و اینچنین، او شهیده راه علی(ع) شد، اما شهیده انسان نیز؛ بانویی که از محراب دعا، تا درِ خانه فقیر، تا میدان دفاع از حق، همه را با مهر و ایثار پیمود. درسی که از او میگیریم، همان است که ملاک ایمان و انسانیت است: محبت، اگر در خدمت حق و خلق نباشد، هنوز محبت نیست.
بازخوانی مبارزه روشنگرانه صدیقه طاهره(س)

به مناسبت ایام فاطمیه، سرویس اندیشه ایکنا پای سخنان حجتالاسلام والمسلمین عباس مفید، استاد حوزه و دانشگاه نشست. او سخنان خود را در این باره آغاز کرد که چرا امروز جامعه اسلامی تکهتکه شده است؟ چرا این اندازه پراکندگی، اختلاف و تشتت در میان مسلمانان دیده میشود؟ او بر این باور بود که برای پاسخ به این پرسش، باید به ریشهها بازگردیم و بنگریم که از آغاز اسلام چه رویدادی رخ داد و چه کسانی مسیر اسلام را از مسیر حقیقیاش منحرف کردند. مشروح بیان ایشان در ادامه آمده است: در فرهنگ شیعه، امام معصوم(ع) راهنمای انسانها در مسیر بندگی و هدایت است. حضرت فاطمه زهرا(س) در برابر انحرافهای سیاسی و اجتماعی پس از رحلت پیامبر(ص) ایستادند تا جامعه را دوباره به مسیر حق و امامت برگردانند. نخست، هدف ایشان معرفی امام برحق و بازگرداندن ولایت و رهبری به جایگاه الهی خود بود. هنگامی که این هدف تحقق نیافت، حضرتمأموریتی دوم را دنبال کردند: جلوگیری از حاکمیت افراد نالایق و غیر امام بر امت اسلامی، بر پایهی آیهی «لاینال عهدی الظالمین» و چون این هدف نیز ممکن نشد، راه سوم را برگزیدند: رسواسازی مدعیان دروغین امامت، تا حقیقت حق و باطل در تاریخ روشن بماند. در همهی این مراحل، شخصیت معنوی و الهی حضرت زهرا(س) – آنگونه که پیامبر(ص) او را معرفی کرده بود – تجلی یافت و ایشان اسلام راستینِ علوی را از اسلام تحریفشده جدا ساختند.
چرا فاطمیه باید مسئلهمحور باشد

حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به مجالس سوگواری ایام فاطمیه پرداخت و تأکید کرد: آنچه گمشده مجالس فاطمیه در کشور است پاسخ به مسائل فکری و ذهنی مورد نیاز مخاطبان امروزی است. وی در یادداشتی با عنوان «از مظلومیت تاریخی تا مظلومیت امروز؛ چرا فاطمیه باید مسئلهمحور باشد» تأکید میکند که فلسفه حقیقی مجالس فاطمیه، پاسخ دادن به مسائل فکری، اجتماعی و اخلاقی مخاطبان امروزی است نه صرفاً تکرار مصائب تاریخی. او معتقد است که این مجالس باید در پرتو سیره و سخنان حضرت فاطمهزهرا(س)، به حل مشکلات نسل جوان، دغدغههای اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بپردازند؛ زیرا اگر محتوای مجالس تنها بر گریه و عاطفه متوقف شود و نتواند به پرسشهای زمانه پاسخ دهد، مخاطب خود را از دست خواهد داد و این خود، مظلومیتی مضاعف بر اهل بیت(ع) خواهد بود.
وی در ادامه با اشاره به یکی از معضلات امروز یعنی سوءاستفاده فرزندان مسئولان از موقعیت پدرانشان، نمونهای از الگوی رفتار فاطمی را ارائه میدهد: حضرت فاطمه(س) در نهایت سادهزیستی زیست و پیامبر(ص) نیز هرگز برای او امتیاز ویژه قائل نشد؛ زیرا معیار، عدالت و معنویت بود نه نسبت خانوادگی. بر همین اساس، عابدی تأکید میکند که بازنمایی درست این آموزه در مجالس فاطمی میتواند جامعه را به سوی مطالبهگری، حساسیت نسبت به منکرات واقعی و جلوگیری از تجملگرایی در میان صاحبان قدرت سوق دهد و مجالس فاطمیه را از شکل احساسی صرف، به کانونی برای اصلاح اجتماعی و تربیت اخلاقی تبدیل کند.
غفلت از شخصیت تمدنی حضرت زهرا(س) در نظام دینی و فرهنگی معاصر

سیدعلیرضا عالمی، عضو شورای علمی گروه مطالعات پیشرفت و تمدنِ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در نشست «حضرت فاطمه(س) و تمدناندیشی» تأکید کرد که جامعه علمی و دینی ما هنوز نتوانسته است بعد تمدنی شخصیت حضرت زهرا(س) را آنگونه که شایسته است، درک و بازنمایی کند. به باور او، تمرکز صرف بر جنبههای تاریخی یا صرفاً قدسی آن حضرت، ما را از فهم جایگاه تمدنی و نقش هستیشناختی ایشان در منظومه آفرینش بازداشته است. عالمی با اشاره به اینکه فهم معاصر ما از تمدن دچار اختلال شده، ریشه این ضعف را در فاصله گرفتن از قرآن به عنوان مرامنامه تمدنی امت اسلامی دانست و تصریح کرد که فقداننگاه تمدنی موجب پراکندگی امت و زوال مرجعیت اسلامی در برابر تمدن غرب شده است. او با تعریف تفاوت شخصیتهای تاریخی و تمدنی گفت: شخصیتهای تمدنی، فراتر از قوم، زمان و مرز میاندیشند و حضرت زهرا(س) در همین تراز باید شناخته شود.
وی با انتقاد از تقلیل شخصیت حضرت به ابزاری برای مباحث سیاسی یا فرهنگی جزئی مانند مسئله حجاب، تأکید کرد که حضرت فاطمه(س) تنها الگوی زنان نیستند، بلکه شاخصی برای تمام بشریت و روح تمدن اسلامیاند. عالمی افزود که صرف عزاداری برای آن حضرت، بدون شناخت جایگاه تمدنی و نقشآفرینی ایشان، کافی نیست؛ بلکه باید ساحت معرفتی و هویتبخشی فاطمی در زیست فردی و اجتماعی مسلمین جاری شود. او پرسید: «چقدر تفکر فاطمی در سیاست، فرهنگ، اقتصاد و معرفت ما جریان دارد؟» و هشدار داد که محصور کردن حضرت در مجالس سوگواری، به معنای بیتوجهی به حضور فکری و تمدنی او در ساختار حیات اجتماعی است. در پایان، با استناد به خطبه فدکیه، یادآور شد که باید این میراث را از منظر دلالات تمدنی بازخوانی کرد، چرا که در آن روش اندیشه و عمل تمدنی نهفته است.
خانه وحی در محاصره تاریخ و روایتها

محمد صفری، مترجم و پژوهشگر آثار «الهجوم علی بیت فاطمه(س)» و «مقتل فاطمیه»، در گفتوگویی با خبرگزاری ایکنا، از تلاشهای علمی برای بازخوانی واقعه هجوم به خانه حضرت زهرا(س) سخن گفت؛ واقعهای که آن را بزرگترین سانسور تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر(ص) دانست. او با اشاره به موج جدید شبهات و تحریفها از سوی برخی نویسندگان اهل سنت و حتی شماری از علمای شیعه، تأکید کرد که هدف از نگارش این آثار، دفاع مستند از حقیقت تاریخی و پاسخ علمی به شبهات بوده است.
صفری در توضیح روند پژوهشی گفت این تحقیقات بر دو محور استوار بوده: نخست رد شبهات بهصورت استدلالی و رجالی در کتاب «مقتل فاطمیه»، و دوم نقل مستند روایتهای شیعه و سنی در کتاب «الهجوم علی بیت فاطمه(س)»، که با بررسی ۲۴۷ منبع تاریخی تنظیم شده است. او علاوه بر روشنسازی اصالت منابع، به تحلیل ابعاد فقهی و اخلاقی این واقعه پرداخت و تأکید کرد که حتی تهدید خانه وحی نیز از منظر شریعت، جنایتی سنگین است، چه رسد به اینکه آن تهدید به سقط و آزار فاطمه(س) انجامیده باشد.
وی هشدار داد که امروز برخی از جریانهای فکری، به جای انکار اصل ماجرا، درصدد توجیه هجوماند و حتی کوشیدهاند حضرت زهرا(س) را عامل نفاق جلوه دهند؛ درحالیکه براساس روایات صحیح بخاری و مسلم، فاطمه(س) از خلیفه اول خشمگین بود و تا پایان عمر با او سخن نگفت. صفری با انتقاد از سکوت برخی اهل علم در برابر تحریفها، خاطرنشان کرد که وحدت اسلامی هرگز به معنای مسکوتگذاشتن حقیقت نیست، و بازگویی واقعیتهای تاریخی وظیفهای علمی و ایمانی است تا یاد مظلومیت صدیقه طاهره(س) در حافظه امت بماند.
شناخت شرایط قبیلهای عربستان؛ کلید درک رخدادهای پس از رحلت پیامبر(ص)

حجتالاسلام والمسلمین محمد مسجدجامعی، پژوهشگر دقیق النظر تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه در سلسله گفتوگوهایی با عنوان «فاطمه(س) پس از پیامبر(ص)»، که به همت پژوهشگران مؤسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر(مرام) انجام شده است، به بررسی این رخدادهای تاریخی پرداخته است.
این پژوهشگر تاریخ اسلام، بیان کرد: ساختار اجتماعی عربستان آن زمان فاقد سابقه حکومت واحد و آکنده از رقابتهای قبیلهای، بهویژه میان مهاجر و انصار، اوس و خزرج و نیز میان قبایل بزرگ مانند بنیهاشم و بنیامیه بوده است. پس از رحلت پیامبر(ص)، مشکلاتِ ریشهدار قریش با بنیهاشم، ادعاهای پیامبری در یمن و نجد، تهدیدهای بیرونی و اختلافات داخلی دوباره فعال شد و در شکلگیری حوادث مربوط به خلافت و موقعیت حضرت زهرا(س) نقش پررنگی داشت. این استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: دشمنی دیرینه برخی قبایل با بنیهاشم — پس از اسلام آوردن — در حوادث پس از رحلت پیامبر(ص) و فشارهای وارد بر خاندان ایشان نمود یافت.
جایگاه علمی و عینی انسان کامل در خطبه حضرت زهرا(س)

آیتالله حسین عرب؛ استاد حوزه علمیه، شامگاه سوم آذرماه در مؤسسه فهیم قم، در این باره که خطبه زهرای اطهر(س) مملو از ویژگیهایی است که یک جامعه نبوی، علوی و ولایی باید داشته باشد، گفت: اولین درس از رفتار و گفتار حضرت این است که در تراز جامعه نبوی، جامعه تحلیلگر و پرسشگر باشد و نماد جامعه اموی آن است که مردم ستایشگر و کرنشکننده باشند و حضرت به ما آموخت، پرسشگر و تحلیلگر باشیم و این نهاد قدرت است که همیشه باید استیضاح شود و پرسش،هیچ منطقه ممنوعه و موضوع ممنوعه ندارد.
عرب با تأکید بر اینکه منطق عقل و وحی باید تکیهگاه گفتار و رفتار انسان باشد، تصریح کرد: ما پیرو تقریب و وحدت هستیم، کسی از ذوالید، بینه نمیخواهد اما از زهرا که در بحث فدک، ذوالید بودند بینه و شاهد خواستند؛ پیامبر(ص) ۲۳ سال جاهلیت اولی را به جامعه مدرن و پویا تبدیل کرد اما خلفا آمدند و با تهدید و تطمیع و ... شرایط را تغییر دادند و کاری کردند که فاطمه(س) برای ملک خود باید بینه بیاورد.
سایر اخبار این بخش به اختصار
زندگانی حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر اسلام
حضرت زهرا(س)؛ شرط تحقق کمال نبوت
بسیاری از روایات فاطمی نیازمند بازخوانی سندی و متنیاند

در نشست علمی «نسبت گفتوگوی ادیانی در عیون اخبارالرضا(ع) با گفتوگوهای امروز»، حجتالاسلام علی قنبری بر اهمیت تحلیل گفتوگوهای امام رضا(ع) برای دیپلماسی دینی و مقابله با اسلامهراسی تأکید کرد. او واژه «گفتوگو» را مناسبتر از «مناظره» دانست، زیرا مناظره بار منفی دارد و گفتوگو بر کشف حقیقت با احترام متقابل تمرکز میکند.
قنبری تاریخچه گفتوگوی ادیانی را از عصر پیامبر(ص) تا دوران امام صادق(ع) و اوج آن در دوره امام رضا(ع) توضیح داد. وی گفت هدف مأمون از مناظره، شکست دادن امام بود اما امام رضا(ع) این تهدید را به فرصت تبدیل کردند. روش امام آغاز بحث با پرسش، تأکید بر عدالت، و بهرهگیری از معتقدات طرف مقابل بود؛ چنانکه با عمران صابئی، جاثلیق مسیحی و سلیمان مروزی با استناد به اصول پذیرفتهشده آنان سخن گفتند.
امام رضا(ع) برای اثبات حقانیت خود به نشانههایی مانند روح مؤید، استدلال عقلانی، نقل از تورات و انجیل، تشبیه و تمثیل، و بهرهگیری از روشهای پیامبر(ص) و ائمه(ع) استناد میکردند. ایشان در بحثها به مشترکات انسانی و دینی توجه داشتند و گفتوگو را با اخلاق و بدون تحقیر طرف مقابل پایان میدادند.
قنبری تأکید کرد ساختار گفتوگوی امام رضا(ع) هدفمند و برای هدایت فکری بود و امروز میتواند الگویی برای گفتوگوهای بینالمللی باشد. سه اصل مهم در روش امام عبارت بود از: شروع از چارچوب اعتقادی طرف مقابل، تکیه بر عقل و منطق مشترک، و هدایت گفتوگو به نقاط ضعف استدلال طرف مقابل بدون تحقیر او.
دوگانهای ساختگی؛ ایرانیت در برابر اسلامیت
حجتالاسلام محمدباقر پورامینی در هماندیشی «نسبت اسلامیت و ایرانیت» تأکید کرد که هویت ایرانی ـ اسلامی در طول تاریخ، بهویژه در دوره صفویه، عامل حفظ کشور و ایجاد وحدت ملی بوده و ایرانیان قرنها با این هویت مشترک تمدن شیعی را شکل دادهاند.
او ریشه دوگانهپنداری «ایرانیت در برابر اسلامیت» را متعلق به دوره پیشامشروطه دانست؛ زمانی که روشنفکرانی مانند میرزاآقاخان کرمانی و آخوندزاده برای تضعیف هویت اسلامی، عربستیزی را ترویج کردند و حمله اعراب را عامل بدبختی ایرانیان معرفی نمودند. پورامینی میگوید آنان با عربها مشکل نداشتند بلکه هدفشان تضعیف اسلام بود.
این جریان فکری در مشروطه و سپس در دوره پهلوی اول تقویت شد و به ایدئولوژی «باستانگرایی» تبدیل شد. در پهلوی دوم نیز باستانگرایی جنبه رسمی یافت؛ روز کوروش تعیین شد، اسطوره آریایی برجسته شد و حتی تقویم قمری به شمسی و سپس شاهنشاهی تغییر یافت.
پورامینی تأکید کرد که این دوگانه ایرانی ـ اسلامی سابقهای بیش از دو قرن ندارد و ریشه آن در چند روشنفکر ضداسلام و برخی شاهزادگان قاجار بوده است. او بیان کرد شهید مطهری با کتاب «خدمات متقابل ایران و اسلام» این دوگانگی را نقد کرد و نشان داد که ایرانیت و اسلامیت مکمل یکدیگر هستند.
در پایان، او افزود که پس از انقلاب نیز برخی جریانها دوباره این تقابل را طرح کردند، اما انقلاب اسلامی و حوادثی مانند «حماسه ۱۲ روزه» نشان داد که ملت ایران با پیوند اسلامیت و ایرانیت، هویت واحد خود را حفظ کرده است.
سایر اخبار این نشست را در ادامه بخوانید:
ایران و اسلام؛ مسیر مشترک تمدنسازی
دیانت، عقلانیت و سیاست؛ سه رکن هویت ایرانی
دوگانهسازی؛ تهدیدی که میتواند به فرصت تبدیل شود
نشست علمی با محوریت «راز کینتوزی بنی اسرائیل علیه بنی اسماعیل»

مؤسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج)، یکصد و هفتاد و هشتمین نشست از سلسله نشستهای ماهانه فرهنگ مهدوی با موضوع «بنی اسرائیل، بنی اسماعیل و آخرالزمان» با ارائه اسماعیل شفیعی سروستانی پژوهشگر مطالعات فرهنگی و حوزه فرهنگ مهدوی روز پنجشنبه 6 آذرماه ساعت 16:00 برگزار خواهد شد.
این نشست به طور اختصاصی به ریشه کین توزی بنی اسرائیل علیه بنی اسماعیل میپردازد و این عداوت را از بدو پیدایش تا آخرالزمان مورد بررسی قرار خواهد داد.
علاقمندان می توانند این نشست را از طریق وبسایت مؤسسه فرهنگی هنری موعود عصر(عج) به آدرس /fa.mouood.com/94998 بهصورت مجازی و رایگان دریافت کنند.
انتهای پیام