حسین استادولی، مترجم قرآن و متون اسلامی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره ترجمههای منظوم قرآن کریم گفت: به نظر من ترجمه منظوم هم میتواند پیام را برساند و میتواند مخاطبان زیادی را جذب کند، ولی ما نباید ترجمه را در یک بیت محدود کنیم که حتماً یک قسمت از آیه در یک بیت ترجمه بشود؛ ممکن است یک آیه در دو بیت بیان شود. مترجم میتواند توضیحات را در قالب شعر بیاورد. حتی اشکالی هم ندارد که ضمایر را در شعر مشخص کنیم. برای مثال آنجا که ابراهیم خلیل(ع) صحبت میکند و بگوییم ابراهیم گفت و در جایی که خداوند سخن گفته است، بگوییم خدا فرمود. گاه اگر ضمایر مشخص نشود اصلاً نمیتوان ترجمه را منظوم کرد مثل آیاتی که درباره یوسف و زلیخا نازل شده است.
ترجمه منظوم اشکالی در فهم قرآن ایجاد نمیکند
وی افزود: من با ترجمه منظوم موافق هستم. میتوان قرآن را به صورت منظوم ترجمه کرد و به صورت دقیق ارائه کرد. به نظر من نباید جلوی ترجمه منظوم گرفته شود. ولی اینکه یک ترجمه خوب است یا خیر، مطلب دیگری است. در ترجمه منظوم میتوان از روی یک ترجمه دقیق اقدام به نظم کشیدن کرد؛ یعنی محتوا را منظوم کرد.
زبان شعر، خود زبانی مستقل است و نظم و تخیل جزء ادبیات ماست و قرآن هم میتواند با این زبان به دیگران منتقل شود. طرفدار هم دارد و خلاف شئون دینی هم نیست. شعر یک زبان خاص است و به نظر من طرفداران خاص خود را دارد که منافاتی هم با فهم قرآن کریم ندارد، بلکه در برخی مواقع فهم قرآن را هم آسان میکند. بسیاری از اشعار سعدی برگرفته از ترجمه قرآن است.
منظوم کردن ترجمه قرآن با رویکرد تفسیری
مترجم قرآن کریم اظهار کرد: گویا امام خمینی(ره) نیز فرمودهاند که مثنوی تفسیر قرآن کریم است. به نظر من واقعاً این طور است. گاهی معنای سخت یک آیه را میتوان با یک بیت مثنوی به خوبی فهماند. این روش آنچه را که با نثر قرآن ارائه میشود در قالب نظم بیان میکند، حال یک دو کلمه هم افزوده شود. برای مثال در قلب مولوی آیات مینشینند و شعری متناسب با آن میگوید. این رویکرد با اینکه یک شاعر قرآن را جلوی خود بگذارد و شعر بگوید متفاوت است. تفاوت مولوی با این شاعران در این است که نظم اشعار وی در واقع تفسیر قرآن است. همواره میتوان از قرآن اقتباس کرد. اقتباس آن است که ما کلام دیگری را جزء کلام خود بیاوریم و از آنجا که کلام آنقدر مشهور و معلوم است، نیازی نیست که گفته شود که چه کسی آن را بیان کرده است. این است که عین کلام آن فرد آورده میشود و نیازی به ترجمه نیست.
حساسیتهای منظوم کردن ترجمه قرآن
استادولی افزود: بیان آیات در قالب اشعار مثل این است که بخواهیم آجرها را روی هم بگذاریم و ناچار هستیم این ساختمان را هر ده سانتی متر به ده سانتی متر بالا ببریم. این موارد در قرآن کریم خیلی حساستر و آجرها با فواصل کمتر روی هم چیده میشوند. گاهی باید سر آجرها را با تیشه زد مثل اشعار فردوسی. از این رو نمیتوان گفت که این اشعار ترجمه است. اگر قصه حضرت موسی(ع) را در قالب شعر و نظم درآوردند، نمیشود گفت که این ترجمه قرآن است. به یاد دارم که به این آثار جواز نشر هم دادند و زمانی جلوی چاپ آن را گرفتند که 18، 19 نوبت چاپ شده بود. بحث سر این بود که میگفتند جلوی چاپ آن را بگیریم یا خیر.
شعر بخشی از ادبیات و بخشی از سبک بیانی زبان است و اسلام هم این اجازه را داده است که چنین استفادهای شود. قرآن کریم را با استفاده از سبکها میتوان ترویج کرد؛ از این رو مانعی بر سر راه نیست.