علی رویینتن کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره عملکرد رسانه ملی، اظهار کرد: برای ارزیابی عملکرد سیما باید تمامی جوانب را در نظر گرفت تا اظهارنظرمان یکسویه نباشد. صدا و سیما سازمان عریض و طویلی است که هزاران نفر در آن مشغول به کار هستند، اما رسانه ملی با وجود تمامی این امکانات نتوانسته شرایطی را فراهم آورد که در رقابت با شبکههای ماهوارهای به خوبی عمل کند. گاهی اوقات شبکهای که با 30 ـ 40 نفر اداره میشود مخاطبان بیشتری را به خود جذب میکند و این موضوع بیانگر آن است که رسانه ملی نتوانسته موفقیت لازم را کسب کند و اعمال سلیقههای فردی در این مسیر بسیار موثر بوده است.
وی افزود: اینکه چرا صدا و سیما نتوانسته در رقابت با برخی شبکههای ماهوارهای آنگونه که باید موفق عمل کند چند دلیل دارد که من به دو مورد آن اشاره میکنم. ابتدا اینکه در سیما سیاستی حاکم شده که یک نوع نگرش در آن مد نظر قرار میگیرد. این در حالی است که تنوع فرهنگی در کشور ما فراوان است و باید تمام سلیقهها را در نظر داشت. این گفته را حتی در برنامههای نمایشی هم میتوان مشاهده کرد. منظور این که در سریالهای ما اکثر جغرافیای شهری مدنظر است. این در حالی است که ما پوششها و زبانهای مختلفی در کشورمان داریم که باید به آن توجه شود.
این فیلمساز ادامه داد: ممکن است عدهای بگویند شبکههای استانی عهدهدار چنین مسئولیتی هستند، برای همین نباید از شبکه سراسری توقع داشت که تنها به یک قوم بپردازد. ابتدا اینکه تنوع قومی تنها به یک منطقه خاص خلاصه نمیشود، بلکه پراکندگی مختلفی دارد، برای همین اگر قرار باشد ما به همه اقوام بپردازیم در حقیقت به همه ایران توجه کردهایم. نکته دیگر اینکه هم اکنون پایتخت تنها در برگیرنده یک فرهنگ خاص نیست، بلکه همه اقوام در آن زیست میکنند، پس نیاز است تا به آنها نیز توجه شود.
وی افزود: موضوع دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم محدودیتهای مالی است که این روزها صدا و سیما با آن درگیر است. این محدودیت باعث شده تا به نوعی عملکرد رسانه ملی دستخوش نوسان شود، اما رسانه ملی این مسئله را با پخش آگهیهای تلویزیونی تا حدودی برطرف کرده است.اما باید در نظر داشت که
این درآمدها را نباید صرف عریض کردن سازمان کرد و باید آن را در حوزههای کیفی استفاده کنیم. منظورم از عریض شدن سیما زیاد شدن شبکههای تلویزیونی است، چون ما به جای اینکه مداوم شبکه تاسیس کنیم، ابتدا باید به برنامههای آن فکر کنیم، در غیر این صورت نتیجه همان برنامههای تکراری خواهد بود که این روزها از شبکههای گوناگون روی آنتن میرود.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که چرا در سیما سیاست تکمحوری به عملی رایج تبدیل شده است گفت: فکر میکنم منظور شما به دو یا سه نفر محدود شود. برای اینکه جواب روشن باشد، مثال میزنم. عادل فردوسیپور سالهاست برنامه ورزشی را اجرا میکند، اما هیچگاه برنامههای او تکراری نمیشود، چون با مهارتی که دارد میداند، چگونه سلیقه مخاطب را سیراب کند. با چنین شرطی آیا میتوان گفت که کارهای او تک محوری است؟ تکمحوری بودن زمانی بد است که برنامه بازخورد و کیفیت لازم را نداشته باشد، اما زمانی که میبینیم این برنامهها به بهترین شکل تولید میشوند میتوان این رویکرد را یکی از سیاستگذاریهای درست سیما قلمداد کرد.
رویینتن در ادامه گفت: موضوعی دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که سیما در برخی مواقع تنها به سمت آدمهای خاصی متمایل شده است. برای همین هم عموماً میبینیم که عدهای هستند که در سیما مشغول کار هستند. نکته جالب اینجاست، اهمیتی ندارد برنامههای تولیدی چه کیفیتی دارند، بلکه آنچه مهم است کار کردن این افراد است. من این مسئله را آسیبی جدی میدانم که سالهاست رسانه ملی با آن دست به گریبان است و انگار قرار نیست برای آن درمانی اندیشیده شود.
این سینماگر تصریح کرد: نکته دیگری که به نظرم باعث میشود اقبال به سمت سیما بیشتر شود این است که در سیما به نیازهای مردم توجه شود، البته این موضوع در قالب اخبار یا برنامههایی چون 20:30 رخ میدهد، اما در حوزه کارهای نمایشی چنین اتفاقی کمتر رخ داده است. این خواسته تنها به کمبودها مختص نمیشود، بلکه مخاطب نیازمند آن است تا به تمامی وجهه زندگی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و... در رسانه توجه شود.
وی درباره کارهای طنز سیما تصریح کرد: در همه جای دنیا برنامههای طنز، بالاترین میزان مخاطب را دارد برای همین تولید برنامههای اینچنینی میتواند منجر به اتفاقات خوب شود. اما برخی مواقع ما برای جذب تماشاگر به یک گونه آسیب مبتلا میشویم، زیرا صرف خندان تماشاگر به هر قیمتی سبب میشود هجو در سیما رواج پیدا کند. این نکته در حقیقت بیانگر این بحث است که هجو و طنز تفاوتهای آشکاری دارند، اما اینکه چگونه بتوان آن را در تولیدات سیما لحاظ کرد به تواناییهای فیلمساز مربوط میشود که بتواند مرز باریک این دو مقوله را رعایت کند.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام