حمید سبزواری؛ از کار با اخلاص برای مردم تا اظهار محبت رهبری به وی
کد خبر: 3509919
تاریخ انتشار : ۰۵ تير ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۰

حمید سبزواری؛ از کار با اخلاص برای مردم تا اظهار محبت رهبری به وی

گروه هنر: فرزند ارشد حمید سبزواری با اظهار اینکه انجام کار برای انقلاب و برای خدا با خلوص نیت باعث شد پدرم به عنوان پدر شعر انقلاب نام بگیرد، گفت: پدرم رابطه نزدیکی با رهبری داشتند و این دوستی و اظهار محبت نسبت به ایشان از طرف رهبر معظم انقلاب نیز ویژه بود.

محسن ممتحنی، فرزند ارشد حسین ممتحنی(حمید سبزواری) پدر شعر انقلاب در گفت‌وگو با خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی با بیان اینکه پدرم کسی بود که برای اعتقادش کار می کرد و خارج از اعتقاداتش برای کاری که اعتقاد نداشت فعالیتی نمی‌کرد، اظهار کرد: کار برای اعتقاد و مصصم بودن در این کار در آثار و اشعار پدرم کاملا مشخص است.
برای مادیات هیچ وقت شعر نگفت
وی با اظهار اینکه استاد حمید سبزواری انسانی نبود که برای مادیات و پول کار کند، تصریح کرد: تا زمانی که پدرم در قید حیات بود من ندیدم از کسی برای سرودن شعر پول بگیرد و حتی اگر در دورترین نقطه ایران دعوتش می‌کردند گاهی اوقات با هزینه شخصی و با ماشین شخصی بدون دریافت کمترین هزینه‌ای حاضر می‌شد و هنرش را در خدمت به انقلاب صرف می‌کرد.
ناگفتنی های زندگی پدر شعر انقلاب و رابطه صمیمی وی با رهبر معظم انقلاب
وی اضافه کرد: در حالی که بسیاری در این روزگار حتی برای اجرای برنامه‌های دینی و مداحی پول می‌گیرند استاد هیچ نیتی به جز کار برای خدا نداشت، به مادیات اهمیت نمی‌داد و برای مادیات کار نمی‌کرد.
فرزند ارشد استاد ممتحنی با اشاره به اشعاری که مرحوم سبزواری درباره قرآن و موضوعات دینی دارند، گفت: پدرم به قرآن اعتقاد راسخی داشتند که باید با بررسی این موضوعات، آثار وی در این رابطه جمع آوری و منتشر شود.
ممتحنی اظهار کرد: در جلسه‌ای که با شاعران برگزار می‌کنیم قرار است با دوستان شاعر آثار استاد را بررسی و اشعار چاپ نشده وی را به چاپ برسانیم.
زندگی‌اش را وقف انقلاب کرد
فرزند پدر شعر انقلاب با تاکید بر اینکه پدرم زندگی و بیشتر وقتش را وقف انقلاب کرده بود، تصریح کرد: انجام کار برای انقلاب و برای خدا با خلوص نیت باعث شد تا عنوان پدر شعر انقلاب، این نام شایسته و زیبنده به وی تعلق بگیرد.
وی با اظهار اینکه استاد سبزواری بعد از کار در بانک تجارت از اوایل انقلاب مسئولیت‌هایی فرهنگی از جمله در وزارت ارشاد و صدا وسیما داشتند، تصریح کرد: تا سال آخر زندگی، پدرم در شورای شعر وموسیقی صدا و سیما فعالیت داشتند. مدتی نیز حمید سبزواری در دانشگاه تدریس داشتند ولی به دلیل مشغله کاری زیاد این کار را رها کردند.
 ناگفتنی های زندگی پدر شعر انقلاب و رابطه صمیمی وی با رهبر معظم انقلاب
هیچ وقت از اعتماد و رابطه نزدیک با رهبر معظم انقلاب سوء استفاده نکرد
فرزند حسین ممتحنی با اشاره به اینکه این شاعر گرانقدر انقلاب رابطه نزدیکی با رهبر معظم انقلاب داشتند، اظهار کرد: با توجه به این دوستی و رابطه نزدیک ایشان هیچ وقت از این موقعیت سوء استفاده نکرده و با توجه به ویژگی‌ها و خصوصیات ویژه‌ای که داشتند هیچ وقت به فکرشان خطور نکرد از موقعیت‌ها بهره‌ای به نفع خودشان ببرند و این دوستی و اظهار محبت نسبت به ایشان از طرف رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز ویژه بود.
فرزند این شاعر بزرگ انقلاب با بیان اینکه گاهی اوقات شاعران در رابطه با نیازها و خواسته‌هایشان از آقا(رهبر معظم انقلاب) درخواستی داشتند که ایشان از پدرم به دلیل درستکاری و صداقتی که داشتند، مشاوره و مشورت می‌گرفتند، تصریح کرد: در این موضوعات هر چه پدرم به دلیل اعتماد وِیژه آقا به ایشان بیان می‌کرد و می‌دانستند که استاد انسانی نیست که به نفع کسی سوء استفاده کند آقا(رهبر معظم انقلاب) نظر استاد را قبول می‌کردند و همان اجرایی می‌شد، من خودم به کرات شاهد این قضیه برای حل مشکل تعدادی از شاعران از نزدیک بودم.
ناگفتنی های زندگی پدر شعر انقلاب و رابطه صمیمی وی با رهبر معظم انقلاب
ممتحنی با تقدیر و تشکر از ابراز محبت مردم نسبت به پدر شعر انقلاب و شرکت در مراسم تشییع و تدفین این شاعربزرگ انقلاب بیان کرد: با مشاهده وضعیت حال نامساعد پدرم در روزهای آخر زندگی، هفته آخر عمر ایشان را با توجه به شرایط پزشکی به یکی از مناطق سوادکوه مازنداران بردیم.
وی ابراز کرد: هفته آخر با عدم بهبودی وی و توصیه ایشان برای تدفین در سبزوار با توجه به وضعیت کم حالی وی، حس کردم لحظات آخر عمرشان است، به همین دلیل عازم سبزوار شدم و از سه خانه موقوفه‌ای که در سبزوار داشتیم یکی را برای این کار در نظر گرفتیم تا بخشی محل تدفین ایشان باشد و بخشی دیگر به عنوان موزه و محل آثار وی قرار بگیرد.
وی یادآور شد: چهارشنبه(دو روز قبل از فوت) با مسئولان سبزوار جلسه گذاشتیم ولی به نتیجه نرسیدیم، پنج شنبه و جمعه تعطیل بودند و قرار شد جلسه دوم شنبه تشکیل بدهیم. از سبزوار به نیشابور رفتم و دوباره جمعه برای حضور در جلسه شنبه سبزوار آماده شدم که 11 شب با من تماس گرفتند و گفتند حال پدر وخیم شده و فهمیدم که از این دنیا هجرت کرده‌اند.
مطالب مرتبط
captcha