محمدحسین فریدونی، کارشناس امور قرآنی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) در رابطه با قانون اعطای مدرک کارشناسی به حافظان قرآن اظهار کرد: این قانون سال 75 تصویب شده است. ماهیت این قانون در حقیقت روالی است که در نظام آموزشی سابق ما و در حوزههای علمیه بوده است و در نظام دنیای غرب نیز این وجود دارد. بعضیها نیز میگویند که آنها از سیستم آموزشی حوزههای علمیه اسلامی این را گرفتهاند و آن این است که اگر کسی سواد علمی در یک رشتهای را داشت، قاعدتاً مجوز مربوط به این رشته را باید به او بدهند.
وی افزود: بهطور مثال، علمای ما در حوزههای علمیه کاری نداشتند که این آدمی که آمده و مورد آزمون قرار میگیرد، اولاً چگونه یاد گرفته و ثانیاً چند سال سن دارد، اگر واقعاً مثلاً در حد یک مجتهد، قدرت استنباط در احکام را دارد به او اجازه اجتهاد میدادند. در نقلهای تاریخی مکرر داریم که بزرگان ما در سنین کم به این حد رسیدهاند که مجتهد شدهاند و اجازه اجتهاد دریافت کردهاند.
پیشنهاد اخذ آزمونهای تخصصی برای احراز صلاحیت علمی
فریدونی عنوان کرد: در حال حاضر در دنیای غرب در دانشگاههای مطرح دنیا و در کشورهای مختلف مثلاً برای نمونه در آکسفورد انگلیس، یک روالی دارند که هر کسی ادعا داشت که در یک رشتهای تخصص علمی در یک سطحی دارد، خیلی با احترام آزمون تخصصی از او میگیرند و اگر واقعاً گروه علمی که آزمون تخصصی میگیرند تشخیص بدهند که واقعاً سطح سوادش مثلاً در حد کارشناسی آن رشته است یا کارشناسی ارشد و یا حتی دکتری آن رشته است با کمال احترام به او مدرک تخصصی میدهند.
وی ادامه داد: نمونه خیلی واضح این قضیه را در مورد پروفسور جمشید درخشان از نوابغ ریاضی ایران که در حال حاضر در آکسفورد استاد است، داریم. ایشان در ایران در زمانی که در دوره دبیرستان بود تقاضا کرده بود که دانشگاه تهران از او آزمون بگیرند و اگر تشخیص دادند که صلاحیت علمی دارد به او لیسانس بدهند، ولی متأسفانه دو سال طول کشیده بود و در آخر آقای دکتر درخشان پدر ایشان، پسر خود را به آکسفورد برد. آنجا از او آزمون گرفتند و تشخیص دادند که سواد وی در حد دکتری است. مدرک به او دادند و دو سه سال بعد هم چهار تا نظریه در ریاضیات ارائه کرد؛ بنا بر این این روال که افراد اگر تخصصی در حیطهای دارند به خصوص اگر نخبگی دارند در مراکز علمی دانشگاهی از اینها آزمون بگیرند و اگر واقعاً دیدند که سواد آن را دارند به آنها مدرک بدهند، در دنیا چیز مرسومی است که در کشور ما متأسفانه چنین نیست.
این کارشناس قرآنی عنوان کرد: در سنت آموزشی حوزههای علمیه ما نیز این مرسوم بوده است؛ بنا براین حذف ماهیت این قانون به این معنی که یک حافظ کل قرآن که همه قرآن را حفظ است برود از طرق مختلف تخصصهایی که یک کارشناس علوم و حدیث پیدا میکند، یاد بگیرد و یا مثلاً ادبیات عرب، علوم قرآنی، علوم حدیثی و دروس تخصصی و تفسیر یاد بگیرد و بعد مرکز آکادمیک کشور از او آزمون بگیرند اگر سطح سوادش در حد یک کارشناس بود به او مدرک بدهند، این از نظر علمی و از نظر سابقه اجرایی در محیط های علمی دنیا چیز دور از ذهن و بعیدی نیست، یک چیز عادی است.
وی افزود: واقعاً اگر به روشهایی میشود برای رشتههای دیگر هم چنین کارهایی را انجام داد هیچ ایرادی ندارد و اگر با نظام ارزیابی درستی این کار انجام شود و در رشتههای دیگر هم راه بیفتد، مشکل مبنایی ندارد؛ اما مسئلهای که الان وجود دارد روی شیوه اجراست که به نظرم همه این انتقاداتی که میشود اگر جمع کنیم، آن مقداری که منطقی است و یک مبنا و پایهای دارد و خیلی احساساتی نیست، مربوط به شیوه اجراست، مثلاً فرض کنید آقایان انتقاد کردهاند که اینها در زمینه حدیث معلوماتشان خیلی بالا نیست. اینکه واقعاً در مقایسه با بقیه کسانی که لیسانس میگیرند اینها سواد حدیثیشان چقدر باشد، بررسی میدانی میخواهد که آیا واقعاً سواد حدیثی اینها پایینتر است یا پایینتر نیست. اما به هرحال اگر چنین مسئلهای هم وجود داشته باشد این نشان میدهد که این روش آزمون گرفتن روش دقیقی نیست و وزارت علوم باید روش آزمون گرفتن خود را عوض کند نه اینکه اصل قانون زیر سؤال برود. اگر واقعاً افرادی که از طریق این آزمون آن حد نصاب نمرهای که میآورند واقعاً سواد یک کارشناس معمولی علوم قرآن و حدیث را ندارند باید روش آزمون عوض شود و به شکلی این آزمون طراحی شود که این سواد واقعاً احراز شود.
فریدونی اظهار کرد: در متن قانون هیچ منعی برای اینکه وزارت علوم آزمونهایش را با روشهای خاصی انجام بدهد وجود ندارد فقط گفته شده یک دوره آزمون ویژه، حتی واژه دوره به کار رفته، یعنی میتواند چند مرحلهای باشد یعنی فقط یک تک آزمون نباشد به این روشی که الان اجرا میشود. یک روشی بوده است که وزارت علوم در سالهای گذشته از سال 78، این روش را انتخاب کرده است چون از نظر اجرایی برایشان آسان بوده است و البته مبنا هم دارد، مبنای وزارت علوم برای انتخاب این روش این بوده است که آزمونی که در حقیقت سطح سواد لیسانس در آن مورد بررسیی قرار میگیرد آزمون ورودی فوق لیسانس است؛ بنا بر این افراد اگر آمدند و در آزمون ورودی فوق لیسانس شرکت کردند میشود به یک نحوی میزان سواد لیسانس آنها را مورد ارزیابی قرار داد، نمونه این کار را وزات علوم و وزارت بهداشت در مورد مدارک خارج از کشور و مدارک معادل انجام میدهند یعنی افرادی که مدارکشان از دانشگاههایی است که در خارج از کشور اینها جزو دانشگاههای مطرح نیستند یا اینکه افرادی که در سالهای گذشته دورههای معادل در مراکز آموزشی گذارندهاند به شرطی به اینها لیسانس اصلی را میدهند که در ورودی ارشد شرکت کنند و اگر یک درصد خاصی از آخرین افراد قبول شده در آن آزمون آوردند به آنها مدرک رسمی میدهند یعنی قبول میکنند آن مدرکی که اینها داشتهاند اعتبار علمی لازم را دارد یعنی این روال غیر مرسومی نیست. از نظر اجرایی هم ثبت نام و حضور در جلسه امتحان و اینطور مسائل خیلی راحتتر است. در سراسر کشور از طریق سایت ثبت نام میکنند.
وی افزود: اینکه حد نصاب نمرهای که در نظر میگیرند چه نمرهای باشد این هم خود وزارت علوم تعیین میکند یعنی در این قضیه هیچ دستگاه دیگری کوچکترین نقشی ندارد. مجلس همه ابعاد مختلف علمی قضیه را به خود وزارت علوم واگذار کرده است. اینها یک فرمولی تهیه کردهاند آن مقداری که من اگر اشتباه نکنم یادم هست، گفتهاند چون در قانون گفته شده نمره متعارف قبولی در دانشگاهها را اینها باید داشته باشند. فرمولی درست کردهاند و گفتهاند که ما فرض میکنیم پنج نفر یا 10 نفر اول آزمون اینها نمره 20 حساب شوند؛ بنابراین اگر کسی 50 یا 60 درصد متوسط نمره نفرات اول آزمون را آورد ما قبول میکنیم که این سواد لیسانس علوم و قرآن و حدیث را دارد خب هیچ منعی وجود ندارد که اینها بیایند و یک روش دیگری را برای اعمال این فرمول لحاظ کنند. مثلاً ممکن است بگویند ما میگوییم که در هر درسی هم باید اینقدر درصد بزنند یا مثلاً اصلاً روش آزمون را عوض کنند، بگویند یک دانشگاه معتبری هر سال مسئول برگزاری این آزمون است، افراد طبق یک تقویمی ثبت نام میکنند به آن دانشگاه میروند و آن دروس را امتحان میدهند.
این کارشناس قرآنی که در زمان تصویب این قانون سمت مدیریتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی داشته است، اظهار کرد: به نظر من اگر اشکالی وارد باشد در خصوص نحوه برگزاری آزمونهاست نه درخصوص اصل قانون، البته بد نیست تشخیص خودم را هم عرض کنم. تشخیص خود من از محیط های آموزشی و تعاملی که با بچههای فارغالتحصیل علوم قرآن و حدیث در مقاطع مختلف کارشناسی ارشد و دکتری دارم این است که این مسئله که این عزیزان مطرح کردند خاص حافظان نیست کسانی که در رشته علوم قرآن و حدیث درس خواندهاند الا افرادی که در دانشکده حدیث درس خواندهاند الباقی خیلی در زمینه حدیث تخصص خاصی ندارند و اینطور نیست که واقعاً حافظی که یک بار لیسانس گرفته است و سال بعد آمده و در آزمون شرکت کرده است و رفته است در فوق لیسانس قبول شده، این مثلاً به طور جدی نسبت به متوسط سواد حدیثی پذیرفتهشدگان در کل ارشد کشور سواد پایینتری داشته باشد اینگونه نیست ممکن است بهطور خاص فرض کنیم یک ورودی در یک دانشگاه مرجعی مثل دانشگاه تهران، اکثریت آنها از بچههای علوم حدیث قبول شوند، یادم است که یک سالی از 50 نفر اول آزمون رشته علوم قرآن و حدیث کد 1111، 25 نفرشان فارغالتحصیلان همان سال دانشکده حدیث بودند خب بهطور طبیعی وقتی این 25 نفر فارغالتحصیل دانشکده حدیث در تهران باشند خب اکثرشان میزنند دانشگاه تهران یا تربیت مدرس. بنا بر این اکثریت ورودیهای فوق لیسانس این دانشگاهها بچههای علوم حدیث خواهند بود، طبیعی است که اینها تسلطشان بر حدیث از همه دانشگاههای دیگر بیشتر است حتی از خود فارغالتحصیلان دانشگاه تهران، اینها در حوزه حدیث تسلط بیشتری دارند. خب طبیعی است که آن حافظی که آمده و فقط در حد مطالعه کتب علوم حدیث در آزمون ارشد مطالعه کرده به طور طبیعی به اندازه کسی که تعداد واحدهای خیلی زیادی در دانشگاه و آن هم در یک محیط تخصصی مثل دانشکده علوم حدیث گذرانده طبیعی است که سواد حدیثیاش کمتر باشد.
ضریب هوشی حافظان از متوسط ضریب هوشی فارغالتحصیلان علوم قرآن و حدیث خیلی بالاتر است
فریدونی گفت: نکته دیگری که من عرض میکنم که به نظرم خیلی قابل تأمل است، اینها البته خیلی بررسی میخواهد که بخواهد کار علمی شود. کار میدانی باید انجام شود، برداشت من این است که ضریب هوشی متوسط حافظانی که در این آزمون شرکت میکنند از متوسط ضریب هوشی فارغالتحصیلان علوم قرآن و حدیث خیلی بالاتر است و اینها معمولاً در دوره ارشد و دکتری هم موفق بودهاند ما الان نمونههایی در همین دانشگاه تهران داشتهایم که پایاننامههای بسیار فوقالعادهای داشتهاند، از همین بچههایی که از دوره راهنمایی آمدهاند و رفتهاند لیسانس گرفتهاند بعد هم رفتهاند فوق لیسانس نشستهاند بعد هم دکتری خواندهاند چون به طور طبیعی حافظ کل قرآنی که میتواند سواد قرآن و حدیث را در حد یک کارشناسی پیدا کند این معمولاً یک آدم معمولی نیست، این هوش بالایی دارد و بهطور طبیعی معمولاً رشتههای علوم قرآن و حدیث در مقطع کارشناسی نمیتوانند این استعدادهای هوشی را جذب کنند، چون معمولاً این استعدادهای یا اولاً که یا در کنکور در گروه ریاضی شرکت میکنند یا در تجربی و به دانشگاههای خاص کشور میروند.
وی اظهار کرد: این قانون به دلیل اینکه این فاصله چند سال تحصیل را امکان پرش از آن ایجاد کرده خب یک جاذبهای دارد برای انسانهای باهوشی که علایق قرآنی هم دارند و به جای اینکه بخواهند چند سال بروند در دبیرستان و دانشگاه تحصیل کنند و به رشته خاصی بروند به جای آن به سمت قرآن بیایند. به نظر من این قابل کار میدانی هم هست و یک کار مطالعاتی اگر بشود آن را انجام داد خیلی خوب است کار مطالعاتی انجام شود و وضعیت علمی و اجتماعی این افرادی که از طریق این قانون مدرک کارشناسی گرفتهاند بررسی شود و با گروه نمونه مشابهش یعنی همان بچههای فارغالتحصیل رشته علوم قرآن و حدیث در دانشگاهها مقایسه شود من بعید میدانم که به طور متوسط مجموعه موفقیتهای علمی و اجتماعی این آدمها از فارغالتحصیلان عادی علوم قرآن و حدیث دانشگاهها کمتر باشد، برداشت من این است که یقیناً خیلی بیشتر از این حرفها خواهد بود و به نظر من اگر سیستم برگزاری آزمون اشکال دارد آن را باید درست کرد، الان مثلاً شاید یکی از نکتههایی که وجود دارد و شاید استادهای علوم قرآنی به آن نکته اشکال گرفته باشند بحث اجرای تبصره قانون است، تبصره آن قانون در مورد کسانی بوده که لیسانس علوم قرآنی دارند و حافظ هستند، اینها اصلاً قضیهشان با گروه اولی که مدرک لیسانس ندارند و میآیند لیسانس میگیرند به نظر من کاملاً فرق دارد و کاری هم که وزارت علوم در این سالها تا حالا انجام داده کار منطبق بر قانونی نبوده است.
این کارشناس قرآنی افزود: در تبصره قانون پیشبینی شده که اگر کسی لیسانس علوم قرآن داشت و حافظ بود که لیسانس تکراری برایش مفید نیست، امکان اینکه این شخص فوق لیسانس بگیرد برایش فراهم شود اما چگونه؟ قانون گفته که در آزمونی مربوط کلیه دروس مقطع کارشناسی ارشد شرکت میکنند و در صورت قبولی پایاننامهای تهیه میکند و دفاع میکند و در صورت دفاع از پایاننامه کارشناسی ارشد به او داده میشود، نگفته که افراد را معرفی کنند که بروند در دانشگاه درس بخوانند. وزارت علوم متأسفانه از روز اول آن را غلط اجرا کرد، البته وزارت علوم از روی حسن نیت این کار را کردند مثلاً میخواستند به حفاظ یک خدمتی کرده باشند حفاظ هم از اینکه بروند در دانشگاه بنشینند و درس بخوانند استقبال کردند اما این منطبق بر قانون نیست، این قانون معنایش این است که هر سال آزمونی برگزار شود از کلیه دروس کارشناسی ارشد، حال در مقطع کارشناسی ارشد چند عنوان درسی است، فرض کنید 10 عنوان درسی، این 10 تا عنوان درسی را اینها تک تک امتحان بدهند و اگر در هر کدام از اینها امتحان بدهند آن وقت برایشان مسئله دفاع از پایاننامه را پیشبینی کنند؛ لذا وزارت علوم برای اینکه دردسر نه برای حافظان باشد نه برای خودش، آمده و به حفاظی که لیسانس علوم قرآنی دارند اعلام میکند که شما به کدام دانشگاه میخواهی بروی. خب طبیعی است که حافظ هم میخواهد به دانشگاه خوب برود. نتیجهاش این است که این آدمی که الان حافظ کل قرآن است و لیسانس علوم قرآنی دارد معلوم نیست سطح سواد علوم قرآنیاش چقدر باشد، شاید رشته خودش را خوب یاد نگرفته باشد، البته این عمومی نیست، استثنایی است ما در همین دانشگاه تهران، شخصی را داشتهایم که لیسانس علوم قرآنی بوده رفته در دانشگاه، در دوره فوق لیسانس دانشجوی نمونه شده حافظی هم داشتیم که چون سطح سواد علوم قرآنیاش در دانشگاه ضعیف بوده است در مقطع فوق لیسانس از دانشگاه اخراج شده است اتفاقاً شاگرد همین اساتید دانشگاه تهران بوده است. یعنی وزارت علوم چون آزمون را غلط اجرا کرده است این اشکالات پیش آمده است. در حالی که وزارت علوم باید یک آزمون بگیرد نه اینکه به دانشگاهها معرفی کند، البته میتواند مسئول برگزاری این آزمون، یک دانشگاه باشد. یک آزمون بگیرد و هر کسی لیسانس علوم قرآنی باشد و حافظ کل است اگر ادعا داشت که من خودم درسهای فوق لیسانس را بلدم برود در آن آزمون شرکت کند و اگر حد نصاب را آورد رساله بدهد.
وی ابراز کرد: شیوه غلط اجرا در وزارت علوم موجب شده است این مشکلات پیش بیاید والا من در خصوص اینهایی که نوجوان هستند یا جوان هستند و از طریق مقطع کارشناسی لیسانس میگیرند من چنین اعتقادی که مطرح شده است را ندارم که اینها مثلاً از نظر علمی نسبت به متوسط فارغالتحصیلان علوم قرآن و حدیث ضعیفتر باشند یا نسبت به همکلاسیهایشان در مقطع ارشد، فاصله زیاد علمی داشته باشند البته یک اشکالی وجود داشت و من خودم به دوستان مؤسسات قرآنی تذکر دادم که در حال رفع آن هستند و آن این بود که خب بچههایی که در دانشگاه تحصیل میکنند معمولاً درسی را تحت عنوان روش تحقیق میگذارنند و این روش تحقیق و مقاله و اینطور چیزها خب یک تجربه علمی ـ علمی است اما در آزمون ارشد درس روش تحقیق سؤالی ندارد بنا بر این ممکن است که یک حافظی با روش تحقیق خیلی آشنا نباشد، لیسانسش را بگیرد بعد هم فوق لیسانس قبول شود و وقتی به فوق لیسانس میرود چون در مقطع فوق لیسانس مقاله در همه درسها وجود دارد، اوایلش یک مقداری مشکل داشته باشد ولی معمولاً چون اینها آدمهای باهوشی هستند خیلی سریع خودشان را با محیط تطبیق میدهند.
فریدونی گفت: هوش انواع دارد و ممکن نیست کسی در حوزهای هوشش قوی باشد و در بقیه موارد ضعیف باشد، هر کسی اگر در یک حوزهای از هوش سطح بالایی داشته باشد یک بهرهای از بقیه هوشها هم دارد، بعد هم مسئله این نیست. کسی به صرف حفظ قرآن لیسانس نداده است اینهایی که مدرک میگیرند اینها در حقیقت دروس علوم قرآنی و ادبیات عرب و اینطور چیزها را امتحان میدهند. لیسانس را هم به خاطر حفظ به آنها نمیدهند والا شما ببینید در آزمونی که از اینها گرفته میشود در سازمان سنجش یک دانه سؤال حفظ هم وجود ندارد، حفظ فقط شرط استفاده از این قانون است، والا اینهایی که در سازمان تبلیغات اسلامی رفتهاند و مدرک تخصصی حفظ گرفتهاند سازمان سنجش دیگر هیچ آزمون حفظی از اینها نمیگیرد یعنی همان مدرک دارالقرآن کفایت میکند. اینها میایند فقط در آزمون رشته قرآن و حدیث شرکت میکنند که همان آزمون ورودی کارشناسی ارشد است؛ بنا بر این لیسانسی که داده میشود به عنوان لیسانس سواد رشته قرآن و حدیث است نه لیسانس حفظ قرآن، ما که لیسانس حفظ در کشور نداریم بنا بر این اگر اشکالی در نحوه ارزیابی وجود دارد وزارت علوم اصلاح کند، اگر واقعاً رفتند و تحقیق میدانی کردند و به این نتیجه رسیدند که این افرادی که در این آزمون شرکت کردند و حد نصاب را آوردهاند سوادشان از متوسط سواد لیسانس علوم قرآن و حدیث کشور کمتر است بیایند روش را اصلاح کنند یا اگر دلیل منطقی دیگری وجود دارد برای اصلاح روش، خب روش را اصلاح کنند، اما کسی نمیتواند صرفاً ادعا کند و به حساب یک ادعا که این آدمها چون سر کلاس لیسانس ننشستند؛ بنا براین علوم قرآن و حدیث و ادبیات عرب و ... را بلد نیستند، نه تنها رشته علوم قرآن و حدیث که تمامی رشتههای علوم انسانی که معمولاً با حافظه بیشتر سر و کار دارد معلوماتش مثل رشتههای فنی و مهندسی نیست که باید تمرین عملی کار کنند و مسئله حل کنند، تمام رشتههای علوم انسانی یادگیری خارج از دانشگاهش کاملاً ممکن است. این واقعیتی است ما خودمان در مقاطع تحصیلی هم درس خواندهایم هم اینکه از دوستانمان پرسیدهایم الان در عرف دانشگاهها معمولاً در رشتههای علوم انسانی بچهها شب امتحان درس میخوانند، خیلی به قول معروف سختی خاصی ندارد آن هم در رشتههای گرایشهای حوزه الهیات، آن هم برای یک حافظ کل قرآن که این حافظ ها تفسیر قرآن هم بلد هستند اینطور نیست که فقط لفظ حفظ کرده باشند اینکه یک حافظی که ترجمه قرآن را بلد است و تفسیر قرآن را هم در دوره حفظ یاد گرفته است خب این دانش بسیار زیادی الهیاتی دارد، یک عالم دانش عربی دارد همین دورهای که مشغول حفظ بوده است همه اینها را یاد گرفته است حالا بیاید یک سری مطالب علمی در مورد مثلاً تاریخ قرآن و بحثهای علوم قرآنی و حدیثی را و یکمی سطح بالاتر ادبیات عرب را برای یک حافظ قرآن، یادگیری ادبیات عرب خیلی راحتتر از یک آدم عادی است، هر مثالی از صرف یا نحو یا بلاغت بزنند حافظ قرآن دهها نمونهاش را در ذهنش دارد در حالی که یک آدم غیر حافظ یک چنین مزیتی ندارد یکی از مشکلات مردم ما برای یادگیری عربی همین است، چون با متن قرآن و حدیث خیلی آشنا و مأنوس نیستند یادگیری برایشان مشکل است؛ اما برای یک حافظ قرآن این یادگیری خیلی آسان است.
فریدونی عنوان کرد: چیزی را که من قبول دارم این است که ممکن است یک حافظی اگر سنش کم باشد وقتی به محیطی میرود که گروه سنیاش بالاتر است مثل هر نخبه دیگری که جهش تحصیلی کرده است از جیث ارتباطات اجتماعی در اوایل مشکل داشته باشد، ما الان نخبههایمان که سه چهار سال هم جهش تحصیلی کردهاند به دانشگاههای خوب میروند و رشتههای خوب هم قبول میشوند در ارتباط برقرار کردن به طور طبیعی اوایلش یک مقدار مشکل دارند چون وقتی گروه سنی هم سالان همه سک سن است و یک کسی 5، 6 یا 4 سال کوچکتر است خب به این راحتی او را وارد جمع خودشان نمیکنند، این هم اول کار شاید خیلی بلد نباشد که چگونه با اینها ارتباط بگیرد، در حالی که ما در نوجوانهایمان داریم افرادی که خیلی راحت با آدمهای 25، 26 ساله هم ارتباط بگیرند، این یک چیز طبیعی است و مخصوص اینها هم نیست، یعنی هر کسی که در گروههای اجتماعی برود که با هم اختلاف سنی دارند بهطور طبیعی یک مقدار زمان میبرد تا ارتباطات اجتماعیاش کامل شود.