دروس مبتنی بر نحوه انس با معارف قرآن؛ حلقه مفقوده رشته علوم قرآن و حدیث
کد خبر: 3323025
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۴ - ۱۴:۲۲
یادداشت انتقادی/

دروس مبتنی بر نحوه انس با معارف قرآن؛ حلقه مفقوده رشته علوم قرآن و حدیث

گروه دانشگاه: یکی از مشکلات ساختاری و نه هویتی رشته علوم قرآن و حدیث، نبود دروسی مبتنی بر نحوه انس با معارف قرآن است که ثمره نامبارک آن ناآشنایی دانشجویان با این قبیل معارف دینی حتی پس از فارغ‌التحصیلی است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، علیرضا کاوند، مدیر امور پژوهشی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم و عضو هیئت علمی دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم در رابطه با مصاحبه‌ محمدحسین فریدونی،‌ پژوهشگر و مدرس علوم قرآنی در مورد تحول در رشته علوم قرآن و حدیث یادداشتی را برای این ایکنا ارسال کرده است که مشروح آن در ادامه می‌آید:

باسمه تعالی

در خصوص مصاحبه جناب آقای محمدحسین فریدونی با خبرگزاری ایکنا در خصوص معضل اصلی رشته علوم قرآن و حدیث باید گفت که تحلیل این استاد محترم که البته سوابق شایسته و درخوری در حوزه دین‌پژوهی به‌ویژه عرصه علوم قرآن و حدیث دارند، به نظر، قابل خدشه است. در ادامه به نکاتی در این باب می‌پردازیم:

1-  وقتی در حوزه علم به‌دنبال کشف معضلات، مشکلات و موانع هستیم، ضروری است افق دید را تا آنجا بالا ببریم که همه جوانب و زوایای پیدا و پنهان یک مسئله را وا بکاویم و به سمت معضل اصلی نقبی بزنیم؛ در واقع عدم تفطّن نسبت به ماهیت، صورت و ساختار هندسی ـ معرفتی یک مسئله علمی ما را از تحلیل‌ها و جمع‌بندی‌های واقع‌گرایانه و کاربستی دور می‌دارد؛ از این رو نباید نسبت به حقایق و واقعیت‌های بنیادین علمی بی‌توجه بود و ناخواسته، سطح تحلیل‌ها و خروجی‌های علمی را در حد نازلی فرو بکاهیم. بنده برخلاف دیدگاه جناب استاد فریدونی که البته خدمات شایسته‌ای در حوزه علوم دینی به جامعه حوزوی و دانشگاهی داشته‌اند، معتقدم معضل اصلی رشته علوم قرآن و حدیث، نبود آشنایی کافی با معارف قرآنی و حدیثی نیست؛ بیشینه چیزی که در این حوزه، می‌توان گفت آن است که یکی از مشکلات ساختاری و نه هویتی رشته علوم قرآن و حدیث، عدم وجود دروسی مبتنی بر نحوه انس با معارف قرآن است که ثمره نامبارک آن ناآشنایی کافی دانشجویان با این قبیل معارف دینی حتی پس از فارغ‌التحصیلی است. از سوی دیگر باید گفت که چه ارتباط تام و تمامی میان شناخت معارف دینی با مسئله حفظ قرآن است؟! مشخص نیست چگونه گاهی در جامعه دینی، آشنایی با معارف دینی را به معنای حفظ قرآن گرفته‌اند و حفظ قرآن را نشانه آشنایی با معارف دینی و عدم حفظ را نشانه ناآشنایی با این معارف قرآنی و حدیثی می‌دانند. البته آقای فریدونی نیز تا حدی این نکته را متذکر شده است.

2-  همگی اندیشوران علوم دینی به‌ویژه قرآن‌پژوهان و مفسران به این مسئله واقفند که حفظ قرآن معادل آشنایی با معارف وحیانی آن نمی‌باشد؛ در واقع کسی که حافظ قرآن است، بدین معنا نیست که با تمام معارف قرآنی آشناست؛ زیرا اولاً معارف قرآنی به معنای معارفی نیست که ضرورتاً به‌عنوان ترجمه ذیل آیات شریفه قرآن کریم آمده است؛ ثانیاً کسانی که حافظ قرآن اند، چه افرادی که حافظ بخشی از آیات و چه کسانی که حافظ کل قرآن اند، آشنایی‌شان با ترجمه آیات، به معنای آشنایی آن‌ها با معارف قرآنی نیست؛ بلکه وقتی صحبت از آشنایی با معارف دینی می‌شود، منظور آن است که یک فرد که پژوهشگر و یا دانشجوی رشته علوم قرآنی به‌شمار می‌رود، معرفت و آگاهی قابل توجهی نسبت به معارفی فراتر از معانی و ترجمه‌های ذیل آیات داشته باشد؛ یعنی اگر از او در مورد معارف قرآنی عقیدتی همچون توحید، نبوت، معاد، عدل، امامت و نیز سایر معارف قرآنی اخلاقی و فقهی سؤال شود، بتواند پاسخ‌های تقریباً کامل و معتنابهی را با تکیه بر مطالعات و اندوخته‌ها علمی و مطالعاتی خود به مخاطبان و پرسشگران ارائه نماید؛ بنابراین گرچه حفظ آیات شریفه قرآن می‌تواند کمک شایانی را در نحوه ارائه ادله و شواهد قرآنی در مسیر استدلال دینی و پاسخ‌گویی به سؤالات، خدشه‌ها و شبهات درون دینی یا برون دینی داشته باشد، اما نکته اصلی آن است که آشنایی تقریباً کامل با معارف قرآنی نتیجتاً به حفظ تمامی آیات قرآن منتهی نمی‌شود؛ بلکه از آنجا که آیات شریفه در برخی موارد سهل الحفظ و در برخی موارد صعب الحفظ هستند، به میزان توانمندی حافظه پژوهشگر قرآنی، آیات به زبان عربی در ذهن او جای می‌گیرد. بنابراین ضرورتی ندارد پژوهشگر رشته علوم قرآن و حدیث، تمامی آیات شریفه قرآن و تمامی احادیث را حفظ باشد، بلکه اگر محتوا و مضمون اصلی آیات شریفه قرآن و محتوای اصلی احادیث در حوزه‌های مختلف عقیدتی، اخلاقی و فقهی را در ذهن خود داشته باشد، می‌تواند تحلیل‌های قابل توجهی را در حوزه‌های مختلف ارائه دهد؛ هرچند حفظ دقیق بخشی از آیات یا تمامی آیات قرآن کریم، می‌تواند کمک شایانی را به حضور ذهن پژوهشگر در سرعت و دقت ارائه استدلال دینی داشته باشد؛ با این حال، تمام کسانی که حافظ کل قرآن هستند، با همه معارف قرآنی آشنا نیستند و از سویی دیگر تمام کسانی که با همه معارف قرآنی آشنا هستند، لزوماً حافظ همه آیات شریفه قرآن نیستند. این به میزان قدرت حفظ افراد بر می‌گردد و چندان ملاک و مناط مهمی برای تشخیص میزان آشنایی افراد با همه معارف قرآنی نیست، بلکه ملاک تشخیص میزان آشنایی با معارف قرآنی، اطلاع از داشتن سیر مطالعاتی افراد در حوزه علوم قرآنی، تفسیر و تأویل آیات شریفه آن است و به تعبیر درست‌تر میزان انس با قرآن کریم، ملاک درستی برای تشخیص آشنایی با معارف آن است؛ بنابراین گذاشتن شرط حفظ کل قرآن برای ورود به رشته‌های علوم قرآنی، معیاری سخت و تکلیفی سنگین برای عاشقان و طالبان مطالعه در حوزه علوم قرآن و حدیث است؛ البته اگر حفظ قرآن به‌صورت کامل یا غیر کامل، به‌عنوان امتیازی برای جذب در رشته علوم قرآن و حدیث باشد، نیکو و قابل پذیرش است؛ اما اگر از شروط اصلی ورود به این نوع رشته‌ها باشد، طبیعتاً بسیاری از افرادی که از حافظه قوی برخوردارند و توانسته‌اند کل قرآن یا بیشتر اجزاء آن را حفظ نمایند به این رشته ورود پیدا خواهند کرد و بسیاری از افرادی که از این شرط برخوردار نیستند، اما گاه بسیار علاقه‌مندتر و دغدغه‌دارتر از حافظان قرآن به مطالعه در این رشته‌ها هستند، از ورود به این رشته محروم می‌شوند.

3-  از سوی دیگر، در سالیان اخیر اخذ مدرک معادل کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای علوم قرآنی – به‌عنوان مدارک افتخاری- از سوی حافظان قرآن کریم، در برخی موارد مشکلات و خسارات عدیده‌ای را برای این رشته ایجاد کرده؛ چراکه صرفا با حفظ قرآن و اخذ مدرک دانشگاهی از سوی سازمان تبلیغات اسلامی که پس از یک آزمون کتبی و شفاهی به آن‌ها اعطاء شده، توانسته‌اند مثل دیگر افراد تحصیلکرده در این رشته، صاحب مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد و یا دکترای افتخاری رشته علوم قرآنی شوند و بدون سابقه مطالعاتی قرآنی قابل توجه و در خور استناد، مدرکی دریافت کنند که ظاهر آن، افراد و مؤسسات را به اشتباه می‌اندازد و گاه فردی که این نوع مدارک را دارد، به‌عنوان یک کارشناس خبره قرآنی به نظریه‌پردازی در حوزه قرآن‌پژوهی می‌پردازد.

در واقع وقتی یک فرد در آزمون کنکور کارشناسی ارشد شرکت می‌کند، پس از قبولی در آزمون، حداقل دو سال مطالعات و پژوهش‌های پیاپی در این حوزه دارد، در صورتی که سازمان محترم تبلیغات با گرفتن آزمون کتبی و شفاهی، مدرک کارشناسی ارشد علوم قرآنی را به فرد حافظ اعطا می‌کند، اما فرد حافظ دو سال به مطالعه و پژوهش قرآنی مداوم نمی‌پردازد و همین مسئله در مورد دکترا نیز صادق است. هرچند هر دوی این افراد برای مدرک کارشناسی ارشد تلاش کرده‌اند، اما تفاوت این است که یکی با مطالعه منابع آزمون کتبی و قبولی در آزمون، مدرک کارشناسی ارشد را اخذ می‌کند، اما دیگری با مطالعه منابع آزمون کنکور سراسری کارشناسی ارشد و قبولی در آزمون، مدرک را سریعاً دریافت نمی‌کند، بلکه دو سال را به مطالعه و تحقیق اختصاص می‌دهد و ضروری است که پایان‌نامه‌ای هم بنویسد؛ پایان‌نامه‌ای که زیر نظر استاد راهنما و مشاور نوشته می‌شود و باید مورد نقد و بررسی هیئت داوران در جلسه دفاعیه قرار گیرد؛ بنابراین تفاوت در این دو حوزه بسیار است.

4-  افرادی که صاحبان این نوع مدارک افتخاری ـ هرچند رسمی و معتبر ـ هستند، در مقام عمل نیز نتوانسته‌اند به‌عنوان یک کارشناس خبره قرآنی ـ علیرغم داشتن مدرک کارشناسی ارشد یا دکترای علوم قرآن ـ در جامعه حاضر شوند؛ گاه می‌بینیم که یک فرد دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث که مقاطع تحصیلی خود را به ترتیب از کارشناسی تا کارشناسی ارشد طی کرده و سیر مطالعاتی قرآنی ـ دینی خوبی را در مسیر تحصیل خود پی گرفته، در مقام شناخت و تحلیل معارف قرآنی و پاسخ به شبهات دینی، بسیار موفق‌تر از کسی است که صرفاً با حفظ قرآن مدرک دکترای خود را در این رشته اخذ کرده است.

5-  در نهایت به این نکته می‌رسیم که معضل اصلی رشته علوم قرآن و حدیث مسئله آشنایی با معارف این رشته نیست؛ چراکه هر چیزی معضل نیست و هر معضلی، معضل اصلی به‌شمار نمی‌رود؛ به اعتقاد بنده برخلاف گفته آقای فریدونی، معضل اصلی رشته علوم قرآن و حدیث، نبود چشم‌انداز و افق مشخص، دقیق و کامل نسبت به ضرورت، مبانی، ساختار، راهبردها، اهداف، نتایج و نحوه کاربست نتایج حاصل از تولیدات علمی قرآن‌بنیان و دین‌محور این رشته در عصر جدید است. در واقع زمانی که نسبت به ضرورت گسترش کمی و کیفی این رشته، لزوم تحصیل در این رشته، مبانی قواعد اجتهاد علمی در این رشته، ساختار و هندسه علمی این رشته، راهبردهای به ثمر نشاندن این رشته، اهداف و نتایج این رشته و نحوه به‌کارگیری تولیدات علمی این رشته ارزنده دینی، چشم‌انداز درخور استدلال و شایسته توجهی وجود نداشته باشد، اصل و هویت چنین رشته‌ای در شرایط فعلی مجهول و مغفول است؛ وقتی دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای این رشته نسبت به آینده شغلی خود و ضرورت وجود متخصص قرآنی و حدیثی در شرایط فعلی جامعه، ابهام اساسی دارند، نمی‌توان انتظار داشت که موفقیت‌های چشمگیری در این عرصه، دست کم در حوزه تولید علم دینی مشاهده شود؛ چراکه نوع دانشجویان این رشته حداکثر چیزی که در شرایط فعلی به دنبال آنند، گرفتن مدرک این رشته به هدف اشتغال و کسب مدارج علمی و دارا بودن تحصیلات عالیه است؛ بنده در گفت‌وگوهای متعددی که با دانشجویان این نوع رشته‌ها داشته‌ام، بدین مسئله رسیده‌ام که قدر متیقّن اهداف تحصیلات دانشجویان در این نوع رشته‌ها، ارتقای سطح فرهنگ قرآنی جامعه و حل مشکلات و معضلات اخلاقی، تربیتی و معرفتی مخاطبان این فرهیختگان دانشگاهی نیست؛ در حالی که هدف باید چیزی فراتر از اشتغال و صرف کسب مدارج علمی و تحصیلات عالیه داشتن باشد؛ به فرموده معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله العالی)، این رشته‌ها باید افسر ارشد جنگ نرم عقیدتی تربیت کند تا در مواجهه با شبیخون فرهنگی غربیان که در دهه اخیر به تهاجم فرهنگی بدل گشته، بتواند سپری محکم و استوار ایجاد کند و از سوی دیگر خط مقدم این چالش و نبرد فرهنگی ـ عقیدتی را فراتر از مرزهای این کشور شیعی قرار دهد تا آنجا که تهاجم فرهنگی دشمنان شیعه در همان اقلیم دشمنان متوقف شود و از نفوذ آن به داخل مرز و بوم ایران اسلامی تا حد ممکن کاسته شود. دانشجوی رشته علوم و قرآن و حدیث، یک رسول فرهنگی است که با وجود دارا بودن مدرک دانشگاهی در این رشته و با وجود اشتغال، درآمدزایی و امرار معاش همانند فارغ‌التحصیلان دیگر رشته‌ها پس از فارغ‌التحصیلی خود، در مقام یک عنصر و شخصیت مؤثر فرهنگی در جامعه حضور پیدا می‌کند و هر کجا که بحران اخلاقی و معرفتی مشاهده می‌شود، با تمام توان و در مقام عمل به حل آن معضل می‌پردازد و مسیر رسالت فرهنگی حضرات معصومین(ع) ادامه می‌دهد تا بتواند در طور رسالت فرهنگی آنان، به‌خوبی انجام وظیفه نماید و در این عصر بحران معنویت، جان و روح مردمان جامعه خود را به سمت پاکی‌ها و نیکی‌ها هدایت و تشویق نماید؛ وقتی هدف، چنین هدف مقدسی و بستر، چنین بستر ارزشمند و هدفمندی باشد و این موارد برای دانشجویان این رشته، از سوی اساتید و اعضای محترم هیئت علمی این رشته ـ با دغدغه‌مندی تمام ـ تشریح و تبیین گردد، قطعاً دلگرمی زیادی برای متعلمان این رشته فراهم خواهد شد و در نتیجه ارزش الهی این تحصیل مقدس خود را خواهند دانست و در نهایت شاهد اعتلای فرهنگ قرآنی ـ دینی در جامعه از سوی فارغ‌التحصیلان این رشته خواهیم بود. پرواضح است که جایگاه دانشجویان این رشته نباید چیزی کمتر از جایگاه روانشناسان داشته باشد؛ وقتی روانشناس به‌دنبال حل مشکلات روحی و فکری مخاطبان خود است، چرا دانشجویان این رشته نتوانند با تمسّک به معارف دینی به حل مشکلات معنوی و فکری جامعه خود بپردازند؟ فارغ‌التحصیلان این رشته نیز باید چنین افقی را مد نظر خویش قرار دهند و سیر مطالعاتی جامع و متنوعی را به‌ویژه در حوزه‌های میان رشته‌ای آغاز نمایند تا بتونند گامی مؤثر در مسیر حل مشکلات و ارتقای سطح معرفتی ـ دینی مخاطبان تشنه زلال معرفت وحیانی بردارند.

بنابراین زمانی که چشم‌انداز و افق دید تصحیح شد ضرورتاً ساختار برنامه‌های درسی به‌گونه‌ای ترسیم و پیاده‌سازی خواهد شد که ثمره آن، آشنایی کافی با معارف قرآنی و حدیثی در هر مقطع تحصلی، به فراخور نیاز و مطالبات از هر مقطع است.

در پایان امید آن داریم تا فعالیت‌های علمی دانشجویان رشته علوم قرآن و حدیث، مرضی حضرت ولی عصر(عج) باشد و ثمرات شایسته و مشهودی را در متن جامعه داشته باشد و زمینه‌ساز ظهور حضرتش و تشکیل دولت کریمه‌اش باشد ان‌شاء‌الله.

والسلام علیکم و رحمة الله

دکتر علیرضا کاوند، عضو هیئت علمی دانشکده تفسیر و معارف قرآن کریم قم و مدیر امور پژوهشی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم

مطالب مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
قرآن پژوه گمنام
|
-
|
۱۳۹۴/۰۴/۱۵ - ۱۱:۵۶
0
0
ظاهرا این بزرگوار هم مثل سایر مسئولان دانشگاه چشم خودشون رو بر واقعیت بستند.
یکی از خواص قرآن اینه که درک و فهم صحیح از آن، متوقف بر داشتن ارتباط مستمر و منطقی با آن است که از آن به "انس" تعبیر میشه. برخلاف کتابهای علمی و معرفتی دیگه که قرائت و انس با اونها موضوعیت نداره، چه برسه به اینکه لازمه فهم اونها باشه.
البته انس با قرآن سطوح و مراتبی داره که حفظ قرآن یکی از سطوح میانی آن تلقی میشه؛ از کسی که فارغ التحصیل علوم قرآنی هست، بطور خواسته یا ناخواسته، این انتظار وجود داره که در سطح متوسط (به بالای) انس با قرآن باشه و شاید حفظ قرآن این زمینه رو فراهم میکنه.
من چون خودم از فارغ التحصیلای علوم قرآنی هستم، میدونم بسیاری از مشکلات و نارساییهای رشته ما به دلیل نداشتن "انس با قرآن" هست. بعدا هم همین دانشجوهایی که خودشون انس نداشتند، میخان به مردم بگن: انس با قرآن داشته باشید!!!
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳۹۵/۰۳/۱۵ - ۱۳:۲۳
انس گرفتن با قرآن بدون حفظ قرآن میسراست، با وجود اینکه خودم حافظ هستم با استاد کاوند عزیز کاملا موافق هستم،
یک دانشجوی دکتری علوم قرآنی
|
-
|
۱۳۹۴/۰۴/۱۵ - ۱۲:۵۰
0
0
یادداشت وارده را مطالعه کردم بسیار ضعیف و فضایی و جهت رفع تکلیف مسولیت نوشته شده بود. معلوم است ایشان ابتداییات معارف قرآنی و انس با قرآن را علی رغم مسئولیت و جایگاه تدریس در دانشگاه، هنوز درک کاملی ننموده اند و بیشتر از اینکه متنی انتقادی و سازنده برای آینده این رشته و فارغ التحصیلان آن باشد بیشتر بوی اظهار فضل میدهد.
دانشجو
|
-
|
۱۳۹۴/۰۴/۲۳ - ۲۳:۲۹
0
1
متاسفم که هر کی حرف جدید بزنه دیگران بر نمی تابند

واقعا تاسف داره

حالا مگه دروغ گفته استاد کاوند ؟

حرفش حقه
دانشجوی طالب حقیقت و عدالت
|
-
|
۱۳۹۴/۰۴/۲۴ - ۲۳:۰۶
0
1
من نمی دونم قضیه این حسادت ها با دانشگاه علوم قرانی چیه؟ اخه این استاد محترم که حرفای جالبی زده چرا برخی فقط سعی در تخریب دارن؟ این دانشجوی دکتری که خودش استاد رو به فضایی صحبت کردن متهم کرده چرا خودش گتره ای و فضایی متهم کرده؟ واقعا این همه حسادت تا کجا؟ چرا تقوای عملی در کار دانشجویان ما نیست؟ حالا چرا کسی نقد به استاد فریدونی وارد نمی کنه که گفته معضل یه چیز دیگس و واقعا حرف غیر عالمانه زده استاد فریدونی. اتفاقا باید گفت اقای فریدونی نظرات فضایی داده نه استاد کاوند.
دانشجو
|
-
|
۱۳۹۴/۰۴/۲۶ - ۱۵:۵۴
0
1
این انتقاد استاد محترم دانشگاه علوم ومعارف قرآن کریم به دیدگاه اقای فریدونی دیدگاهصحیح ومنطقی است .زیرااینجانب باوجود اینکه حافظ کل وتحصیلات دانشگاهی خودرابا آزمون دراین رشته به دراین رشته به پایان رسانده ام ولی هنوزادعایی نسبت به مفاهیم قرآن وتسلط کامل راندارم .پس افرادیکه صرفابا مدرک حفظ به چنین افتخااتی نایل می شوند به نظر افرادی بیسوادی هستند.
captcha