به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، نشست «مؤلفههای نظری جریانات سلفی در عصر حاضر» 26 بهمنماه در سالن کنفرانس خبرگزاری ایکنا برگزار شد. در این نشست حجتالاسلام و المسلمین داوود فیرحی، دانشیار دانشگاه تهران، دکتر احمد پاکتچی، استادیار دانشگاه امام صادق(ع) و دکتر عبدالامیر نبوی، معاون پژوهشی و آموزشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی بهعنوان سخنران در این نشست به ارائه دیدگاههای خود پرداختند.
ضرورت بازاندیشی در خصوص بازاندیشیهای اسلامی
حجتالاسلام و المسلمین داوود فیرحی به عنوان نکات مقدماتی گفت: بحث در مورد جریانات سلفی چون جریانی انضمامی است دشوار است. ما باید از سویی در اسلامشناسی بازشناسی کرده و منابع و نصوص را مورد بررسی مجدد قرار دهیم و از سویی دیگر باید بازاندیشیهایی که از زمانی که تجدید به جهان اسلام سرازیر شده است، مورد بازاندیشی قرار دهیم.
فیرحی ادامه داد: بازاندیشی بازاندیشیهای اسلامی زیاد مورد مطالعه قرار نگرفته است. تاریخ تولد سید قطب تقریبا مقارن با انقلاب مشروطه در ایران است. وی در شرایطی زیست که ما زیستهایم. پیش از مشروطه ما شاهد دو جریان هستیم که میتوانیم یکی از آنها را نواندیشی و دیگری را شریعتگرایی بدانیم.
وی افزود: اگر سلفیگری با ابن حنبل آغاز شده، در ابن تیمیه به اوج رسیده و در ابن وهاب شکل جدیدی میگیرد، در مواجهه با تجدد است که برای ما محل بررسی قرار میگیرد. جریانات دیگری از جمله اصولی، اخباری، و گرایشات مختلف تفسیری با تجدد درگیر شدهاند. جریانهای مختلف دینی در برخورد با تجدید تکانههای شدیدی خوردهاند که باعث تحولات اسلامی شده است.
استادیار دانشگاه تهران تصریح کرد: پس از برخورد جریانهای دینی با تجدد میتوان یک برش کلی در جهان اسلام بین قبل و بعد از برخورد قائل شویم. جریان متفاوت و رقیب پس از برخورد با مدرنیته تلاقیهایی با هم داشته اند. در اینجا میبینیم که سلفیگری با شیعه، قرآنگرایی، اخبارگرایی با اصولیگری پیوندهای جدی داشتهاند و مطالبی را از هم وام گرفتهاند. اسداله خراقانی معتقد است که نه تنها مسلمانان بلکه کل دینداران انرژی خود را در مواجه با ماتریالیسم تجدید کنند. از این رو بین جریانهای اسلامی پس از برخورد با تجدد تشابهاتی وجود دارد.
وی ادامه داد: از سویی دیگر این تشابهات نباید ما را به صدور احکام جزمی سوق دهد. به صورت اختصار میتوان گفت برای مثال بین قرآنگرایی و سلفیگری عموم و خصوص من وجه وجود دارد. هر سلفی قرآنگرا و هر قرآنگرایی سلفی نیست. جریانی از نهضت آزادی قرآن گرا بودند، ولی سلفی نیستند.
جریان سلفی؛ جنبشی که حضور دارد
فیرحی گفت: از سویی دیگر مفاهیم در درون جنبش سلفی متحول شدهاند و این جنبش یک جنبش زنده است. این جنبش در جامعه و جهان حضور دارد و خصلت جنبشهای زنده این است که سعی میکنند مفاهیم خود را به روز کنند.
وی ادامه داد: سلفیگری جنبشی زنده است و به دنبال این است که دیگران را متاثر کند و از دیگران تاثیر بگیرد. سلفیگری از مدرنیته، اخوان، جهان شیعه، به خصوص جنبشهای چپ متاثر شده است.
استادیار دانشگاه تهران گفت: ما در جنبش سلفی شاهد دو دگرگونی عمده هستیم که اولی دگرگونی درونی است. برخی از مفاهیم ظاهرش یکی است اما از درون دچار دگرگونی شده است. مثلا در اندیشه ابن تیمه نگاه به صدر اسلام با نگاه سلفی معاصر متفاوت است. به عنوان اشاره، ابن تیمه جریانی نیست که مسلمانان را تکفیر کند و یا به همه مسلمانان حکم جاهلیت بدهد. باید اشاره کنم حاکمیت الهی و جاهلیت همان Concept دوران ابنتیمیه است اما Conception متفاوتی برخورد است. آنچه قطب درک میکند با آنچه ابن تیمیه مییابد، متفاوت است.
وی تصریح کرد: دگرگونی دوم افزودههای مفهومی است که این جریان به گذشته اضافه کرده است یا مضامینی است که از گذشته حذف شده است. درست است که اینها نگاهی به سنت و گذشته دارند، اما امر جدیدی هستند و گذشتهگرایان امروزی هستند که باید ببینیم مرادشان از گذشته چیست. ما نباید بداعت و اصالت جنبش را نادیده گرفته و باید بکوشیم در عین نوبودن، سابقه این گروه را دریابیم. به نظر نمیرسد این گروهها دایناسورهایی باشند که زنده شدهاند بلکه جوانان مدرنی هستند که گذشتهگرایانه عمل میکنند.
سلفیان و مسلمانان غیر سنتی
دکتر احمد پاکتچی در ادامه نشست، گفت: ما در بین سلفیان فعال متوجه حضور سه دسته نیرو میشویم. یک دسته نیروهای هستند که قبلا مسلمان نبودند و حالا مسلمان شده و به این گروهها گرویدهاند. جریان دیگر مسلمان هستند اما در کشورهای غربی متولد شده و رشد یافتهاند، برخی دیگر نیز مسلمانان شوروی سابقاند که وقتی اردوگاه کمونیسم سقوط کرد نمیدانستند که نام پیامبر چییست و یا نمیتوانستند سوره حمد را بخوانند.
استادیار دانشگاه امام صادق(ع) تصریح کرد: آشنایی خود انگیخته با اسلام وجه مشترکی بین این سه گروه است. این افراد مجبور بودهاند که راه صد ساله را در یک شب بروند. این سوال ایجاد میشود که واقعا سلفیان تا چه میزانی گذشتهگرا هستند و چگونه میتوانند با این گروه مسلمانان غیر سنتی ارتباط پیدا کنند.
خودآگاه و ناخودآگاه سلفیان
وی ادامه داد: انسانها وجهی خودآگاه و وجهی ناخودآگاه دارند. فرد همواره باورهای خودآگاهانه خود را دارد و آنرا بیان میکند. برای پی بردن به باورهای ناخودآگاه مارکس یعنی باورهایی که ناخودآگاهانه وی به آنها معتقد بوده است باید به آلتوسر و مکتب فرانکفورت رجوع کرد.
پاکتچی گفت: در بعد خودآگاه، دو مشکل در معرفی این وجه یک جریان توسط خودش وجود دارد، اول اینکه چه قدر یک جریان خودش را میشناسد و چقدر فارغ از غرضورزی خود را معرفی میکند. برخی از وجوه درونی یک جریان ممکن است به خاطر خطر از دست دادن هواداران بیان نشود.
سلفیگری و گریز از مرکز
وی تصریح کرد: با توجه به این دو نکته میتوان نتیجه گرفت که ما با افراطیگری در حلقهگرایی ایجاد جمعهای کوچک گریزان از نظامهای سیستماتیک مدرن مواجه هستیم. گروههایی که دائما به دنبال خروج از یوغ نظامگرایی بودهاند و الان محملی پیدا کردهاند تا وجه مثبتی از خود ارائه کنند.
استادیار دانشگاه امام صادق(ع) افزود: این افراد از نظام توتالیتاریست اجتماعی خسته شدهاند. مسلمانان شوروی هم شاید مسئله اساسیشان مسلمانیشان نباشد. مساله آنها خستگی از نظامی بود که همه شئون ایشان را کنترل میکرد از این رو آنها در پی گریز از نظام و میل به نافرمانی داشتند. دیگر نشانه این مرکزگریزی در مسلمانان شوروی وجود گروههای مافیایی یا تندروی مسیحی است. برخی از گروههای سلفیگری از وجود دولتهای نامشروع در منطقه مشروعیت میگیرند.
سلفیگری و مدرنیته
وی در ادامه گفت: آیا سلفیگری جریانی مدرن است و یا کلاسیک؟ هر چند تلفیقی میان این دو وجود دارد اما چه وجهی غالب است؟ من معتقدم که برخی از ویژگیهای کلیدی مدرنیته در سلفیگری وجود دارد. در دوره مدرن فرد به دنبال تغییر محیط به نفع خواستههاست. سلفیها هم آمدهاند که دنیا را تغییر دهند. البته تغییر مورد نظر سلفیهای پارادوکسیکال است. آنها به بازگشت به دوره پیامبر هستند اما مورد بازسازی شده در واقع تخیلی از آن دوران خواهد بود.
پاکتچی گفت: به نقل از یکی از کارشناسان، تمام طیفهای سلفی رشتههای فنی و مهندسی را در دانشگاهها گذراندهاند و یک مهندس کسی است که به دنبال تغییر جهان است. این افراد به دنبال سازگاری با دنیای مدرن نیستند، اینها خود دنیای مدرناند. تنها افرادی میتوانستند به ایشان در رسیده به یک آرمان واقعی کمک کنند که تاریخ خوانده باشند که چنین کسانی در میان ایشان وجود ندارد.
وی ضمن تشبیه آرمانشهر سلفیها به رستوران سنتی، ادامه داد: آرمان این گروه شبیه رستورانهای سنتی است که در واقع یک پدیده مدرن است. رستورانهای سنتی موجود تنها نام سنتی را با خود دارند، اما به واقع سنتی نیستند. اگر رستوران سنتی واقعا وجود داشته باشد، کسی نمیتواند از آن به خاطر شرایط غیر استانداردی که دارد، استفاده کند. آرمانشهر سلفیها نیز چیزی شبیه به همین رستورانهاست.
بحران هویت در خاورمیانه، عامل اصلی شکلگیری گروه داعش
در ادامه نشست دکتر عبدالامیر نبوی، معاون پژوهشی و آموزشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی گفت: سلفیگری یک طیف است. یک حزب، گروه و جنبش نیست. ما با سلفیگراییهای متفاوت روبرو هستیم. اخوان به عنوان مثال یکی از نمادهای حرکت سلفی است. اما بین اخوان و حرکت سلفی در عربستان تفاوتهای جدی وجود دارد. مبانی بازگشت ایشان به گذشته بازگشت به قرآن، پیامبر و دو خلیفه اول است و ایشان اعتقادی به خلافت عثمان و حضرت علی (ع) ندارند.
وی ادامه داد: ما باید برای بررسی گروههای سلفی به مشکلات جوامع خاورمیانه در یک قرن و نیم اخیر توجه کنیم. مواجهه و شکست از غرب در ایران با جنگهای ایران و روس و در مصر از پیروزی و اشغال آنجا توسط ناپلئون آغاز میشود.
نبوی افزود: در این دوره با با تراکم بحرانهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مواجه شدیم، مهمترین بحرانها بحران هویت بود. بسیاری از مردم و نخبگان در آروزی حل بحران به سنت متمسک شدهاند هر چند رویکردهایشان مدرن است.
وی افزود: این گروهها در آرزوی یقین و آرامش هستند. کتاب مقدس و پیامبر از این رو دستاویزی برای جهانی پر از تلاطم و بحران هویت است. این آرزوی یقین و تمنای پیشرفت با حفظ قواعد دینی میتواند توضیح دهد چرا برخی به رادیکالیسم روی میآورند. ایشان به دنبال ایستادن روی یک زمین محکم و یقین و اطمینانی هستند که هیچگاه آن را به دست نخواهند آورد.
با وجود تفاوت، داعش با ابن تیمیه تشابه نیز دارد
نبوی تصریح کرد: به لحاظ روانشناسی حرکت ایشان به سوی یقین میتواند ناشی از یک بییقینی باشد. این کمالگرایی در عمل میتواند از ضعف اعتماد به نفس ناشی شود. یک داعشی میداند که امر سنتی قابل بازتولید نیست، اما بیشتر به سمت آن حرکت میکند. نتیجه برخی آموزههای دینی بدون تطبیق با دنیای جدید و ایجاد شهر و نظمی آرمانی حماقت محض است.
وی ادامه داد: هر چند بین ابن تیمیه و داعش تفاوتهایی وجود دارد اما هر دو این جریانها از یک قاعده پیروی میکنند. ابن تیمه منطقیون، شیعه، فلاسفه و صوفیه را ازعوامل تفرقه و ضعف جهان اسلام در مقابل مغولان میدانست و در کنار قائل شدن به تفاوت میان گذشته گروههای تکفیری با ایشان باید به شباهتها هم نظر داشت. گروههای تکفیری در کلیت تاریخ منطقه بد نیست. این تجربه بسیار تلخ باید رخ میداد. این تفکر باید یک دوره حکومت میکرد تا مردم با این اندیشه به صورت کامل مواجه شده و حقیقت آن را بشناسند.
سلفیه یک جنبش ذاتا روشنگر است
فیرحی گفت: نکته مهمی که وجود دارد این است که این گروهها چگونه به بیان و توجیه قسمت خودآگاه میپردازند. سلفیه یک جنبش ذاتا روشنگر است. سلفیه با توجه به دغدغههای عملی به تئوری رسیده است. اگر روشنگری در جهان اسلام دو شاخه عقلگرا و متنگرا داشته باشد، این گروه جزء شاخه متنگرا هستند. اگر دغدغه عمل داشتن و در قید تقلید نبودن از خصائص یک جریان روشنگر است، این جریان این دو خصوصیت را دارند.
وی ادامه داد: شهر آرمانی این گروه برای تحقق بخشیدن نیست. آرمان معیار عمل است و برای این گروه آرمانشهر حالتی سلبی دارد. این آرمانها هستند که مکانیسم عمل را درست میکنند. گروههای تفکیری دوره کنونی را دوره گذار میدانند که موقت است و دستاوردهای آتی اهمیت چندانی ندارد.
جایگاه توحید و شریعت در جریان سلفی جدید
فیرحی ادامه داد: در ادبیات سلفی واژهای داریم به نام توحید که با مفهوم وحدت یکسان گرفته میشود. در ادبیات سلفیهای جدید توحید با وحدت در امر اجتماعی یکی گرفته شده و اختلافات پذیرفته نمیشوند. ادعای دیگری که این گروه دارند عمل به شریعت است که این مساله در مقابل عمل به فقه است. اینها به دنبال حاکمیت شرع اند و این یعنی نصی که رویش تاکید وجود داشته و اختلافی نیست مثل جهاد، حدود و ... اجرا شوند.
استادیار دانشگاه تهران تصریح کرد: در ادبیات ما حکم شرعی حاوی حکم فقهی است. وقتی میگویند شرع نوعی نصگرایی دارد، مرادشان نص صریح قرآن و حدیث است. آن ها به سمت متن گرایی رفته و مفهوم اتباع را مطرح میکنند که هم تقلید از مفتی و هم هر نوع تقلید را شامل میشود و رد میکند.
فیرحی ادامه داد: در خصوص تکنولوژی سید قطب مشکلی با آن نداشت و مراد جاهلیت نمیدانست اما در خصوص فرهنگ او معتقد بود که فرهنگ اومانیسم جاهلیت به شمار میآید. سید قطب در سالهای 51 به مکه رفته و در آنجا با عبدالرحمان ندوی دیداری داشت. ندوی از سید قطب خواست برای کتاب او مقدمهای بنویسد. مراد ندوی در این کتاب قطع رابطه با نظام علمایی اهل سنت بود.
وی افزود: در نگاه سلفیها، مفهوم توحید سیاسیترین مفهومی است که وحدت اجتماعی از آن استنباط شده و محوریت حاکمیت شرع ارزیابی شده و در حول همین نفی تقلید مطرح شده است.
عمل به شریعت
فیرحی گفت: سلفیان معتقدند اگر احکام برای تاویل و عدم انجام آمدهاند، چرا اصلا نازل شدهاند. سلفیان معتقد هستند که هر کس توانایی دارد، باید به شریعت عمل کند. این گروهها احساس تکلیف میکنند و وضعیت مطلوب را در اجرای شریعت و زوال جاهلیت میدانند.
وی ادامه داد: برای گروههای تکفیری جاهلیت بسیط به معنای اومانیست است و جاهلیتهای دیگر از جمله جاهلیت مشرکانه که مصداق آن را شیعه دانسته، حاهلیت صوفیانه که عارفان را در بر میگیرد و جاهیت نفاق قائلاند.
استادیار دانشگاه تهران تصریح کرد: نحوه توجیه ایشان در خصوص عقایدی که دارند به مفهوم تکفیر باز میگردد. با این کار از دورن متن جهاد، هجرت و جغرافیای جدید استخراج میشود. در ادبیات مودودی مسلمانان به دو دوره تقسیم میشوند که البته مراد از این دو دوره انتولوژیک (هستیشناسانه) است و نه تاریخی.
دولت سلفیان حداقلی است
فیرحی ادامه داد: اولین دوران دوره ضعف این گروه است. مسلمان ضعیف کسی است که نمیداند مشکل کجاست. در دوره دوم که میتوان دوره جهاد خواند، مسلمان خود را پیدا کرده است. این پروسه جدید را طلیعه خودآگاهی مسلمانان میداند.
وی افزود: ایدئولوژی یک توتالیتاریسم سنگین دارد، اما بحث ایشان تنها اجرای شریعت است. دولت ایشان یک دولت حداقلی شرعی خواهد بود. دولت سلفی از طریق گسترش چند لکه خود انگیخته در جهان اسلام به دنبال فتح کل آن است.
استادیار دانشگاه تهران با بیان اینکه اگر نظام جهانی نبود که جلوی این گروه را بگیرد این گروه مانند قوم مغول گسترش مییافت، گفت: در تاریخ ایرانیها ابتدا فکر میکردند که اعراب روی اسب میمیرند و بر زمین نمیافتند و بعد این اعتقاد در مورد مغولان نیز به کار رفت. در صورت گسترش یافتن چنین فکری این یک معجزه است که میتواند جلوی گروه قوم غالب را بگیرد.
وی افزود: باید خاطر نشان کنم امروزه اخوان و حرکت سلفیان را دو حرکت جداگانه تلقی شده و ارتباطی میان این دو در نظر گرفته نمیشود.
سلفیان به دنبال نفی سلطه علمی و سیاسیاند
در ادامه پاکتچی گفت: وقتی صحبت از فتوا میشود بحث از اتوریته علمی در کنار اتوریته سیاسی است. کسی میتواند در حوزه علمی استنباط و اجتهاد داشته باشد که بداند به آن درجه رسیده است و دادن این مقام از سوی نهاد اجتهاد تشریفاتی است و اگر کسی به این نتیجه برسد که مجتهد است کسی نمیتواند مانع او شود. اولین شرط اجتهاد این اعتقاد است که فرد به درجه اجتهاد رسیده است. در گام بعدی دعوت صورت میگیرد و با رجوع مقلدان به او اجتهاد به رسمیت شناخته میشود.
وی افزود: مساله خلافت در میان اهل سنت نیز چنین فرایندی دارد. این احساس تکلیف است ادعای خلافت را مطرح میکند و پس از تأیید اهل حل و عقد خلافت وی به رسمیت شناخته میشود.
پاکتچی ادامه داد: در میان اهل سنت هم در حوزه علم و هم سیاست اتوریته و سلطه به وجود آمد. علم به مذاهب اربعه منحصر شد و در حکومت هم دولتهای جائر به رسمیت شناخته شدند و کوششهایی برای تبدیل اجتهاد و خلافت به نهاد به عمل آمد.
وی افزود: یکی از دغدغههای مشترک گروههای سلفی نفی انحصار و مبارزه با نهادینه کردن علمی و سیاسی و بازگشت به مدل خود خوانده است.
استادیار دانشگاه امام صادق (ع) تصریح کرد: محمد رشید رضا و اخوان و ... به دنبال نوعی دیگری از نهاد به غیر از نهادهای سنتی بودند، اما گروه فعلی به حذف کامل نهاد فکر میکند. مطرح کردن خلافت در عراق و شام به معنای این نیست که اگر کس دیگری در جای دیگر خطه اسلامی ادعای خلافت داشته باشد باید تحت سیطه آنها قرار بگیرد.
داعش به دنبال ارائه یک حکومت کارآمد است
نبوی گفت: ابتدا تصحیح میکنم که حساب کار اخوان و سلفیها جداست. درست است که آرمانهای بزرگ نیازمند تخریبهای بزرگ هستند اما دولت اسلامی که داعیه آرمانی را دارد نمیتواند مردم را تا ابد معطل تحقق وضعیت مطلوب و موعود کند.
وی ادامه داد: مردم باید رگههایی از موفقیت را ببینند. خلیفه باید بتواند حداقلی از کارکرد را نشان دهد. به همین دلیل است که دولت اسلامی چهره خوبی از شهر رقه نشان میدهد که در آن همه چیز مناسب بوده و پاسداران شهر مدافعان ایمان نشان داده میشوند.
نبوی در پایان گفت: این گروه باید نشان دهد که آرمان در حال تحقق است تا بتواند از این طریق جذب بیشتری انجام دهد. با توجه به اعتقاد اهل سنت در خصوص آخر الزمان که آن را در انحصار امام زمان (عج) نمیدانند، ظرفیت بیشتری برای فعالیتهای آخرالزمانی دارند. اگر این گروه به موفقیتهای خود تداوم دهد خواهند گفت که مصداق آخر الزمان هستند و اگر شکست بخورند، خود را مقدمه آخر الزمان دانسته و زمینه خشونتهای بیتشری را فراهم خواهند کرد.