زمان با جریان اسلام ناب و معتدل همراه است/ دلیل حرکت معکوس داعش در تاریخ
کد خبر: 1448949
تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۱۴
سیدمحمد قائم‌مقامی:

زمان با جریان اسلام ناب و معتدل همراه است/ دلیل حرکت معکوس داعش در تاریخ

گروه اندیشه: قائم‌مقامی جریانات تکفیری را جریان نفاق در دنیای اسلام خواند و با بیان این که این جریان فقط می‌تواند جولان بدهد و نمی‌تواند دولت تشکیل بدهد، گفت: شرایط و زمان با جریان اسلام ناب، ولایی، معتدل و معقول همراه است.

حجت‌الاسلام و المسلمین قائم‌مقامی در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی در باب جریانات منطقه و شکل‌گیری گروه‌های افراطی پرداخت و بر مبنای یک تلقی از تأثیر انقلاب اسلامی بر تاریخ جهان، تحلیلی از موجودیت گروه‌های افراطی اسلامی، به ویژه داعش، و افق پیش روی این گروه‌ها ارائه کرد.
وی در بخش پیشین این گفت‌وگو که گزارش آن پیش از این از نظر خوانندگان گذشته است، حوادث اخیر خاورمیانه را که از آن با عنوان ائتلاف جریان مدرنیته و سکولاریسم ادعایی، با یک جریان به غایت ارتجاعی و ماقبل قرون وسطایی و به تمام معنای کلمه سیاه و وحشی در قالب جریان تکفیری‌ها یاد کرد، در راستای تقابل با جریان حق به ظهور رسیده با انقلاب اسلامی در ایران دانست.

بخش نخست این گفت‌وگو را در اینجا بخوانید!

تجربه اسلام ناب و معقول و معتدل رو به گسترش است/ تجربه‌ای ناشناخته برای انسان
وی از تجربه جدیدی از دین و اسلام که پیش روی انسان قرار گرفته و در عین حالی که برای او ناشناخته است، رو گسترش است، سخن گفت و بیان کرد: تجربه اسلام ناب و معقول و معتدل تجربه جدید انسان است و انسان‌ها آن را نمی‌شناسند، نه به طور تئوریک و نه به طور عملی و نه حتی به طور گفتمانی نشنیده‌اند که برای مثال این اسلام چه ویژگی‌ای دارد؛ اسلامی که متولی آن خود پیغمبر(ص) و کسی از جنس پیغمبر(ص) باشد. ما الان از آن به ولایت فقیه تعبیر می‌آوریم و مراد همین است که کسی دارد دین را تولیت می‌کند که از جنس دین و از سنخ انبیاء است.

تجربه دین ناب، تجربه آزادی انسان است
وی افزود: این تجربه، بسیار جدید است و تأکید می‌کنم که به لحاظ روانشناسانه و در سطح روان انسان هم اگر بخواهیم از این قضیه تحلیل داشته باشیم، باید گفت که بزرگترین اثر این تجربه در درجه اول، آزادسازی فرد انسان است. انسانی که دین حق را تجربه می‌کند و در واقع دین اسلام، انبیاء و اولیاء را تجربه می‌کند آزادی حقیقی را که واقعاً چیزی بالاتر از آن وجود ندارد تجربه می‌کند.

آزادی انسان از «إصر و إغلال»؛ هدف رسالت پیامبر(ص)
وی در تشریح مفهوم این آزادی، با اشاره به نسبت آزادی و عدالت گفت: گاه تصور می‌شود که میان آزادی و عدالت تقابل هست و یا این باید باشد یا آن. ما می‌گوئیم این طور نیست و معتقدیم که آزادی به معنای دقیق کلمه مفهومی متحد با عدالت است و هیچ یک دیگری را محدود نمی‌کند. در واقع یک حقیقت وجود دارد که یک اسم آن آزادی است و یک اسمش عدالت؛ ولی با این قید که البته آن اسمی که مهمتر است، اسم آزادی است. یعنی انسان باید اول در درون خودش از هر چه که با انسانیت او مغایرت دارد، هر چه که جهل است، هر چه که خرافه است، هر چه که گناه است و هر چه که به تعبیر قرآن و روایات آتش است و یا باز به تعبیر قرآن هر چه که «إصر و إغلال» است، آزاد شود. 
وی بیان کرد: در قرآن کریم می‌فرماید که اصلاً اصل رسالت پیغمبر اکرم(ص) این است که «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ؛ و بار گران‌شان را از دوش‌شان برمى‌دارد و بندها و زنجیرهایى را که بر آنان تحمیل شده است از آنان فرو مى‌گذارد.»(أعراف/157). پیغمبر(ص) آمده که این بارها و غل و زنجیرها را از طریق دین حق و دین ناب و اسلام ناب از بشر دور کند.

اسارت درونی؛ عامل ظلم و خشونت/ خشونت داعش ناشی از اسارت در دوزخ است
وی این تجربه را عظیم‌ترین تجربه انسان خواند و گفت: وقتی که کسی آزاد شد، عادل می‌شود و این عدم عدالت انسان که همان ظلم باشد، برای وقتی است که آدم آزاد نیست و در درون خودش و اسیر است و در غل و زنجیر است و گرفتار درون خودش است. به همین جهت است که ظلم می‌کند و خشونت نابجا دارد. در واقع این‌هایی که این خشونت را می‌کنند این آزادی را ندارند و به معنای دقیق کلمه اسیرند. آن‌ها نیروهای ضدآزادی‌ و اسیر مطلق هستند.

وجه اصرار به بیرونی کردن و ظاهر شدن دین
وی اسارت مطلق را اسارت در دوزخ تعبیر کرد و گفت: همچنان که ما در روایات‌مان آزاد شدن از آتش داریم، اسارت در آتش هم داریم. در تحلیل قضیه در سطح روان انسان باید گفت که این آزادی و آن اسارت چیزی است که فرد درون خودش آن را تجربه می‌کند و برای این که آن را درون خود نگه دارد و مستقر کند، نیاز دارد که آن را به بیرون سرایت دهد. اصراری هم که در انقلاب اسلامی هست این است که دینی را که درون خود دارد بیرون بیاورد و ظاهر کند و آن را اجتماعی و سیاسی کند. این دین وقتی که بیرون می‌آید پشتوانه‌ای می‌شود برای دین درونی و به تعبیری به عمق استراتژیک درون شما تبدیل می‌شود.
وی افزود: هیچ راهی هم جز این وجود ندارد و اگر قرار باشد که در درون انسان آن تجربه آزادی، تجربه معنویت، تجربه معرفت و تجربه ایمان باقی بماند، این تجربه باید سرایت داده شود و نظام اجتماعی و سیاسی به رنگ همین دین دربیاید.

چرا داعشیان اسیر آتش‌اند؟
وی در مورد این که چرا این افراد اسیر آتش‌اند و چرا به چنین اسارتی افتاده‌اند، عنوان کرد: این که چرا این‌ها اسیر آتشند برمی‌گردد به همان امر کلی که انسان‌ها دو دسته می‌شوند و یک دسته نور را انتخاب می‌کنند و یک دسته ظلمت را یک دسته اهل سعادت هستند و یک دسته اهل شقاوتند.

شقاوت و اوج پندارگرایی در داعش
وی در این باره بیان کرد: شما ببینید که تاریخ از کسی گزارش می‌دهد که بعد از ضربت خوردن وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) شعری می‌سراید و و ابن‌ملجم را ستایش می‌کند و او را فردی متقی می‌خواند که اراده‌ای نداشت مگر این که به خشنودی و رضوان خداوند برسد. شما ببینید که چه پدیده‌ای در وجود انسان می‌تواند اتفاق بیفتد که حالا آن شقی که آن کار را کرده است، شقی‌ای دیگر خیال کند که در واقع این کار موجب رضای خدا و خوشنودی خدا بوده است. بنابراین این یکی از ویژگی‌های انسان شقی و بدبخت است که خیال می‌کند از طریق بدترین اعمال دارد بهترین اعمال را انجام می‌دهد.
وی با اشاره به نمونه‌هایی از این شقاوت‌ها که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم، بیان کرد: الان ما در زمان خودمان شاهد آن هستیم که تکفیری‌ها که هم از مصادیق سفیانی‌ها و هم از مصادیق خوارج زمان ما هستند، در حالی که شرورانه‌ترین اعمال را انجام می‌د‌هند، می‌پندارند که با این کار دارند به بهشت می‌روند و رضوان خدا را دارند به دست آورند.
وی این پدیده را اوج پندارگرایی انسان خواند و اظهار کرد: با کمال تأسف باید بگوئیم که قدرت‌های حاکم جهان هم در مجموع همراه با این پندارگرایی بوده‌اند و هنوز هم هستند. در هر صورت بستری از پندارگرایی حاکم بوده است که این اجازه را به چنین کسانی داده است چنین رفتارهایی را داشته باشند.

جریانات تکفیری جریان نفاق و منافقین جهان اسلام‌اند
حجت‌الاسلام قائم‌مقامی در ادامه این گفت‌وگو و در پاسخ به این پرسش که چه روندی می‌تواند به حذف گروه‌های تکفیری منجر شود، با اشاره به این مطلب که جریان‌های تکفیری جریان نفاق هستند، بیان کرد: جریانی که با جریان اسلام ناب و اسلام ولایت مقابل شده است کفر جهانی همراه با جریان نفاق است. در واقع جریانات تکفیری و مجاهدنما به معنای دقیق کلمه جریان نفاق و منافقین دنیای اسلام هستند و چنین جریاناتی فقط ظهور و بروزی پیدا می‌کنند اما قدرت استقرار ندارند.

جریانات تفکیری قدرت استقرار ندارند/ «للحق دولة و للباطل جولة»
وی افزود: به تعبیری هم من این را درست می‌دانم که این جریان را از مصادیق جریان کلی سفیانی‌گری بدانیم. ما در روایات هم داریم که در دوران آخر‌الزمان و در قرب ظهور حجت خداوند، جریان سفیانی که جریان رقیب و ضد جریان بنی‌هاشم و جریان ولایی و شیعی است در صحنه می‌آید و سر بلند می‌کند و جالب اینجاست که می‌فرمایند که این‌ها فقط می‌توانند جولان بدهند و دولت نمی‌توانند تشکیل بدهند.
قائم‌مقامی با اشاره به این مطلب که کلمه جوله در برابر کلمه دولت قرار دارد، عنوان کرد: دولت یعنی جریانی که می‌آید و برقرار می‌شود و مستقر می‌شود و مدتی می‌تواند با استقرار خودش مدیریت را به عهده بگیرد. جوله یعنی جریانی که می‌آید و جولان می‌دهد و با وجود ظهور و بروزش، قدرت استقرار ندارد.

جریان تکفیر و جریان باطل دیگر زمان ندارد
وی در مورد این که چرا این گروه‌ها قدرت استقرار ندارند، گفت: دلیل این که نمی‌تواند استقرار پیدا کند این است که دیگر زمان ندارد و شرایط برای آن مناسب نیست و دیگر اقتضائات با آن همراه نیست.
این مدرس حوزه و دانشگاه در این باره اظهار کرد: الان شما ببینید که همین جریان تکفیری‌ها با شعار اسلامی به صحنه آمده‌اند و شعارشان شعار اسلام و لا اله الا الله و محمد رسول الله است و شباهت‌های صوری زیادی هم با جریان ناب اسلامی دارند. آن‌ها برخی از صورت‌ها را گرفته و غصب کرده‌اند و با محتوای 180 درجه معکوس در برابر جریان حق قرار داده‌اند. شعار لا اله الا الله و محمد رسول الله و ایمان به خدا و ایمان به آخرت و اعتقاد به حاکیمت دین همان چیزهایی است که انقلاب مطرح کرد، اما این‌ها چیزهایی از آن را گرفته‌اند و با محتوای برعکس ارائه کرده‌اند.

تولیت ناحق و دوری و تقابل با اولیای خدا در داعش؛ دلیل حرکت معکوس با تاریخ و حق
وی افزود: این حرکت معکوس با تاریخ و با حق به این دلیل است که تولیتی که این‌ها دارند تولیت حقی نیست و ولی‌ای از اولیای خدا بر سر این‌ها نیست و درست مقابل ولی خدا قرار دارند.
قائم مقامی با بیان این که این جریان در راستای همان تولیت ناحق و به علت آن به دنبال بازگرداندن جهان به همان وضعیت گذشته است، این امر را محال دانست و بیان کرد: این‌ها می‌خواهند جریانی را که در تاریخ و ما قبل دنیای مدرن بوده است بازگردانند. خب ما شاهد جریانی از دین که توسط غیراولیای خدا مدیریت و تولیت می‌شد و حاکم بود و قدرت داشت، بوده‌ایم. این دوره در نهایت منجر به مدرنیته و تجدد غربی و صهیونیسم و کفر جهانی شده است و معنای این امر این است که امکان ندارد دوباره این وضعیت برگردد؛ در حالی که این‌ها می‌خواهند آن وضعیت قبل از دوران تجدد و مدرنیته را به خیال خودشان برگردانند؛ که محال ممکن است و آن‌ها زمان چنین کاری را ندارند.
وی ادامه داد: حتی جالب است که این مطلب از زبان یک تحلیل‌گر اسرائیلی که دشمن انقلاب اسلامی است هم بیان شد. او می‌گفت القاعده‌ای‌ها یک جریان بیمارگونه و حاصل اختلال روانی هستند و نمی‌توانند پا بگیرند و نمی‌توانند برقرار بشوند از این جهت خطر آن‌ها برای اسرائیل کمتر از خطر جمهوری اسلامی است. او در اثبات این که خطر القاعده کمتر از خطر جمهوری اسلامی است می‌گفت که این‌ها جریان بیمارگونه و غیرعادی‌ای هستند و زمان‌شان دیگر گذشته است و نمی‌توانند برقرار باشند اما جمهوری اسلامی جریان پایدار و باوقار و ریشه‌دار است. او البته این نتیجه‌گیری را می‌کرد که برای اسرائیل القاعده بهتر از جمهوری اسلامی است که البته این نتیجه‌گیری عین حماقت است.
قائم‌مقامی با ابراز تأسف از فعالیت‌های گروه داعش، گفت: بسیار جای تأسف دارد و بسیار تلخ است برای ما که در این دوره ببینیم که یک جریان تروریست رسمی و علنی بخواهد بیاید و مناطقی را بگیرد و جنایت کند و خسارت وارد کند اما در عین حال ما یقین داریم که این دوره سپری می‌شود و این‌ها کنار می‌روند و به حول و قوه خدای متعال شرایط و زمان با جریان اسلام ناب، اسلام ولایی، اسلام معتدل و معقول همراه است.

چرا داعش زمان ندارد؟/ دوره‌ها و بن‌بست‌هایی که بشر پشت سر گذاشته است

وی در تشریح بیشتر این معنا که گروه‌هایی نظیر داعش دیگر زمان ندارند، بیان کرد: علت این امر این است که تاریخ جهات مختلف را تجربه کرده است. من همیشه گفته‌ام که جهان دو دوره بزرگ را تجربه کرده است. یکی دورانی است که دین را داشت ولی بدون تولیت اولیاء خدا و بدون مدیریت انبیاء و اولیاء؛ کأنه دین را دارد از زبان طاغوت می‌شنود. بشر این را تجربه کرده و بر این مبنا تمدن پیدا کرد، فرهنگ پیدا کرد، فلسفه و هنر پیدا کرد، سیاست و قدرت و حاکمیت پیدا کرد، و چون این امر نمی‌توانست مشکلات جهان را جواب بدهد و گره‌های جهان را باز کند و بن‌بست‌ها را بشکند منجر به دوران دیگری شد.
قائم‌مقامی ادامه داد: در آن دوران دیگر گفتمان بشر آزادی و استقلال از دین بوده و بر همین اساس بی‌نیازی از آسمان و غیب و انبیاء شعار دنیای مدرن شد. البته این فقط شعار دنیای مدرن از لحاظ گفتمانی بود اما در عمل  آن چه مطرح بود این بود که قدرت باید با نوعی از دین که این نوع هم دین یهود بود متحد می‌شد و شد. این تجربه هم که دوره‌ای از ادعای استغنای از دین و روشنفکری و آزاداندیشی را مطرح کرد، شکست خورد و بن بست پیدا کرد و به تناقض رسید و گره‌ها پیدا شد.
وی با بیان این که تلاش بشر برای دستیابی به تجربه‌ای متفاوت از این تجارب، او را از بازگشت به گذشته بازمی‌دارد، عنوان کرد: حالا انسانی که در برابر مدرنیته قرار گرفته است دیگر امکان ندارد که به قرون وسطی یا ماقبل قرون وسطی و حاکمیت پادشاهان و خلفا و پاپ‌ها بازگردد و امکان ادامه وضعیت کنونی هم وجود ندارد.

زمان با کسانی است که بیدار شده‌اند و میل به تجربه آزادی و ایمان واقعی دارند
این مدرس حوزه و دانشگاه عنوان کرد: به این دلیل است که ما می‌گوئیم این‌ها زمان ندارند و زمان الان با کسانی است که بیدار شده‌اند و دارند عاقل و رشید می‌شوند و میلی به تجربه آزادی واقعی پیدا می‌کنند و ایمان واقعی را می‌خواهند تجربه کنند. این جریان زمان دارد و شرایط برای آن فراهم شده است.

دعا برای تعجیل متفاوت با عجله کردن است
وی ضمن دعوت برای تعجیل این جریان، دعا برای تعجیل را متفاوت از عجله کردن دانست و گفت: امام صادق(ع) می‌فرماید که از خدا تعجیل را بخواه اما خودت عجله نکن و می‌فرماید که خداوند با عجله انسان‌‌ها عجله نمی‌کند؛ «ان الله لایعجل بعجلة العباد». این مطلب اشاره دارد به کسانی که گاهی بی‌قراری و بی‌تابی می‌کنند و گاهی اوقات ممکن است به این علت تطبیق‌های من‌عندی و شخصی بین وقایع و روایت‌هایی که وارد شده است بدهند و به ضرس قاطع بگویند که این حادثه‌ای که الان اتفاق افتاده است عیناً منطبق با فلان خبر است و خبر منطبق با این حادثه است.

تطبیق میان اخبار ظهور و حوادث، ملازم توقیت است
وی چنین تطبیق‌هایی را در مسیر تعیین زمان برای ظهور و ملازم با توقیت دانست و بیان کرد: این توقیت خلاف است و آن چیزی که به آن استعجال، یعنی عجله بی‌خودی و عجله غیرمنطقی، گفته می‌شود را باید مراقب بود و در عین حال هم البته نباید به مناسبتی که بین وقایع و روایات مأثور هست بی‌توجه بود. به هر حال امیدواریم که انشاءالله تعالی با استقامت مردم خودمان مردم ایران، شیعیان، مؤمنین و بقیه انسان‌هایی که الحمدلله بیدار شده‌اند بتوانیم هر چه زودتر شاهد آینده نورانی و تابناک بشر باشیم. انشاءالله.

مطالب مرتبط
captcha