به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، عبدالوهاب فراتی، عضو گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، عصر امروز 19 بهمنماه، در نشستی با موضوع بررسی فقهی جریانهای تکفیری که توسط پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شده بود، گفت: سعی خواهم کرد به چند سوال که کمتر در زمینه جریانهای تکفیری مطرح شده است پاسخ دهم.
فراتی ادامه داد: اول اینکه این گروهها چرا به رغم وجود جریانهای رقیبی چون اخوان که سالها کار تشکیلاتی انجام دادهاند، مورد اقبال گستردهتری هستند. سوال دوم من این خواهد بود که با توجه به اینکه مسئله تکفیر در میان اهل سنت و شیعیان مطرح بوده است، این گروه با اعمال چه تغییراتی از این مسئله استفاده میکنند، سوال دیگر اینکه علت گرایش این گروه به خشونت چیست و دست آخر اینکه چه جریانهایی در جهان اسلام ظرفیت مقابله با این گروه را دارند.
عوامل جاذبه داعش
وی ادامه داد: پیش از ورود به سوالها ذکر این مقدمه را لازم میدانم که به نظر فقهای اهل سنت و شیعه تشکیل دولت و حکومت اسلامی شرط تاسیس جامعه دینی است. پس از پایان خلافت عثمانی در 1929 این مسئله مطرح شده که آیا این فروپاشی آغاز انحطاط جامعه اسلامی است یا سرآغاز شکوفایی. رشید رضا معتقد بود که باید به خلافت بازگشت و عظمت مسلمانان را احیا کرد. مکان پیشنهادی وی برای احیای خلافت جایی مابین آناتولی و جهان عرب بود که هم ترکها حفظ شوند و هم از نیروی اعراب استفاده شود. ابوبکر بغدادی با تاثیر از رشید رضا نظریه خلافت را در شهر موصل مطرح ساخته است.
عضو گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در پاسخ به این مساله که علت جذابیت این گروه چیست، باید بگویم سه محور سادگی نظریه و ایدئولوژی این گروه یا نفی وساطت در عمل به نص بر خلاف دو دستگاه فقهی شیعه و سنی، عملگرایی و رادیکالیسم از ویژگیهای این گروه است که به آن جذابیت داده است.
وی ادامه داد: دستگاه ایدئولوژی داعش ساده و بسیط است و هیچ نقطه کدر و غامضی در اندیشه ایشان نیست. آنها معتقد هستند که احکام شریعت باید اجرا شود. آنها فاقد نظریه در خصوص دولت هستند. این در حالی است که هم در میان شیعیان و هم اهل سنت میان نص و جامعه واسطه وجود دارد. این ولی فقیه است که باید بگوید ما در اسلام جهاد ابتدایی داریم و یا حکم رجم در خصوص زنای محصنه باید اجرا شود یا خیر.
فراتی تصریح کرد: نظریه واسطه در فقه اهل سنت و شیعه مانع ارجاع مستقیم به نص است. حتی اخوان نیز در این زمینه معتقد به فقه المقاصد یوسف قرضاوی بود و به رجوع مستقیمی به متن نداشتند. تفاوت میان شیعه و اخوان این است که آنها سکولار هستند و میان نظریهپرداز و مجری تمایز قائلاند، اما در نظریه ولایت فقیه این مشکل وجود ندارد و نظریهپرداز و مجری یکی است.
عضو گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در میان سلفیان این واسطه وجود ندارد و هر کسی میتواند پس از اثبات اولیه حکم دینی را اجرا کند. عامل دوم جذابیت ایشان عملگرایی ایشان است. این گروه به محض گفتن چیزی به آن عمل میکنند و بین تصور و تصدیقشان فاصلهای وجود ندارد.
وی ادامه داد: رادیکال بودن ویژگی سوم این گروه است. اساسا تفکر سلفی بدون ملاحظه و رادیکال عمل میکند و از توزیع هیچ فیلم، خبر و اجماع جهانی بر علیه خود واهمهای ندارد. اتفاقا نشر این فیلمها باعث شده است تا جوانان سرخورده از کل جهان به سمت آنها گرایش پیدا کنند.
تغییرات داعش در فقه سنتی/ تکفیرهای بیسابقه
فراتی ادامه داد: پرسش دوم من در خصوص تغییراتی است که این گروه در فقه سنتی و در خصوص تکفیر انجام دادهاند. فقه سنتی نیز برخی را تکفیر میکند اما چهار اصل را رعایت میکند که این گروه به آنها پایبند نیست. در فقه اهل سنت نسبت به تکفیر حاکم منع وجود دارد. آنها معتقد هستند که حاکم اسلامی یا باید نصیحت شود و یا دعا و نمیتوان به تکفیر او پرداخت. ابن تیمیه به همین دلیل امام حسین (ع) را نقد میکرد که بر علیه حاکم قیام کرده است. در نظام فکری اهل سنت تکفیر حاکم هم معصیت است و هم مجازات دارد. اما در فقه شیعه این طور نیست. مخالف حکومت حق تنها معصیت کرده است و جرمی مرتکب نشده است، چنانچه در خصوص حضرت امیر (ع) هیچکدام از کسانی که با ایشان بیعت نکرده بودند، به این خاطر این کار مجازات نشدند. گروههای تکفیری بشار اسد را کافر خواندند و این در حالی است که این امر هیچگاه در فقه اهل سنت سابقه نداشت.
عضو گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: مورد دوم این است که هیچگاه کسی که ظاهر اسلامی داشته باشد تکفیر نمیشود. در روایتی نقل شده است که وقتی یکی از اعراب به نزد پیامبر آمد و اظهار ایمان کرد، یکی از صحابه مدعی نفاق او شد که پیامبردر این خصوص فرمود، مگر قلبش را شکافتهای که چنین میگویی. در فیلمهایی که از جنایات این گروه منتشر شده است، قربانیان پس از قرائت شهادتین گردن زدن شدهاند و این مسئله نیز تغییری در دستگاه فقهی سنتی است.
وی ادامه داد: اصل سوم در خصوص تکفیر این است که هیچگاه فرد نسبت به مجازات فرد اقدام نمیکند و این حاکم است که این کار را انجام میدهد. شما حتی نمیتوانید در صورت مشاهده عملی که مستحق حد است، حد آن را جاری کنید. در تفکر اسلامی اجرای حد تکفیر به فرد واگذار نشده است، چون در غیر این صورت جامعه به هم میریزد. هشتاد در صد مجازاتهایی که توسط داعش اعمال شده است، عمدتا توسط افراد صورت گرفته است و نه حکومت داعش.
فراتی تصریح کرد: سازمانهای تروریستی به سه شکل هرمی، زنجیرهای و سلولی هستند. در مدل هرمی سلسله مراتبی وجود دارد و همه همدیگر را میشناسند. در نوع زنجییرهای نیز نقاط اتصالی از مرکز آغاز شده و به غیر از سر سلسلهها افراد همدیگر را نمیشناسند. در مدل سلولی، هیچ سلسله مراتب و پیوند تشکیلاتی وجود ندارد و هر فردی میتواند این سازمان را گسترش دهد و داعش به این شکل عمل میکند.
فقه التکفیر
وی ادامه داد: از سوی دیگر فقهای سنتی در خصوص اعلام تکفیر قائل به احتیاط هستند و به راحتی این حکم را صادر نمیکنند و صبر کرده و توجیهات زیادی را مطرح مینمایند تا موضوع مورد تکفیر مرتفع شود. این گروه هیچ احتیاطی را در این خصوص نمیکند و سریعا مخالفان خود را تکفیر میکند. از این رو امروزه یک دستگاه جدیدی در عرض فقه شیعه و اهل سنت به وجود آمده است که میتوان نام آن را فقه التکفیر خواند. در این زمینه سامانه تفکیر در فقه اهل سنت به کلی تخریب شده است.
عضو گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: یکی از دلایل گرایش داعش به خشونت اتباع النص به معنای تبعیت مستقیم از نص است. داعش با بیان اینکه هیچ نکته مبهمی در متن وجود ندارد، از مومنان درخواست میکند که مستقیما به نص رجوع کنند.
رویکردی که مجاهد را به جای مفسر مینشاند
فراتی ادامه داد: شیعه مومنان را برای اخذ دستورهای کلان به متن رجوع نمی دهد و این دعوت دو علت عمده دارد، اول اینکه نفس رجوع به متن صواب دارد و از سوی دیگر موجب افزایش ایمان میشود. ما اساسا به جز این دو مورد مومنان را به صورت مستقیم به نص ارجاع نمیدهیم. به نظر اهل سنت و شیعیان در کنار نص و زندگی اجتماعی بعد سومی هم وجود دارد. این بعد در میان شیعیان حلقه واسط امام و در اهل سنت فقیهان هستند. این کار بدان سبب صورت می گیرد که اگر حلقه واسطی چون امام و یا فقیهان جامع الشرایط نباشند، متن دارای سیگنالهایی است که میتواند تولید خشونت کند. این مساله در فهم گروههای تکفیری خیلی مهم است که ایشان معتقدند ما اصلا نیاز به مفسر نداریم و در شرایط کنونی اسلام به مجاهد نیاز دارد و ما از طریق مفسران و واسطهها به جامعه مطلوب مذهبی نمیرسیم. باید خاطر نشان کرد که هر جریان مذهبی که از کریدور مرجعیت دینی عبور نکرده باشد، منحرف میشود. بحث اتباع النص بزگترین اتفاقی است که مجاهد را به جای مفسر مینشاند.
وی تصریح کرد: داعش معتقد است که جهاد از نماز و روزه نیز با فضیلتتر است و مومن باید هر سال به جهاد برود و یا اگر نمیتواند هزینه مالی یک سال مجاهدی را تامین کند. این مساله باعث شده است تا این گروه تامین مالی زیادی داشته باشد.
فراتی ادامه داد: بحث دوم در این خصوص توحید است. یک گرایش خاص از توحید زمینهساز خشونت این گروه است. ایشان معتقدند که هر نوع خضوعی نوعی شرک است. از این رو ایشان به نقد شیعه میپردازند. علامه طباطبایی در این خصوص معتقد است که خضوع به تنهایی نفی توحید نیست، بلکه این خضوع به اضافه اعتقاد به الوهیت است که شرک میآورد. شیعیان از همین رو با غالیان مخالف بودهاند.
عضو گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: نکته دیگر بحث تزکیه مجتمع اسلامی است. ما در فقه خودمان بحث تزکیه فردی را داریم که فرد باید به تزکیه پرداخته و رذایل را در خود شناخته و پالایش کند. این گروه در خصوص جامعه نیز به تزکیه کافران و غیرمسلمانان معتقدند، از این رو ما شاهد جنایت ایشان در خصوص مسیحیان، ایزدیان و شیعیان در عراق و شام هستیم.
گروههایی که در جهان اسلام ظرفیت مقابله با داعش را دارند
وی در خصوص گروههایی که ظرفیت مقابله با این جریان را در جهان اسلام دارند، گفت: گروه اول ماتریدیه است که جریانی میان معتزله و اشاعره و در زمان عثمانی جایگاه قابل توجهی در این خلافت داشته است. بسیاری در کشورهای هند، بنگلادش، ترکیه و ... پیرو ماتردیه هستند. بخش دیگر صوفیان هستند. گروههای تکفیری همه صوفیان را کافر می دانند و تعداد بسیاری از مسلمان در شمال آفریقا و اروپا از این دستهاند. جریان نو معتزله نیز میتواند در این زمینه مورد ملاحظه قرار گیرد، گروه سلفیان صحوه که سلفیان معتدلی در عربستان هستند، میتوانند در این زمینه نقش فعالی داشته باشند و در پایان میتوان به شیعه اشاره کرد، هر چند برخی از گروههای شیعه آب به آسیاب دشمن میریزند.
فراتی در پاسخ به پرسش خبرنگار ایکنا در خصوص اینکه آیا روش تفسیر داعش از قرآن در شکلگیری این تفکر نقش داشته است گفت؟ بله ایشان به لحاظ روشی با اهل سنت فرق دارند. فقه اهل سنت معتقد است که اصل عمل به نصل است، اما اگر نص ابهام داشته باشند توسط عقل ایضاح میشود، فقه شیعه نیز چنین اعتقادی را دارد. اما این گروهها معتقدند اساسا نص هیچ ابهامی ندارد که ما به عقل رجوع کنیم. این روش باعث شده است که آنها همگان را به فهم مستقیم قرآن دعوت کنند. ایشان با هر گونه تاویل آیات مخالف هستند که این هر نوع شهامت عقلگرایانه را از بین میبرد.