بازگشت به گذشته؛ تنها راه پیش پای سلبی‌اندیشی سلفی/ تفاوت اسلام انقلابی با اسلام سلفی
کد خبر: 1452954
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۲
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) عنوان کرد:

بازگشت به گذشته؛ تنها راه پیش پای سلبی‌اندیشی سلفی/ تفاوت اسلام انقلابی با اسلام سلفی

گروه اندیشه: اسلام انقلابی تلاش می‌کند که خودآگاهی تاریخی مسلمانان را برانگیزد و ضمن بازشناسی ارکان هویتی غرب به عنوان غیریت، تشکیل حکومت را به عنوان یک هویت ایجابی اسلامی لحاظ کند و نه صرفاً واکنشی صرف در برابر مدرنیته غربی.

حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی امیدی، مدیر گروه فلسفه سیاسی انجمن مطالعات سیاسی حوزه در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی درباره زمینه‌های شکل‌گیری گروه‌های افراطی و ارزیابی فضای فعلی جوامع اسلامی پرداخت.
امیدی در بخش نخست این گفت‌وگو که شرح آن پیش از این از نظر خوانندگان گذشت، به تشریح شرایط و زمینه‌هایی که در آن اختلافات مذهبی در جهان اسلام رشد و گسترش یافته است پرداخت و از ظهور و بروز جریان نفاق و شکل‌گیری اختلاف میان سه جریان عمده فکری که یکی بر ظاهر دین، یکی بر باطن دین و دیگری بر تمامیت دین تأکید داشته است به عنوان زمینه‌های اصلی این اختلافات یاد کرد.
به بیان امیدی، این اختلافات در دوران جدید و با قرار گرفتن در معرض استعمار و تمدن غربی، شکل‌های جدیدی به خود گرفته و جریانات و رویدادهای سیاسی خاصی را موجب شده است. نتیجه مواجهه جهان اسلام با غرب از سویی بروز ملیت‌اندیشی به جای تقوااندیشی و تشدید اختلافات به واسطه این قومیت‌گرایی جدید و تقویت این اختلافات از سوی غرب بوده، و از سوی دیگر نتیجه آن تحقیر سنت‌های اجتماعی ـ دینی و عظیم تلقی کردن تفکر و اندیشه غرب و رونق یافتن جریان مذهب‌زدایی و دین‌زدایی در جوامع اسلامی.
به بیان وی این دو جریان در واقع چیزی نبود جز مجذوب شدن متفکران جوامع اسلامی نسبت به غرب و تحت تأثیر زرق و برق مصنوعات غربی قرار گرفتن حاکمان کشورهای اسلامی. همین امر نخستین تلاش‌ها برای بازیابی استقلال جهان اسلام در برابر غرب توسط سیدجمال اسدآبادی را موجب شد و او را در مسیر مبارزه با استبداد و استعمار قرار داد.
بخش نخست این گفت‌وگو را در اینجا بخوانید!
امیدی در ادامه به ارزیابی ظرفیت فقه و کلام شیعه و اهل سنت برای مبارزه با استبداد و استعمار پرداخت و گفت: شیعه در مواجهه با این پرسش که آیا می‌شود در برابر ظلم و استبداد قیام و اعتراض کرد، پاسخ می‌دهد که اگر امام جامعه معصوم باشد، قطعاً ظلم و استبدادی در میان نخواهد بود، اما هر جا ظلم و استبدادی باشد می‌شود به آن اعتراض کرد. در مقابل تفکر اهل تسنن که از لحاظ نظری خلیفه و حاکم را معصوم و حتی عادل نمی‌دانند، در پاسخ به این پرسش که آیا می‌شود در برابر ظلم و استبداد قیام و اعترض کرد، اعتراض و شورش را منتفی می‌دانند و همین امر هم عامل بروز گسست میان هویت دانشی و هویت اجتماعی متفکران سنی شده است که در حالی که هویت اجتماعی آنان را مجاز می‌کند که تعیین سرنوشت را از سوی خود در دست داشته باشند، اما هویت دانشی‌شان در حوزه فقهی و کلامی، به دلیل اثرپذیری از فقه سیاسی تسنن آنان را مجاز نمی‌داند که چنین حقی را مطالبه کنند.
حوزه عمل سیاسی اهل سنت در بهترین شرایط استعمارستیز و نه استبدادستیز
مدیر گروه فلسفه سیاسی انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه بر همین اساس، حوزه عمل سیاسی اهل سنت را در بهترین شرایط استعمارستیز و نه استبدادستیز دانست و بیان کرد: در اسلام سیاسی اهل سنت فرآیند استعمارستیزی هم نمی‌تواند از ساحت سلبی که ساحت اجمالی است فراتر برود و به ساحت اثبات و ایجاب که ساحت تفصیلی است کشیده شود؛ چرا که ساحت ایجاب در اختیار فقه است و فقه اهل سنت یک فقه تابع خلیفه و محدود است.

بازگشت به گذشته؛ تنها راه گشوده پیش پای سلبی‌اندیشی/ مصادره حال و آینده به نفع گذشته در سلفی‌گری
امیدی همین سلبی بودن و اجمالی بودن ساحت مبارزه سیاسی و تابع بودن فقه اهل سنت نسبت به خلیفه را عامل گرایش آنان به سمت اسلام سلفی و تکفیری دانست و بیان کرد: در این تفسیر و تصویر از اسلام که همان تفسیر رایج در میان وهابی‌ها، طالبان و القاعده است، حال و آینده به نفع گذشته مصادره می‌شود؛ به گونه‌ای که حقانیت و مشروعیت هر چیز جدید از راه بازگشت به نصوص و عرف گذشته یعنی صدر اسلام باید مشخص شود و بر همین اساس حال و آینده تفسیر و تبیین شود. این در حالی است که در مقایسه با مسائل روز و مستحدثه، این مباحث و این نصوص بسیار کم و اندک‌اند.
وی افزود: طبیعی است که در چنین فضایی بسط اسلام سلفی باعث تحجر خشن و جریان‌های نظامی مستبد مثل القاعده می‌شود و این یک راه بود که شاید اهل سنت می‌توانستند به سمت آن متمایل شوند، اما راه دوم این بود که به سمت اسلام روشنفکری حرکت کنند که یک اسلام سکولار است و عموم مسلمانانی که متأثر از مبانی و روش غرب مدرن هستند در این گرایش قرار می‌گیرند.
مصادره گذشته به نفع حال و آینده در اسلام سکولار
امیدی با بیان این که در این گونه از تفسیر اسلام گذشته به نفع حال و آینده مصادره می‌شود، اظهار کرد: در این گونه تفسیر و این نوع از اندیشه، اسلام از جنبه نظری از محتوای اصلی خود تهی می‌شود. در این نوع رویکرد، اسلام هیچ‌گاه به صورت اصیل در نظر گرفته نمی‌شود، بلکه اصل بر مدرنیته است و اسلام مؤلفه‌ایست که در خدمت این تفکر مدرن قرار دارد.
وی افزود: طبیعی است که این تفکر از اسلام به خاطر انفعال در برابر غرب و عدم تعمق در فهم اسلام نمی‌تواند مورد استقبال عموم مسلمانان و حتی اهل سنت قرار بگیرد.
اسلام انقلابی؛ شکل سوم تفکر اجتماعی و سیاسی اسلامی
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) شکل سوم تفکری را که اهل سنت می‌توانست متوجه آن باشد، اسلام انقلابی دانست و بیان کرد: در این نوع تفکر، اسلام جریانی را ضد استبداد و ضد استعمار شکل می‌دهد که در نهایت یک مدیریت اجتماعی را دنبال می‌کند. در این تفسیر، تلاش می‌شود که گذشته به عنوان میراث حال و آینده در نظر گرفته شود و حال و آینده بر اساس آن میراث شکل بگیرد و استمرار پیدا کند.
امیدی با بیان این که در این نگاه گذشته، حال و آینده به صورت یک پیوستار دیده می‌شود، عنوان کرد: ارتباط این اجزاء زمان با هم و پیوستاری بودن آن‌ها باعث می‌شود که همه این اجزاء از لحاظ کمی و کیفی ارزش و ثقل خود را داشته باشند. نهایتاً این نگاه به این امر منجر می‌شود که اسلام به شکلی حداکثری بروز می‌کند و هم از لحاظ محتوا، هم از قلمرو و گستره و هم از لحاظ سطح با تمدن نوین درگیر می‌شود و ظهوری انقلابی می‌یابد.
تشکیل حکومت در اسلام انقلابی، برآمده ایجابی هویت اسلامی است نه واکنشی در برابر مدرنیته
وی با بیان این که اسلام انقلابی مجموعه باورهایی است که اسلام را در کانون عمل سیاسی قرار می‌دهد، اظهار کرد: اسلام انقلابی تلاش می‌کند که خودآگاهی تاریخی مسلمانان را برانگیزد و ارکان هویتی غرب را به عنوان غیریت و به عنوان هویت سلبی اسلام در نظر بگیرد و تشکیل حکومت را به عنوان یک هویت ایجابی اسلامی لحاظ کند و نه صرفاً واکنشی صرف در برابر مدرنیته غربی. ما این اسلام انقلابی را در انقلاب اسلامی ایران می‌بینیم؛ انقلابی که با نام اسلام شکل گرفت و طبیعتا ً شکل جدیدی از مناسبات میان غرب و شرق رقم زد.
غیریت‌سازی غرب با هدف محوریت‌بخشی به خود؛ از عهد باستان تا دوران پست مدرن
امیدی با بیان این که غرب از گذشته تلاش داشته است که هویت خود را به نحوی رقم بزند که این هویت نهایتاً به محوریت غرب تمام بشود، اظهار کرد: شما اگر به مناسبات شرق و غرب از عهد باستان توجه کنید می‌بینید که وقتی که یونان در برابر امپراطوری ایران قرار می‌‌گیرد در تفکر غربی یک غیریت‌سازی دنبال می‌شود و تلاش می‌شود که ایرانیان به عنوان قوم بربر و قوم وحشی و دور از تمدن شناخته شوند. شما همین رابطه را در اولین مواجهه‌های غرب با اسلام نیز می‌بینید و در آن جا تلاش می‌شود که با تفکر و رویکرد مسیحی، مسلمانان را به نحوی انسان‌هایی کافر و دور از دین قلمداد کنند و از مسلمانان احساس خطر کنند.
مدیر گروه فلسفه سیاسی انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه ادامه داد: در دوره مدرن هم نوع نگاهی که به اسلام هست، به دلیل این که غرب سیطره و تصرف بر مناطق اسلامی پیدا کرده است، یک نوع نگاه تحقیرآمیز و نگاه استعمارگر به استعمارشده است. طبیعی است که این نوع نگاه به اسلام که یک نوع نگاه ابزاری است، برای رسیدن به آمال و آرزوهای تمدنی غرب تلاش می‌کند.
وی با اشاره به نوع هویت غرب نسبت به اسلام در وضعیت پست‌مدرن، گفت: در این وضعیت غیریتی که غرب نسبت به اسلام احساس می‌کند به این شکل است که اسلام را در برابر خود یک آلترناتیو در عرصه بین‌المللی لحاظ می‌کند که می‌خواهد تمدن غربی را کاملاً از هم فرو بپاشد. در این شرایط غرب نگاه و برخورد کاملاً تعارض‌آمیزی را با اسلام در پیش می‌گیرد که جلوه‌های آن را می‌توان در نظریه پایان تاریخ فوکویاما، نظریه جنگ تمدن‌های هانتیگتون، نظریه نظم نوین جهانی جرج بوش و طرح خاورمیانه بزرگ کالین پاول دید. این‌ها همه در راستای این نگاه است که اسلام برای تمدن غرب یک خطر است و بر اساس همین تفکر اقدام به برنامه‌ریزی می‌کنند.
امیدی با اشاره به تشکیل مؤسسات متعدد برای مقابله با جریان اسلام‌گرایی و اسلام انقلابی و تلاش برای سیطره بر منطقه خاورمیانه، گفت: در این مسیر از اسلام اهل تسنن دارد سوء استفاده می‌شود و برای این منظور هم به تفرقه قومی و مذهبی دامن زده می‌شود.
افق‌هایی که سیدجمال پیش روی اهل تسنن گشود
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به این مطلب که سید جمال توانسته است افق‌های خوبی را بین اهل تسنن ایجاد کند، عنوان کرد: ما امروزه شاهد این هستیم که بعضی از این تفکرات با انقلاب اسلامی میانه بسیار مساعدی دارد.
رشید رضا؛ آغارگر سلفی‌گری و پایه‌گذار جنبه‌های فکری و کلامی آن چه ابن‌تیمیه در فقه دنبال می‌کرد
امیدی در این باره اظهار کرد: سید جمال در نتیجه تلاشی که کرد شاگردانی را مانند محمد عبده تربیت کرد و خود عبده هم شاگردانی را تربیت کرد، اما متأسفانه بعضی از این‌ها مانند رشید رضا به نحوی ظاهرگرا شدند و به ابن‌تیمیه پیوند خوردند و تفکر آن‌ها با زمینه وهابیت به شکل‌گیری گروه‌هایی نظیر القاعده و النصره و داعش منجر شد. این ها همه تداوم آن تفکری است که ابن تیمیه در عرصه فقهی دنبال کرد و در عرصه تفکر و کلام رشیدرضا آن را پایه‌گذاری کرد.
عدالت؛ محور اسلام اجتماعی سید قطب و حسن البناء
وی ادامه داد: اما طیف دیگری از شاگردان عبده هم بودند که این‌ها سنگ بنای خوبی را گذاشتند؛ مثل سید قطب و همچنین حسن البناء که جریانی را پایه گذاشتند که به اسلام اجتماعی معروف و موسوم است و عدالت را مد نظر قرار دادند. این طیف غالباً تفکراتش با تفکرات انقلاب اسلامی خیلی نزدیک بود و امید این بود که با بیداری اسلامی که در منطقه شکل گرفته است این طیف خصوصاً در مصر به قدرت برسد و بتواند فضای جهان اسلام را دگرگون کند؛ اما خب به دلیل سیطره القاعده و سیطره سلفی‌گری در منطقه، این جریان هم در واقع نتوانست عرصه قدرت را به دست بیاورد و با تلاشی که وهابیت سلفی در مصر انجام داد توانست مرسی را از آن خود کند و طبیعتاً زمینه را برای سقوط او هم فراهم سازد.
تفاوت تفکر رشیدرضا با سید قطب و حسن البناء
امیدی آغاز جریان سلفی‌گری را رشید رضا معرفی کرد و با اشاره به تفاوت تفکر رشیدرضا با سید قطب و حسن البناء، گفت: تمایز بین رشید رضا و جریان سید قطب و حسن البناء این است که رشیدرضا از لحاظ شخصیتی فردی متعصب بود که به آموزه‌های اهل سنت خیلی وابسته بود و همین امر زمینه را برای تفکیک فضای فکری رشید رضا از دیگران فراهم کرد؛ در حالی که حسن البناء و همچنین سید قطب از لحاظ باورهای فکری در واقع یک آزادی فکری مناسبی داشتند و تلاش می‌کردند که با مطالعه در مذاهب مختلف اسلام بتوانند یک جنبه متعالی از اسلام را درک و فهم کنند. همین زمینه است که تفاوت و تمایز رفتاری آن‌ها و تفاوت نوع مواجهه آن‌ها در برابر فرقه‌های مذهبی را کاملاً برجسته می‌کند.

مطالب مرتبط
captcha