حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی میرعلی، استادیار جامعة المصطفی(ص) العالمیه در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به بیان نکاتی درباره مبانی و جنبههای فقهی حرکتهای گروههای افراطی اسلامی پرداخت.
تلاش برای معرفی چهرهای خشن از اسلام از سوی غربیان
میرعلی با اشاره به تلاش برای معرفی چهرهای خشن از اسلام از سوی غربیان، گفت: امروزه دشمنان اسلام در سایتها و مراکز خبری خودشان بسیار مانور میدهند و تبلیغات میکنند که اسلام اهل خشونت و ترور است و قصد آنها هم از این تبلیغات، اسلامهراسی است.
وی افزود: انگیزه آنها هم برای شیوع اسلامهراسی این است که جلوی اسلام را بگیرند، چرا که اسلام پیشرفت زیادی در جهان داشته است و از سوی دیگر هم مانعی برای منافع آنها به خصوص در منطقه خاورمیانه است. این یک روش و استراتژی جدید است که از این طریق میخواهند اسلام را که مخالف منافع آنهاست، کنار بگذارند؛ بنابراین ترور و خشونت را به مسلمانان میدهند و با این واژهها مسلمانان را در مقام اتهام قرار میدهند.
میرعلی با اشاره به استناد غربیان به مفاهیم و آموزههای اسلامی مانند جهاد و دیگر آموزههایی که در فقه سیاسی اسلام وجود دارد، گفت: آنها تلاش میکنند که با استناد به چنین آموزههایی بگویند که اتهاماتی که در مورد ترور و خشونت به اسلام وارد میکنند، صحیح است و چنین مواردی در اسلام هست. بر همین اساس هم اگر شما سایتهای مختلف را با جستجوی اینترنتی بررسی کنید، میبینید که میلیونها تیتر در این رابطه وجود دارد و مثلاً تیترهایی همچون «ترور به خاطر خدا»، «ترور به نام اسلام»، «ترور مقدس»، «حقیقت دنیای مقدس» و ... را میبینید که در سایتهای اینترنتی پخش شده و به اسلام نسبت دادهاند.
این محقق و پژوهشگر با اشاره به حوادث پس از 11 سپتامبر، این حوادث را در جهت تئوریهای پشت پرده برای برگذشتن آمریکا از جهان تکقطبی دانست و بیان کرد: بعد از فروپاشی شوروی در سال 1991، میبینیم جهان تکقطبی میشود و این چالشی برای آمریکا بود. آنها از این پس، مخالفی در سطح جهان نداشتند که جهان را علیه او یکپارچه کنند. بنابراین گرچه از یک سو این امر برای غرب و آمریکا مفید بود، اما از سوی دیگر، چالشی از این جهت برای غرب به شمار میآمد. لذا آمریکاییها به این فکر افتادند که یک دشمن جدید برای ملتهای جهان و در واقع برای غرب دشمنی توهمی ایجاد کنند و این استراتژی اسلامهراسی و تروریسم را در پی داشت که از نظریه هانتیگتون و برخورد تمدنها بیرون آمد.
وی با اشاره به محوریت یافتن ترور و خشونت در اسلام در پروژه برخورد تمدنها و اسلامهراسی، گفت: همچنان که اشاره شد، اینها برای جا انداختن این ایده بحث جهاد در اسلام را پیش کشیدند و از سوی دیگر هم سعی کردهاند که به نحو عملی دست به اقداماتی بزنند و افراد و گروههایی را به این سمت سوق دهند تا این ایده خود را نسبت به مسلمانان بهتر القا کنند و آن را به سطح پذیرش افکار عمومی جهان نزدیک کنند. بنابراین میبینیم که در رسانههای عمومی و در تبلغاتشان، واژه تروریسم و واژه خشونت در مورد اسلام زیاد به کار میرود و بعد هم گروههای افراطی و تروریستی بسیاری را میبینیم که در جهان اسلام ظهور و بروز پیدا میکنند. این نشانگر این است که پشت این گروههای افراطی توطئه غربیها و در رأس آن آمریکا وجود دارد.
سابقه تروریسم در اسلام وجود ندارد
میرعلی در ادامه به بحث فقهی این مسئله پرداخت و با اشاره به اینکه در اسلام سابقه تروریسم اصلاً وجود ندارد، گفت: به لحاظ فقهی که بررسی کنیم، میبینیم که در فقه سیاسی شیعه و اهل سنت ترور ممنوع است. اگر ملاحظه کنیم، میبینیم که هر چند جهاد با کفار و مشرکین مطرح است، اما این هیچ تنافی با نفی ترور نیست و در واقع اسلام با وجود طرح جهاد، ترور را نمیپذیرد.
وی با اشاره به وجود تعاریف مختلف برای ترور، توسل به زور، وجود انگیزههای سیاسی و اجتماعی، مخفیانه بودن و نبودن از سنخ دفاع مشروع را به عنوان مؤلفههای مشترک همه تعاریف ارائه شده توصیف کرد و گفت: اگر ما این چهار مؤلفه را که در بسیاری از تعاریفی که از منظر صاحبنظران غربی و اسلامی ارائه شده است، در نظر بگیریم، میبینیم که در اسلام حتی اگر ما جهاد را به هر دو نوع ابتدایی و دفاعی مجاز بدانیم، از این جواز به جواز ترور نمیرسیم و فقه سیاسی اسلام ترور را نفی میکند. در واقع ماهیت جهادی که در اسلام تشریح شده است با تروریسم سازگاری ندارد.
ابنتیمیه؛ نقطه شروع گروههای افراطی اهل سنت
میرعلی ادامه داد: به هر حال ما میبینیم که گروههایی در میان مسلمانان پیدا شدهاند که افراطگرا هستند و انواعی از جهاد را که نامشروع است، در میان مسلمانان به کار گرفتهاند. اولین گروهی که مبنای اعتقادی و مبنای فقهی گروههای افراطی اهل سنت است، گروهی به رهبری ابنتیمیه است که در قرن هفتم هجری به وجود آمدند.
وی با اشاره به زمینه ظهور ابنتیمیه و تفکرات او، گفت: ابن تیمیه در برابر هجوم مغولها به جهان اسلام و فتح بغداد ظهور کرد، اما شما میبینید که حتی ابنتیمیه هم که نقطه شروع اولین طیف فکری افراطی است که در میان اهل سنت پدید آمد و بسیاری از گروههای سلفی افراطی اهل سنت مبنای اعتقادیشان ابن تیمیه است، این ابنتیمیه هم حتی، در زمان خود جهاد را جهاد ابتدایی تفسیر نکرده است و از نظر او جهاد دفاعی و برای دفاع از مرزهای دارالاسلام بوده است.
وی عنوان کرد: اعتقاد ابنتیمیه حتی در آن زمان این بود که کفار آمدهاند، مغولها آمدهاند، غیرمسلمانان آمدهاند و جهان اسلام را تسخیر کرده و فتح کردهاند و آموزههای اسلامی و شریعت اسلامی را اجرا نمیکنند؛ بنابراین اینها کفار هستند و از این جهت که کفار هستند، جنگ علیه اینها واجب است. این اولین اندیشهایست که ما میبینیم در اهل سنت مبنای فکری بسیاری از گروههای افراطی میشود.
وی با اشاره به مردود بودن ترور و خشونت چه علیه کفار و چه علیه مسلمانان از دیدگاه اسلام، عنوان کرد: ترور با آن مؤلفهها و تعاریفی که عرض کردم هم از دیدگاه فقهای شیعه و هم فقهای اهل سنت و حتی ابنتیمیه مردود است. اما ما میبینیم که در دورههای بعدی و در عصر جدید به دلیل چالشهایی که میان غرب و اسلام به وجود آمد، بر اساس تفکر و اندیشه ابنتیمیه گروههای جدیدی پیدا میشوند که تفسیرهایی از اسلام میکنند که این تفسیرها، تفسیرهای افراطی همراه با نگاه تروریستی است.
به نظر من صحبت های ایشون دقیق نیست. شروع افراط در اهل سنت را اگر به زمان ائمه (و حتی صدر اسلام) نسبت ندهیم، به طور قطع در زمان آل بویه و در شهر بغداد نمونه های آن کم نیست؛ از جمله حملات حنابله بغداد در اوایل قرن پنجم به مساجد و خانه های شیعیان بغداد (به طور مثال حمله به مسجد براثا را در اینترنت جستجو کنید)
همچنین این حرف نیز صحیح نیست که ابن تیمیه فقط قائل به جهاد دفاعی بوده. وی در نیز به «جهاد طلب» در کنار «جهاد دفع» اشاره دارد که منظور آن تقریبا معادل جهاد ابتدایی در شیعه است. (ن.ک: ابن تیمیة ، مجموع الفتاوى ٢٨ج/ص ٣٥٤ و السیاسة الشرعیةج4، ص ١٥٩