کاهش نرخ سود بانکی، سرمایه‌ها را به بازارهای کاذب سوق می‌دهد
کد خبر: 1418817
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۱
کارشناس پژوهشکده پولی و بانکی:

کاهش نرخ سود بانکی، سرمایه‌ها را به بازارهای کاذب سوق می‌دهد

گروه اقتصاد: به گفته قلیچ، با کاهش نرخ سود بانکی، افراد سپرده‌های خود را از بانک‌ها بیرون کشیده و در بازارهایی همانند طلا، ارز، مسکن و خودرو سرمایه‌گذاری می‌کنند و دلال‌بازی و واسطه‌گری گسترش پیدا خواهد کرد که آثار بسیار نامناسبی را برای اقتصاد ملی به بار خواهد آورد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، پس از کش و قوس‌های فراوان، با تفاهم مدیران بانک‌های دولتی و خصوصی و تائید بانک مرکزی نرخ سود بانکی کاهش یافت. بنا بر تصمیم جدید شورای پول و اعتبار، بانک‌ها و مؤسسات اعتباری، موظفند ضمن رعایت نرخ‌های تفاهمی، سود علی‌الحساب سپرده‌ها، نرخ سود قطعی سپرده‌های خود را در قالب عقود اسلامی و بر اساس سودآوری، در پایان دوره بعد از حسابرسی عملیات مالی و تأیید بانک مرکزی، قبل از برگزاری مجمع عمومی سالانه تعیین و تصویب کنند.
به‌رغم حمایت و استقبال مسؤلان پولی و بانکی کشور از کاهش نرخ سود بانکی، این توافق در میان اقتصاددانان، مورد مناقشه است. شکی نیست پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، تیم اقتصادی دولت، همه تلاش خود را انجام دادند تا نرخ سود بانکی را کاهش داده و تورم را کنترل کنند اما کاهش نرخ سود بانکی دارای موافقان و مخالفانی در میان اقتصاددانان است. برای بررسی اینکه اقتصاد ایران با کاهش نرخ سود بانکی به کدام سمت خواهد رفت؟ با وهاب قلیچ، کارشناس پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌آید:

ایکنا‌: به عنوان سؤال اول بفرمائید با توجه به اینکه تیم اقتصادی دولت، همه تلاش خود را به کار گرفت تا نرخ سود بانکی را کاهش دهند، چه تحلیل‌هایی از آینده اقتصاد ایران در میان موافقان و مخالفان این تصمیم وجود دارد؟
درباره بالا یا پائین بودن سود بانکی، همواره موافقین و مخالفینی از دیرباز وجود داشته است. موافقین کاهش سود بانکی، بشتر بر این نکته پافشاری می‌کنند که پائین بودن سود بانکی به معنی پائین آمدن نرخ تسهیلات است و این امر باعث  کاهش هزینه تولید در بنگاه‌ها می‌شود؛ چون بنگاه‌ها هنگامی‌که تسهیلات خود را از سیستم بانکی تامین می‌کنند هزینه‌هایشان پائین آمده و بنابراین هم چرخ تولید فعال شده و هم قیمت‌های تمام شده محصولات آنها پائین خواهد آمد و کاهش تورم اتفاق می‌افتد.
در مقابل، عده‌ای هستند که به شدت مخالف پائین آمدن نرخ سود بانکی هستند که ظاهرا استدلال‌هایشان هم بی‌راه نیست و منطقی‌تر به نظر می‌رسد. اینها اولا استدلال می‌کنند که سهم هزینه تامین مالی از بانک‌ها برای بنگاه‌ها چندان قابل توجه نیست که بالا رفتن نرخ تسهیلات باعث شود که قیمت تمام شده به شدت افزایش پیدا کند. سهم تامین مالی تولید از بانک‌ها در مجموع کل هزینه‌های تولید، چندان نیست؛ بلکه عمده هزینه‌ها، هزینه‌های نیروی کار، هزینه‌های نااطمینانی که برای اقتصاد وجود دارد، هزینه پائین بودن بهره‌وری  یا بالا بودن  استهلاک منابع و سرمایه‌ها و پائین بودن سطح مدیریت و دانش فنی و هزینه‌هایی که به بنگاه‌ها تحمیل می‌شود است که باعث می‌شود هزینه محصولات بالا برود؛ بنابراین استدلال می‌شود که اگر نرخ سود تسهیلات پائین بیاید چندان قابل قبول نیست.
دلیل دوم این است که لازم است که بنگاه‌ها به سمت سرمایه‌های درونی خود و استفاده از ابزارهایی مالی برای تامین مالی و ظرفیت‌های بلااستفاده بروند و به جای اینکه تامین مالی خود را صرفا از نظام بانکی انجام دهند، از ظرفیت‌های بازار سرمایه، بیشتر استفاده کنند.
دلیل سوم، این است که وقتی دریافت تسهیلات از بانک‌ها به ارزانی و آسانی باشد مسلما در بازگشت این منابع، به بانک‌ها تعللاتی صورت می‌گیرد؛ چرا که پرداخت این تسهیلات هزینه چندانی ندارد و باعث افزایش مطالبات معوق می‌شود. دلیل چهارمی که برای مخالفت اقتصاددانان با کاهش نرخ سود بانکی وجود دارد این است که کاهش نرخ سود، باعث خروج پول از بانک‌ها و رفتن به سمت فعالیت‌های غیرتولیدی می‌شود.
ایکنا: به صورت مصداقی بفرمائید با کاهش نرخ سود و خروج سرمایه‌ها از بانک‌ها، این پول‌ها به سمت چه بازارهایی سوق داده می‌شوند؟
این سرمایه‌ها عمدتا  به سمت بازارهایی همانند ارز، مسکن، طلا، خودرو و .... که ارتباطی با فعالیت‌های تولیدی ندارند، می‌روند و متاسفانه، این بازارها در اقتصاد ایران، بازار پیشرو هستند؛ بنابراین اگر بخش‌های دیگر اقتصاد از لحاظ منطقی با این بخش‌ها مرتبط نباشند، تورم اقتصاد کشور را فراخواهد گرفت؛ بنابراین در کل، استدلال این است که پائین آمدن سود بانکی چندان امر مطلوب و ایده‌آلی نیست .

ایکنا: با توجه به وکالتی بودن نرخ سود بانکی در بانکداری اسلامی، آیا کاهش نرخ سود در تضاد با این اصل اساسی در بانکداری نیست؟
نکته‌ای که من بر آن تاکید می‌کنم همین بحث وکالتی بودن سود بانکی است که ما در نظام بانکداری خود داریم؛ به این معنی که در نظام بانکداری اسلامی، بانک به عنوان یک وکیل، پول‌ها را از مردم گرفته و یک نرخ سود علی‌الحساب تعیین می‌کند که قطعی نیست و با پول‌ها به عنوان وکیل کار کرده و از سودی که به دست می‌آید حق‌الوکاله خود را برداشته و بقیه را به صاحبان پرداخت می‌کند. حال اگر یک بانک این توانایی را داشته باشد که یک فعالیت خوب اقتصادی راه بیندازد و مثلا یک نرخ سود 35 درصدی ایجاد کند آیا درست است ما برحَسب نرخ سودهای سرکوب شده و قانونی، یک نرخ سود کم را به سپرده‌گذاران بدهیم و نرخ سود بالایی به بانک تعلق بگیرد؟ تعیین یک نرخ سود پائین در نظام بانکی باعث می‌شود افرادی که پول‌های خود را به یک بانک موفق از لحاظ اقتصادی سپرده‌اند را به نوعی تنبیه می‌کنیم که شما نرخ سود کم بگیرید و کسانی که بانک‌های ضعیف را انتخاب کرده‌اند و آن بانک‌های ضعیف نمی‌توانند سود زیادی را به وجود بیاورند به نوعی تشویق کردیم؛ یعنی تنبیه سپرده‌گذاران باهوش و تشویق سپرده‌گذارانی که به سمت بانک‌های ناکارآمد رفته‌اند.
ایکنا :مشکل این ناچار بودن برای نرخ سود تعیین شده از کجاست؟
مشکل از اینجاست که پاشنه آشیل ما تورم بالاست و تا زمانی که این تورم بالا در اقتصاد وجود دارد ناچاریم نرخ سود تعیین شده را برای بانک‌ها در این حد نگه داریم. متاسفانه تورم بالا باعث می‌شود پول‌ها به سمت سفته‌بازی رفته  و تولید، خیلی به صرفه اقتصادی نباشد و بانک‌ها به سمت بنگاه‌داری‌هایی که در کانال تولید و افزایش رونق اقتصادی نیستند حرکت کنند و بسیاری از سرمایه‌ها به بازار مسکن، زمین، ارز و دلال‌بازی بروند؛ بنابراین تمام اینها نشات گرفته از تورم بالا است.
ایکنا: اگر بخواهیم نظام بانکی ما به نرخ‌های واقعی بازگردد و دست بانک‌ها برای رقابت بر روی نرخ‌ها به صورت صحیح باز باشد نیازمند چه اقداماتی هستیم؟
نیاز داریم که اولا نرخ تورم پائین باشد؛ زیرا تا زمانی‌که تورم بالاست، فساد اقتصادی و رقابت ناسالم بین‌بانکی هم به وجود می‌آید و بنگاه‌داری بانک‌ها در بخش غیرتولیدی و دلال‌بازی افزایش پیدا کرده و سرمایه، دست به دست می‌شود و در اینصورت، قیمت تمام شده کالا،  بالا رفته و این امر، بسیار ناپسند است؛ بنابراین ابتدا باید تورم کنترل شود.
دومین مشکل ما مشکلات حقوقی و قانونی است که باعث می‌شود مقام ناظر پولی مجبور شود که نرخ ثابت را برای همه به صورت یکسان قرار دهد، چه بانکی که موفق و چه بانکی که ناموفق است.
ایکنا: وقتی مقام ناظر پولی چنین سیاست‌های اقتصادی را اتخاذ می‌کند، سرمایه‌ها چگونه به بازارهای کاذب سرازیر می‌شوند؟
پول‌ها از بانک بیرون رفته و به سمت بازارهایی همانند سفته‌بازی که از لحاظ اقتصادی چندان ارزش افزوده برای اقتصاد ملی ندارد می‌رود اما سود کاذب بسیار خوبی را برای افراد دارد و به دلیل همین سودهای فراوان است که افرادچنین بازارهایی را انتخاب می‌کنند.
ایکنا: منظور از این سودهای کاذب چیست؟
مثلا بازار ارز، مسکن و خودرو که مدام منجر به افزایش قیمت می‌شود؛ به این معنی که ارزش افزوده اقتصادی برای اقتصاد ملی ندارد ولی برای خود اشخاص خوب است. البته واژه «سود کاذب» هنوز از لحاظ علمی در اقتصاد جا نیفتاده است و می‌توان آن‌ها را سودهایی نامید که به نفع اقتصاد کشور نیست.

ایکنا: این سرمایه‌ها چگونه به اقتصاد کشور آسیب می‌زنند؟
زمانیکه پول به سرمایه تبدیل شده و به تولید کمک کند، باعث بالا رفتن تولید ناخالص داخلی شده و کالا و خدماتی تولید کند، این سود، واقعی است اما اگر باعث شود که یک کالا دست به دست شده و هرکسی سودی از آن ببرد و این سودها بدون منطق اقتصادی، بالا برود صرفا سود به دست برخی افراد می‌رسد و منجر به توزیع نامناسب ثروت می‌شود؛ بنابراین اگر مشکلات حقوقی و زیرساختی حل شد و بانک‌ها در عین رقابت سالمی که با هم دارند در راستای اهداف کلان اقتصادی حرکت کنند و هر بانکی به دنبال سودآوری باشند اما به شرطی که اقتصاد را از روند خود حارج نکنند و باعث شوند اقتصاد از رکود تورمی خارج شود باعث پیشرفت اقتصاد کشور خواهد؛ در غیر اینصورت این سرمایه‌ها به اقتصاد کشور آسیب خواهد زد.
ایکنا: آیا در این بازارهای کاذب، امنیتی برای سرمایه‌گذاری وجود دارد؟
اگر امنیت به معنی پایداری باشد، قطعا چنین نیست؛ چون بازارهای کاذب، امنیت چندانی ندارند و با موج و یک شوک جدید ممکن است متحول شوند اما ممکن است افراد به سودهای کلانی از طریق دلال‌بازی و واسطه‌گری برسند اما این بازارها، بازارهایی دائمی نیستند.
ایکنا: با کاهش سود بانکی و خروج سرمایه‌ها از بانک‌ها برای اینکه مردم به گونه‌ای سرمایه‌گذاری کنند که هم به اقتصاد ملی کمک کنند و هم سودشان کاذب نباشد چه پیشنهادی ارائه می‌دهید؟
تمام تلاش ما باید بر این باشد که بازار سرمایه را قوی کنیم؛ البته نه اینکه ما نظام تامین مالی خود را از بانک بگیریم؛ بلکه  تقویت بازار سرمایه و هدایت پول‌ها به سمت بازار بورس و اوراق بهادار، روند منطقی‌ای است که هم با اقتصاد مقاومتی همخوانی دارد و هم اینکه اگر هوشمندانه باشد و با مشاوره گرفتن از کارشناسان بازار مالی، همراه باشد بسیار ایده‌آل است.
ایکنا: به نظر شما آیا مردم حاضرند دست به چنین ریسک‌هایی بزنند؟
ما نیاز داریم که ریسک‌پذیری رابه مردم آموزش دهیم؛ چون مفهوم ریسک‌پذیری، در ادبیات اقتصادی ما مغفول مانده است؛ چون همه دوست دارند پول‌هایشان در جای امنی قرار گرفته و سودی حاصل‌شان شود؛ در حالی‌که زمانی چرخ اقتصاد خوب می‌چرخد که افراد اهل ریسک باشند و اتفاقا همین ریسک زیاد است که باعث می‌شود در درازمدت، سود زیادی هم حاصل شود. تا زمانی‌که ما سرمایه‌گذاران بسیار محطاط داشته باشیم که به نرخ کم قانع باشند و به سمت ریسک‌پذیری نروند این مشکلات اقتصادی وجود خواهد داشت.
ایکنا: با توجه به اینکه ممکن است افراد در بازارهایی همانند طلا، ارز و مسکن  به سود بیشتری برسند چرا باید به این سمت بیایند و جنین ریسک‌هایی را انجام دهند؟
اگر افراد، نگاه خرد داشته باشند قطعا به این سمت خواهند رفت که سرمایه‌شان حفظ شده و امنیت داشته باشد  و به او برگردد. در این فرهنگی که به ما یاد داده شده است به ریسک‌گریزی عادت کرده‌ایم؛ البته نمی‌توانیم به سرمایه‌گذاران، خرده‌ای بگیریم؛ چون آنها به سمت ایده‌آل‌های خودشان می‌روند و ما نمی‌توانیم بر آنها ایراد بگیریم؛ بلکه این ما هستیم که باید  این فرهنگ را باب کرده و بازار سرمایه را تقویت کنیم و ابزارسازی‌های جدید انجام دهیم و دولت هم باید بر بانک‌ها نظارت داشته باشد که بنگاه‌داری خوبی داشته باشند و تاکید من براین است که نظام بانکی باید به این سمت برود که از وجوه مردم به خوبی استفاده کرده و به اقتصاد مقاومتی و خروج از رکود تورمی کمک کند.

مطالب مرتبط
captcha